حرکت روحانیت شیعه، تأثیرگذاری در روند تحولات معاصر ایران، تئوری های سیاسی و حکومتی نیز به همراه اقتدار و نفوذ رهبری امام خمینی(ره) بر این جریان و موفقیت نهایی آن، در تاریخ نگاری چپ ایرانی قبل و بعد از انقلاب اسلامی بازتابی چشمگیر یافت. مورّخان و تئوری پردازان چپ برای نخستین بار از جنبش و تکاپوی روحانیت شیعه و تئوری ها و رفتارهای عملی آن، قبل و بعد از انقلاب، تحلیلی مارکسیستی – طبقاتی ارائه دادند و بر اساس همین نگاه ایدئولوژیک، به تحلیل، تبیین، هم گرایی و واگرایی با این جریان اقدام کردند. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی نشان دهد که چرا و چگونه مورّخان و نویسندگان چپ ایرانی، تحتِ تأثیر نگاه ایدئولوژیک خود، تکاپوهای کلی روحانیت، و نفوذ و تأثیرگذاری امام خمینی (ره) را در دو دوره قبل و بعد از انقلاب تحلیل کردند و از کدام دیدگاه و با در نظر گرفتن کدام معیارهای ایدئولوژیک، ابتدا به تحلیل هایی هم سو با آن دست زدند و در نهایت بعد از انقلاب تحتِ تأثیر کدام مؤلفه های ایدئولوژیک، به نقد صریح و آشکار کردن اختلاف های عمیق خود با این جریان پرداختند؟