واقع گرایی هستی شناختی و معرفت شناختی در تفاسیر اصالت وجود و اعتباریت ماهیت
منبع:
فرهنگ پژوهش بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷ ویژه فلسفه و کلام
53 - 84
حوزه های تخصصی:
در میان تفاسیر متعددی که از اصالت وجود شده است، سه تفسیر از بقیه شاخص تر است و هم اکنون نیز قائلینی میان بزرگان فلسفه اسلامی دارد. از منظر هستی شناسانه با اینکه هرسه تفسیر واقع گرا هستند لکن در برخی تفاسیر واقع صرفا از سنخ وجود است و در برخی دیگر هم از سنخ وجود و هم از سنخ ماهیت است، این اختلاف منجر به اختلاف در شناخت واقع می شود. از منظر معرفت شناختی در هر سه نظریه، شناخت حضوری به وجود، شناختی ممکن و بلکه کامل و خطاناپذیر است. اما در مورد شناخت حصولی از موجود خارجی، در تفسیری که واقع حقیقتاً هم از وجود و هم از ماهیت تشکیل شده است، امکان شناخت حصولی کامل نسبت به هر دو (هم وجود و هم ماهیت) را فراهم کرده است. این تفسیر در پی آن است که بیان کند که در شناخت حصولی موجود خارجی، حقیقتاً انطباق، بین ذهن و عین وجود دارد و عینیت وجود و ماهیت در خارج، مصحح انطباق مفهوم ماهیت با واقع خارجی می گردد درحالی که در تفسیردیگری از اصالت وجود که واقع را فقط از سنخ وجود دانسته و ماهیت را اعتباری ذهنی محض می داند، این انطباق به سختی ایجاد می شود و دایره علم حصولی بسیار تنگ خواهد شد. تفسیر سوم که خارج را از سنخ وجود می داند، لکن برای ماهیت واقع خارجی قائل است، با ارائه نظریه شهود عقلی، حقیقت ادراک و علم حصولی را به علم حضوری پیوند می زند و مصحح ارتباط ذهن و عین را به علم حضوری نسبت می دهد.