طاهره خواجه گیری

طاهره خواجه گیری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

نشانه شناسی جنبه های عرفانی شخصیت کیخسرو بر اساس ریشه نام او(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نام در اساطیر کیخسرو ریشه شناسی نام نشانه شناسی نشانه شناسی عرفانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۱ تعداد دانلود : ۴۷۸
بررسی جنبه های مختلف شخصیت کیخسرو در شاهنامه ، همواره یکی از موضوعات مورد نظر پژوهشگران بوده است. در این مقاله بر اساس رهیافت نشانه شناسی و با تمرکز بر ریشه شناسی نام کیخسرو، به بررسی نشانه های موجود در شاهنامه در ارتباط با این پادشاه کیانی پرداخته شده است. نظام های نشانه ای رنگ ها، اعداد، گفتار و کردار، شخصیت های مرتبط و... بررسی شده اند تا چرایی ارتباطشان با کیخسرو و کمکی که به پیشبرد وجوه عارفانگی او می کنند، مشخص شود. تبیین جایگاه نام و مسمّا بودن نام در اساطیر، نمایاندن اهمیت ریشه نام ها در فرهنگ ملل کهن، بررسی نشانه شناختی عناصری اساطیری چون خورشید، آب، برف، چشمه و رفتارهایی چون ترک تخت شاهی از سوی کیخسرو، یافتن نشانه های عرفانی رفتار و کردار کیخسرو و نظام نشانه ای رفتار عارفانه او در هنگام رجعت به جهان جاویدان و... از دیگر نکاتی است که در این پژوهش بدان پرداخته شده است. بنیان نهادن آتشکده را به عنوان یک نماد و مکان مذهبی، جنگیدن با بزرگ ترین شرّ موجود در جهان یعنی افراسیاب، تجهیز بودن به ابزارهایی چون جام جهان بین و برخورداری از قدرت نیروهای امدادی مافوق بشری و پشت پا زدن به تخت شاهی، داشتن حالاتی از مراقبه و... همگی نشانه هایی از رفتارهای عرفانی کیخسرو هستند که در این مقاله بر اساس رهیافت نشانه شناسانه مورد مداقه قرار گرفته اند. آنچه به دست آمده، نشان می دهد که این اعمال عرفانی، زیرساخت های اسطوره ای دارند و با معنا و ریشه نام کیخسرو ارتباط مستقیم دارند.
۲.

بررسی آیین عزاداری در شاهنامه به مثابة رمزگان نشانه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رمزگان شاهنامة فردوسی نظام های نشانه ای آیین سوگواری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹۰ تعداد دانلود : ۸۱۸
شاهنامة حکیم فردوسی از جمله متون ادبیات فارسی به شمار می رود که با توجه به زیرساخت های اسطوره ای و اعمال نمادین بسیاری که در آن روایت شده است، بر اساس علم نظام های نشانه شناختی قابلیت بررسی دارد؛ زیرا در بسیاری از قسمت های این متن، با حوادثی روبه رو هستیم که در قالب یک نظام نشانه ای جلوه گر شده اند. از مواردی که از این منظر قابلیت بررسی دارند، آیین هایی است که شرح آن ها در شاهنامهذکر شده است. از آنجا که در علم نشانه شناسی (Semiology) هیچ نشانه ای به تنهایی معنا ندارد و باید در قالب یک نظام نشانه ای و در ارتباط با سایر عناصر در روابط همنشینی (Paradigmatic) و جانشینی (Syntagmatic) بررسی شود، این پژوهش بر آن است که به بررسی نظام های نشانه ای مربوط به آیین عزاداری در شاهنامهبپردازد و با ذکر شواهدی از سایر متون کهن، نشان داده شود اعمالی که طیّ یک آیین در شاهنامهاجرا می شود، زیرساخت های اساطیری دارند و این اعمال، نشاندار به شمار می روند و هر یک به معنایی ارجاع می دهند که روزگاری در جامعة آن ها کارکردهایی داشته اند و امروزه آن کارکردها یا فراموش شده اند، یا تنها در قالب زندگی ایلی و عشایری و در فرهنگ عامه باقی مانده اند. سیاه پوشیدن، کلاه از سَر برگرفتن، موی کندن، خاک بر سَر ریختن و دُم و یال اسب قهرمان را کندن در هنگام عزاداری وقتی در کنار یکدیگر بررسی شوند، همگی به عنوان عناصری نشاندار هستند که در پی القای معنایی خاص به کار رفته اند. در حقیقت، قرارگیری این عناصر در کنار هم، به شکل گیری معنا منجر می شود؛ معنایی که شاید از ظاهر متن برنمی آید و چرایی انجام آن بر خوانندة امروزی معلوم نیست. این پژوهش بر آن است تا با تکیه بر آرای فردینان دوسوسور (Ferdinand de Saussure) و پیِر گیرو (Pierre Guiraud) و توجه به زیرساخت های اساطیری، آیین سوگواری را در شاهنامهبه مثابة متنی بررسی کند که از نظام نشانه ای معناداری برخوردار است.
۳.

بررسی نقش سه عارف خطّه قومس در حفظ و استمرار اندیشه خسروانی و حکمت اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بایزید بسطامی شهاب الدین سهروردی ابوالحسن خرقانی حکمت خسروانی و اشراق علاءالدوله سمنانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳۹ تعداد دانلود : ۹۸۱
بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و علاءالدوله سمنانی، سه تن از عرفای برجسته ایرانی در خطه قومس اند که هر یک مقامی خاص در عرفان اسلامی دارند. یکی از مفاهیم برجسته ای که در اقوال و آثار این بزرگان نمود پررنگی دارد، مفهوم «نور و روشنایی» است و این مسأله حتی در عنوان آثار و اقوالی نیز که از ایشان به جای مانده، مشهود است؛ اقوال بایزید و خرقانی به ترتیب «النور» و «نورالعلوم» نام دارند. عرفای اسلامی با تکیه بر آیه قرآنی «اللهُ نورُ السمواتِ و الأرض»، به این موضوع توجهی خاص داشته ، در آثاری که از آنها به یادگار مانده است، مفهوم رسیدن به نور و روشنایی، به عنوان یک مقام برتر و هدف والا، جایگاه ویژه ای داشته است. این اندیشه، با حکمت خسروانی- که در یکی از مهم ترین مکاتب فلسفه اسلامی تحت عنوان «حکمت اشراق» نمود یافته است، مطابقت دارد؛ به گونه ای که- حکیم سهروردی به عنوان مبدع این فلسفه، در آثار خود از عارفانی مانند بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی به عنوان ادامه دهندگان حکمت خسروانی نام برده است. در حقیقت حکمت اشراق، جایگاه تلاقی عرفان و فلسفه است و نباید نقش این بزرگان را در شکل گیری آن نادیده گرفت. از دیگر سو، این عارفان بزرگ، حلقه اتصال حکمت خسروانی به عنوان نمودی از فرهنگ ایران قبل از اسلام به دوره اسلامی اند. این اندیشه ها در مکتبی تحت عنوان «حکمت اشراق» به اوج می رسند. با توجه به نقش عرفان در حفظ و گسترش اندیشه های ایرانی، این مقاله بر آن است تا نقش این سه عارف برجسته را در شکل گیری اندیشه های اشراقی بررسی کرده، وجوه تشابه اندیشه های آنها را با حکمت خسروانی برشمارد تا از این طریق یکی دیگر از وجوه تأثیرگذار زندگی و سلوک این بزرگان در پیشبرد اندیشه اشراقی مشخص شود.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان