آزاده رضایی

آزاده رضایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

شناسایی و اولویتبندی شاخص های مدیریت زیست بوم با استفاده از رویکردهای دلفی فازی و دیمتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدیریت زیست بوم شاخص های زیست بوم روش دلفی فازی تکنیک دیمتل فازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۰۵
بررسی شرایط امروزی محیط زیست، نشان می دهد در دهه های اخیر، کره زمین به علت اقدامات مختلف بشر دچار زیان های جبرانی ناشدنی شده است. برای بیان اهداف مدیریت زیست بوم، لازم است شاخص های آن تعریف شود. هدف مدیریت زیست بوم، به عنوان یک پدیده چندبعدی، ادغام خرده سیستم های اقتصادی، محیط زیستی، اجتماعی و نهادی در یک کل، با مراقبت از تأثیر و تعامل متقابل آنهاست. بر این اساس، در این پژوهش، ابتدا با بررسی پیشینه تحقیق به منظور شناسایی شاخص های مؤثر بر هریک از ارکان مدیریت زیست بوم، فهرستی از شاخص های تأثیرگذار و پراهمیت در هریک از ارکان اقتصادی- اجتماعی، زیست محیطی و نهادی مدیریت زیست بوم تعیین می شود. پس از دسته بندی اولیه، دو پرسش نامه طراحی شده است: یک پرسش نامه طیفی برای ارزیابی شاخص های مؤثر بر مدیریت زیست بوم با روش دلفی فازی و یک پرسش نامه با استفاده از مقایسات زوجی میان چهار رکن اصلی مدیریت زیست بوم، با استفاده از تکنیک دیمتل فازی برای دستیابی به تحلیل دقیق تر در بررسی روابط علت و معلولی بین هریک از ارکان که خبرگان و متخصصان، آنها را تکمیل کرده اند. درنهایت، تحلیل ها نشان داد ارکان نهادی و اقتصادی به عنوان متغیرهای عامل و ارکان بسیار تأثیرگذار در نظر گرفته می شوند. همچنین، معلوم شد که ارکان محیطی و اجتماعی، یک اثر در نظر گرفته می شوند؛ درنتیجه، خبرگان شاخص علم و فناوری را در رکن اقتصادی، کیفیت هوا را در رکن زیست محیطی، فقر را در رکن اجتماعی و به اشتراک گذاری شفاف اطلاعات را در رکن نهادی، به عنوان تأثیرگذارترین شاخص های مدیریت زیست بوم رتبه بندی کردند.
۲.

کاربست نظریه قابلیت های محیط جهت خلوت گزینی ساکنین در مسکن معاصر؛ مطالعه موردی: آپارتمان های مسکونی کوتاه مرتبه در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه قابلیت محیط خلوت اجتماع پذیری آپارتمان مسکونی کوتاه مرتبه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۲ تعداد دانلود : ۱۳۶
امروزه با افزایش نرخ رشد جمعیت و بالا رفتن قیمت زمین و مسکن، مساحت آپارتمان های مسکونی در کلان شهرها کاهش یافته که منجر به تعرض به خلوت و حریم شخصی ساکنین آپارتمان ها گردیده است. بااین حال ازآنجایی که باید قابلیتی در محیط وجود داشته باشد که یک رفتار در آن محیط تحقق یابد، می توان از هر یک از قابلیت های موجود در محیط به منظور خلوت گزینی بهره جست. این پژوهش با رویکردی ترکیبی و بر اساس روش توصیفی - تحلیلی و پیمایشی به بررسی ماهیت خلوت و چگونگی تحقق آن ازطریق نظریه قابلیت های محیطی می پردازد. در این پژوهش این پرسش مطرح است که چگونه می توان از نظریه قابلیت های محیط به منظور خلوت گزینی ساکنین آپارتمان های مسکونی کوتاه مرتبه بهره جست؟ که به منظور پاسخ به پرسش اصلی تحقیق پس از مطالعات کتابخانه ای و بررسی مبانی نظری، تعدادی نمونه مطالعاتی انتخاب و به بررسی وضع موجود در آنان از منظر امکان سنجی کاربست نظریه قابلیت های محیط به منظور خلوت گزینی پرداخته شد. در ادامه بر اساس مؤلفه های تنظیم شده بر پایه مطالعات کتابخانه ای و وضع موجود در نمونه های موردمطالعه، پرسش نامه های تخصصی در اختیار جامعه آماری متخصص قرار داده شد. روش تجزیه وتحلیل داده ها در این بخش با استفاده از آزمون T-Test، فریدمن، تحلیل عاملی و روش مدل سازی معادلات ساختاری است که در این بخش از پژوهش از دو نرم افزار smartpls3 و spss22 استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بعد «فرهنگی - اجتماعی» با میانگین رتبه ای 43/2 بیشترین تأثیر را از منظر چگونگی خلوت گزینی و تحقق آن در مسکن از سوی ساکنین ایفا می کند. در ادامه بعد «کالبدی» با میانگین رتبه ای 01/2 و بعد معنایی با میانگین رتبه ای 56/1 به ترتیب بعد از بعد «فرهنگی - اجتماعی» بیشترین تأثیر را بر خلوت گزینی ساکنین آپارتمان های مسکونی کوتاه مرتبه ایفا می کند. بر اساس نتایج تحقیق، یکی از علل تنزل کیفیت خلوت گزینی ساکنین توجه صرف طراحان به ویژگی های عملکردی در طراحی و عدم توجه به ویژگی های فرهنگی و الگوهای رفتاری آنان است.
۳.

ارائه مدل ارزیابی عملکرد هوش تجاری برمبنای فرآیند تحلیل شبکه فازی

کلید واژه ها: ارزیابی عملکرد هوش تجاری فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی فرآیند تحلیل شبکه ای فازی فاکتورهای موثر بر هوشمندی تجاری سازمان چارچوب ارزیابی عملکرد هوش تجاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴۲ تعداد دانلود : ۱۳۱۸
در محیط تجاری سریعا در حال تغییر امروز، نیاز به اطلاعات تجاری سودمند برای سازمانها نه تنها به منظور کسب موفقیت بلکه برای بقاء حیاتی می باشد. با توجه به ناتوانایی سیستمهای اطلاعاتی مدیریت در برآورده کردن انتظارات تصمیم گیرندگان سازمانی در عرصه رقابت در سالهای اخیر، فن آوریهای هنر گونه ای نظیر هوش تجاری به یکی از مفاهیم مهم در مدیریت سیستمهای اطلاعاتی تبدیل شده و با فرهنگ سازمانهای پیشرو عجین شده است و در خط مقدم فناوری اطلاعات برای پشتیبانی تصمیم گیری مدیریت قرار دارد. در این مقاله سعی شده است تا با شناسایی و معرفی مهمترین فاکتورها و عوامل مؤثر در عملکرد یک سیستم هوش تجاری، یک مدل ارزیابی عملکرد هوش تجاری (در قالب یک مطالعه موردی در یک سازمان تولید کننده نرم افزار) ارایه گردد و با توجه به عدم استقلال و وجود وابستگی بین عاملهای مؤثر، از روش فرآیند تحلیل شبکه فازی برای شناسایی وابستگی های ممکن بین عوامل و اندازه گیری آنها برای توسعه مدل ارزیابی استفاده شده و در ادامه، نتایج حاصله با روشهای فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی[1]و فرآیند تحلیل شبکه غیر فازی[2] مقایسه شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان