شناسایی و اولویتبندی شاخص های مدیریت زیست بوم با استفاده از رویکردهای دلفی فازی و دیمتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی شرایط امروزی محیط زیست، نشان می دهد در دهه های اخیر، کره زمین به علت اقدامات مختلف بشر دچار زیان های جبرانی ناشدنی شده است. برای بیان اهداف مدیریت زیست بوم، لازم است شاخص های آن تعریف شود. هدف مدیریت زیست بوم، به عنوان یک پدیده چندبعدی، ادغام خرده سیستم های اقتصادی، محیط زیستی، اجتماعی و نهادی در یک کل، با مراقبت از تأثیر و تعامل متقابل آنهاست. بر این اساس، در این پژوهش، ابتدا با بررسی پیشینه تحقیق به منظور شناسایی شاخص های مؤثر بر هریک از ارکان مدیریت زیست بوم، فهرستی از شاخص های تأثیرگذار و پراهمیت در هریک از ارکان اقتصادی- اجتماعی، زیست محیطی و نهادی مدیریت زیست بوم تعیین می شود. پس از دسته بندی اولیه، دو پرسش نامه طراحی شده است: یک پرسش نامه طیفی برای ارزیابی شاخص های مؤثر بر مدیریت زیست بوم با روش دلفی فازی و یک پرسش نامه با استفاده از مقایسات زوجی میان چهار رکن اصلی مدیریت زیست بوم، با استفاده از تکنیک دیمتل فازی برای دستیابی به تحلیل دقیق تر در بررسی روابط علت و معلولی بین هریک از ارکان که خبرگان و متخصصان، آنها را تکمیل کرده اند. درنهایت، تحلیل ها نشان داد ارکان نهادی و اقتصادی به عنوان متغیرهای عامل و ارکان بسیار تأثیرگذار در نظر گرفته می شوند. همچنین، معلوم شد که ارکان محیطی و اجتماعی، یک اثر در نظر گرفته می شوند؛ درنتیجه، خبرگان شاخص علم و فناوری را در رکن اقتصادی، کیفیت هوا را در رکن زیست محیطی، فقر را در رکن اجتماعی و به اشتراک گذاری شفاف اطلاعات را در رکن نهادی، به عنوان تأثیرگذارترین شاخص های مدیریت زیست بوم رتبه بندی کردند.