دیدگاه دانش آموزان دبیرستانی نسبت به سهم اولیاء مدارس و کتب درسی در پرداختن به مسائل خانواده
حوزه های تخصصی:
بعد از خانواده، مهم ترین سازمان مؤثر در تکوین شخصیت و رشد جنبه های مختلف انسان، مدرسه است. بنابراین، رشد مهارت ها و استعدادهای لازم برای زندگی افراد در جامعه باید یکی از اهداف اساسی مدرسه محسوب شود. با توجه به این که آموزش مسائل زندگی خانوادگی به دانش آموزان می تواند در استحکام خانواده و کاهش ناهنجاری هایی از قبیل طلاق نقش داشته باشد؛ این پژوهش درصدد بررسی این موضوع است که از دید دانش آموزان چهار عامل آموزشگاهی: مدیر، دبیر، مشاور، مر بی پرورشی و کتاب های درسی تا چه حد به مسائل زندگی خانوادگی در دبیرستان می پردازند. این تحقیق توصیفی ـ تحلیلی است و جامعه آماری آن را دانش آموزان دختر سال سوم نظام متوسطه نظری در سه شهر یزد، اردکان و میبد تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای متناسب با حجم، 210 دانش آموز از جامعه انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها از یک پرسشنامه محقق ساخته شامل 46 سؤال به سبک لیکرت و پنج سؤال باز پاسخ استفاده شد. داده های آن با نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته های حاصل از پژوهش مشخص نمود که نقش عوامل آموزشگاهی در آموزش مسائل خانواده، از نظر دانش آموزان کمتر از سطح متوسط (3) می باشد. البته نقش این عوامل به نظر آن ها یکسان نبوده، بیشترین تاثیر مربوط به نقش مدیران و کمترین تاثیر مربوط به نقش دبیران بوده است. براساس این یافته ها نتیجه گیری می شود که عملکرد دبیرستان ها در آموزش مسائل زندگی خانوادگی از دید دانش آموزان کمتر از حد مورد انتظار آنان بوده، لازم است برنامه ها و کتاب های آموزشی ویژه ای برای آموزش مسائل زندگی خانوادگی برای دانش آموزان تدارک دیده شود.