پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی خشونت علیه زنان در فضای سایبر در میان زنان 20 تا 45 ساله شهر تهران، با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. در بخش چارچوب نظری از نظریه های صاحب نظرانی هم چون هیرشی، مرتن، باندورا ، پیترسون و دنسلی استفاده شده است. بر اساس فرمول کوکران، حجم نمونه 386 نفر محاسبه که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و مطالعه شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ی ترکیبی محقق ساخته و گویه ها استاندارد بوده که پس از تایید اعتبار سازه ای و صوری آنها توسط صاحب نظران، پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (0.79) محاسبه و استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان دهنده ی آن است که مشارکت اجتماعی زنان و دلبستگی خانوادگی خشونت علیه زنان در فضای سایبر را کاهش می دهد و با افزایش اعتیاد آنلاین، خشونت افزایش می یابد و همنوایی در گروه های سایبری در صورت اعتیاد آنلاین در خشونت علیه زنان تاثیرگذار است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز بیانگر آن است متغیر مشارکت اجتماعی بیش از دیگر متغیرها بر خشونت علیه زنان تاثیر دارد.
توانمندی یا ناتوانی فرد در تنظیم هیجانات، عوامل استرس زا، اضطراب و افسردگی نقش مؤثری در بروز بزه کاری و شیوه های اصلاح آن ها دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش متغیرهای مذکور در تمایز بین زنان سالم و مجرم و اهمیت مسائل روانشناختی در نظام قانونی و از منظر جرم شناختی است. جامعة آماری این تحقیق کلیةزنان زندانی در شهر اصفهان در سال 1394 بودند که از بین آنان 50 نفر به صورت دردسترس مبتنی بر ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و 50 نفر نیز از میان اشخاص سالم جدا شدند. ابزار پژوهش، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز (2004) و مقیاسDASS_42 بود. نتایج تحلیل تمایز نشان داد که اضطراب و افسردگی و هم چنین یکی از زیرمقیاس های دشواری تنظیم هیجانی (دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی) توانستند گروه سالم را از مجرم متمایز کنند.در نتیجه جرم شناسان و متولیان جهت اقدامات پیشگیرانه در راستای ارتکاب جرم علاوه بر توانایی های شناختى، اقتصادى، فرهنگى باید جنبه هایى همچون کنترل هیجانات و مشکلات خلقی و اضطرابی را نیزبررسی کنند. با توجه به نقش متغیرهای روانشاختی در حالات مختلف افراد اهمیت به مسائل روانشاختی در مقام تصویب قوانین خاص تا تمام مراحل اجرا و همه ی فرایند های قضایی توصیه می شود.