هدف پژوهش حاضر مقایسه درک ریتم شنیداری و استرس والدگری در کودکان دختر و پسر مبتلا به اختلال یادگیری (دیکته و ریاضی) بود. بدین منظور نمونه ای شامل 75 دختر و 75 پسر به همراه مادرانشان به روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از آزمون ادراک شنیداری تست وپمن و پرسشنامه استرس والدگری ابدین (1983) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تی نمونه های مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین ادراک ریتم شنیداری کودکان دختر و پسر مبتلا به اختلال یادگیری تفاوت معناداری وجود دارد، به طوری که کودکان دختر از میانگین بالاتر درک ریتم شنیداری نسبت به کودکان پسر برخوردار بودند. همچنین نتایج نشان داد بین استرس والدگری و مؤلفه های آن در مادران کودکان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد به نحوی که مادران دارای کودک دختر مبتلا به اختلال یادگیری از سطوح بالاتر استرس والدگری در همه مؤلفه ها نسبت به مادران دارای کودک پسر برخوردار بودند. و به طور کلی یک رابطه دو طرفه بین استرس والدین و مشکلات رفتاری کودک برای مادران و پدران وجود دارد.
زمینه و هدف: والدگری به شیوه های اجتماعی سازی فرزندان از سوی مراقبان مربوط می شود که گاهی اوقات می تواند روابط والدین را به خصوص با فرزندان دختر به کشاکش بکشد؛ در نتیجه والدین و فرزندان با مشکلات عاطفی و اجتماعی مختلفی روبرو می شوند که لازم است برای حل آنها تصمیمات مناسبی اتخاذ کنند. پژوهش حاضر به بررسی و تبیین روابط علی بین شیوه های والدگری مادران و مشکلات هیجانی فرزندان دختر بر اساس نقش میانجی گر دشواری های بین فردی پرداخته است. روش: روش مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را دختران مقطع متوسطه دوم شهر کرج در سال تحصیلی1400- 1399 به همراه مادران تشکیل دادند. در این پژوهش 256 دانش آموز دختر به همراه مادران خود شرکت داشتند که در مجموع 512 شرکت کننده این مجموع را تشکیل داده اند و بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های مقیاس دشواری های بین فردی (1996)، پرسشنامه سبک والدگری بامریند (1991)، و مقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی لاوی بند و لاوی بند (1995) استفاده شد تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS انجام شد. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده سبک والدگری استبدادی و دشواری های بین فردی نقش مثبت و معناداری بر مشکلات هیجانی دارد (0/05>p ) و نقش میانجی گر دشواری های بین فردی نیز معنادار است (05/0>p ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت بین سبک تربیتی استبدادی و مشکلات هیجانی رابطه مثبت معنادار وجود دارد و دشواری های بین فردی نیز در این رابطه نقش میانجی گر دارند. بنابراین، توجه به نقش سبک های تربیتی والدین و ایجاد روابط مناسب والد کودک در پیشگیری از مشکلات هیجانی دارای اهمیت است.