بحران خلافت در اندیشه سیاسى فضلاللّه بن روزبهان خنجى بازتاب کشمکشهاى فرقهاى دوره بعد از ایلخانان
حوزه های تخصصی:
سقوط خلافت عباسى توسط مغولان به سال 656 ق، نه تنها نقطه عطفى در تاریخ سیاسى جهان اسلام به شمار مىرود، بلکه آثار ژرفى نیز بر تحولات بلند مدت مذهبى جهان اسلام بر جاى گذاشت.
مقاله حاضر به منظور بررسى بازتاب چالشهاى مذهبى ناشى از بحران خلافت پس از اضمحلال عباسیان، این مسئله را از منظر بینشِ عقلى و فلسفه سیاسى ـ مذهبى فضلاللّه بن روزبهان خنجى، نماینده مکتب اهل سنت در قرن نهم و دهم هجرى مورد بررسى قرار مىدهد. خنجى در راستاى تجدید نظریه خلافت، به شریعتنامه نویسى روى آورد و تلاش کرد که قواعد «حکومتِ اسلامىِ آرمانى» را طرحریزى کند که وظیفه سلطان در این حکومت، اعاده نظم مذهبىِ قبل از فروپاشىِ عباسیان بود.
در این مقاله از روش توصیفى ـ تحلیلى با تکیه بر منابع کتابخانهاى استفاده شده و دادهها بر اساس تألیفات خنجى، منابع عصر صفوى و تحقیقات جدید، جمعآورى، آنگاه به یافته اصلى تحقیق و تبیین و تحلیل مسئله اشاره شده است.