آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۵

چکیده

متن

در نگاه اسلام انسان موجودی مختار، با اراده و گزینش‏گر و در نتیجه، پاسخ‏گو است و بنابر این رفتار و کردار هر کس تابع نگاه و شناخت او از مجموعه‏ی هستی و سنت‏های الهی است.
آن که جهان را بی‏حساب و انسان را رها شده و اعمال‏شان را فاقد ارزیابی می‏داند، یک نوع رفتار می‏کند و آن کس که جهان را دارای حساب و کتاب و اعمال را در گردونه‏ی بررسی و پاداش و جزا و انسان‏ها را در بوته‏ی آزمایش می‏شناسد، عملی دیگر دارد.
قرآن به مسلمانان این نگاه و بینش را می‏دهد که جهان را سرای آزمایش و حساب و کتاب، و آخرت را مرحله‏ی پاسخ‏گویی به اعمال، فرصت‏ها و امکانات بدانند و در این راستا هر کس در نظام اسلامی، در هر رده‏ای، توفیق به عهده‏گیری پست و مسئولیتی پیدا می‏کند، به معنای سپردن تعهد در برابر خدا و خلق خدا برای انجام تکالیفی است که بر دوش او قرار می‏گیرد، و کسی که به وظایف خود به نحو شایسته عمل نمی‏کند، تعهد خویش را زیر پا گذاشته و باید پاسخ‏گو باشد.
پاسخ‏گویی مسؤولین یکی از اصول مهم در حکومت اسلامی به شمار می‏رود و این امر در تدوین و وضع قانون مورد توجه قرار گرفته است؛ به طوری که در سیستم حقوقی جمهوری اسلامی ایران، همه‏ی مسؤولان از رهبری گرفته تا آحاد مدیران و دست اندکاران نظام باید پاسخ‏گوی عملکرد خود باشند.
رهبری در نظام جمهوری اسلامی، دارای بیشترین مسؤولیت است و در مقابل مجلس خبرگان، که نمایندگان مردم هستند، پاسخ‏گو خواهد بود و سایر مسؤولان نیز در مرحله‏ی اول باید در مقابل رهبری پاسخ‏گو باشند، زیرا اساس مشروعیت همه‏ی ارکان حکومت و کارگزاران آن از رهبری نظام سرچشمه می‏گیرد. از این جهت فرقی بین نهادهایی که مستقیماً توسط رهبری انتخاب می‏شود و غیر آنها وجود ندارد، زیرا مشروعیت همه‏ی آنها منوط به تنفیذ و تأیید رهبری است و، در حقیقت، آنان کارگزاران رهبری بوده و لازم است در برابر او پاسخ‏گو باشند. طبق اصل 57 قانون اساسی قوای حاکم در نظام اسلامی زیر نظر ولایت امر و امامت امت فعالیت می‏کنند رهبری شأن نظارت همه جانبه بر فعالیت‏های آنها دارد.
از این رو پاسخ‏گویی در برابر او یک امر بدیهی و ضروری است.
این است که مدیریت، در هر معنایی که باشد، در مرحله‏ی نخست باید بازپرسی وجدانش را پشت سر گذارد تا با راضی بودن از عملکرد خویش به آرامش روحی و روانی دست یابد و کار خود را به صورت جدی از گذشته دنبال کند و هر گاه کارکردی منفی و ضعیف داشت، به خود آید و در مرحله‏ی دوم کار خود را به مسؤول بالاتر گزارش کند، تا با هدایت و راهنمایی او نقاط قوتش تقویت و نقاط ضعفش اصلاح گردد، و با نهادینه ساختن فرهنگ پاسخ‏گویی فاصله‏ی میان دولت مردان و اقشار مختلف مردم کاهش یابد و به نوعی اعتماد و حمایت تبدیل گردد، و در مرحله‏ی سوم بازپرسی در برابر جامعه است.
و در مرحله‏ی چهارم پاسخ‏گویی در برابر دادگاه عدل الهی است.
افراد، براساس میزان مسؤولیت و اختیاراتی که دارند، باید در برابر عملکرد خویش پاسخ‏گو باشند.
و هر چه دایره‏ی اختیارات افراد بیشتر شد، میزان مسؤولیت و پاسخ‏گویی سنگین‏تر می‏شود.
مقام معظم رهبری می‏فرماید:
مسؤولان بلند پایه‏ی کشور، قوای سه گانه، از خود رهبری تا آحاد مأموران و مدیران، همه باید پاسخ‏گوی کار خود، تصمیم خود و سخنی که بر زبان آورده‏اند و تصمیمی که گرفته‏اند باشند.
پاسخ‏گویی یک حقیقت اسلامی است و همه باید به آن پایبند باشیم (2/1/1383)
چنان که مشاهده می‏شود، پاسخ‏گویی در حکومت اسلامی ریشه‏ای دینی و اسلامی دارد و شامل همه‏ی افراد حتی پیامبران و اولیای الهی نیز می‏شود و هر چه دایره‏ی اختیارات افراد بیشتر باشد، میزان مسؤولیت سنگین‏تر و پاسخ‏گویی آنها بیشتر خواهد بود.
جالب است که بدانیم با ظهور اسلام در جزیرة‏العرب و تشکیل حکومت اسلامی، حاکمیت‏ها و ریاست‏ها به یک باره به مسؤولیت‏ها و خدمت‏ها تبدیل شد و مناصب دولتی فقط وسیله‏ای برای تأمین رفاه حال مردم و خدمت به آنان تلقی گردید.
در حکومت اسلامی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، در مدینه، محوریت و اصالت از آن مردم بود و کارگزاران تنها خادمان آنان به شمار می‏آمدند، زیرا هدف اصلی از تشکیل حکومت خدمت به مردم و هدایت آنان بود و وقتی که مناصب حکومتی و مسؤولیت‏های دولتی تنها وسیله‏ای برای خدمت وایجاد زمینه برای تکامل بود معنایش این است که هر مسؤولی در برابر مسؤولیتی که دارد، باید پاسخ‏گو باشد. بنابر این پاسخ‏گویی، در قبال مسؤولیت‏ها و مناصب حکومتی، لازمه‏ای غیرقابل انفکاک است.
بنابر این فرد مسؤول در نظام اسلامی در حیطه‏ی مسؤولیت خود می‏تواند به نقاط قوت خود ببالد و آنها را تقویت کند تا به رشد و شکوفایی و بالندگی بیشتر دست یابد والگوی افراد دیگر شود و اگر ضعفی دارد بدان آگاه شود و در صدد جبران برآید و اگر عاجز از جبران آن است، خود را از مسؤولیت کنار کشد و آن را به فرد شایسته‏ی دیگری بسپارد.
پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید:
من ولی احدا من المسلمین و هو یعلم ان فیهم من هو اولی بذالک کتاب الله و سنه نبیه فقد خان الله و رسوله (احمدی میانجی، 625 ، 2)
هر کس متولی فردی از مسلمانان شود در حالی که می‏داند کسانی دیگر سزاوارتر از او برای این کار و آگاه‏تر از او به قرآن و سنت پیامبر خدا (احکام اسلامی) می‏باشند و این امر را به آنان نسپارد، به یقین، به خدا و رسول او خیانت کرده است.
و نیز فرموده:
من ولی شیئا من امور مسلمین فضیعهم ضیعه الله عزوجل (مجلسی، ج 75 ، 345)
هر کس سرپرستی و مسؤولیت بخشی از امور مسلمانان را به عهده گیرد و بر اثر عدم لیاقت و عوامل دیگر از عهده‏ی آن برنیاید و آن را ضایع کند، خداوند او را ضایع می‏گرداند.
ویژگی‏های حکومت پاسخ‏گو از دیدگاه اسلام
خادمان ملت، که در مجموعه‏ای به نام نظام اسلامی سوگند خدمت یاد کرده‏اند، شمع وجودشان را وقف مردم کرده‏اند. آنان چون شیفتگان خدمتند، نه تشنگان قدرت، خود را در برابر هر لحظه از فرصت خدمت در برابر خدا و مردم ملزم به پاسخ‏گویی دیده و در این راه ناظر نفس خویشتن می‏باشند.
براساس اصل 122 قانون اساسی، مسؤولان موظف به پاسخ‏گویی مستقیم به مردم یا نمایندگان مردمند، و رئیس جمهور، در حدود اختیارات و وظایفی که برعهده دارد، در مقابل رهبری، ملت و مجلس شورای اسلامی مسؤول و پاسخ‏گو است. پاسخ‏گویی نه فقط برای رفع تکلیف، که به عنوان پاسخ به مطالبات عمومی همچون رفع فقر، فساد مالی، بی عدالتی، کاهش فاصله‏ی طبقاتی، فراهم‏آوردن زندگی آبرومندانه برای تمام اقشار جامعه و گسترش ایمان، معنویت و تلاش در جهت احقاق حقوق مظلومان و...، است.
در نظام علوی موضوع نظارت و پاسخ‏گویی آن قدر دقیق بود که اگر گزارشی در خصوص تخلف یکی از عواملش به او می‏رسید، آن را بررسی می‏کرد و از او توضیح و پاسخ می‏خواست.
امام در پی گزارشی از یکی از کارگزارانش فرمود:
درباره‏ی توگزارشی دریافت داشتم که اگر انجام داده باشی پروردگارت را به خشم آورده‏ای و امامت را عصیان کرده و امانتت را به رسوایی کشیده‏ای، به من خبر رسیده که زمین‏های آباد را برهنه و ویران ساخته‏ای و آنچه توانسته‏ای از بیت‏المال زیر دستت به خیانت خورده‏ای. بی‏درنگ حساب خویش را برایم بفرست و بدان که حساب خدا از حساب مردم بسی سخت‏تر است. (آشتیانی - امامی، ج 3 / 113)
حضرت علی علیه‏السلام نه تنها کارگزاران حکومت را نسبت به عملکردشان پاسخ‏گو می‏داند، بلکه آنها را موظف می‏نماید که به سؤالات مردم نیز پاسخ‏گو باشند و آنها را در جریان کارها و تصمیم‏هایشان قرار دهند، زیرا از نظر امام مردم این حق را دارند که در صورت مشاهده‏ی رفتار خلاف انتظار از طرف مسؤولان نسبت به حاکم بدگمان شوند، و حاکم باید پاسخ‏گو باشد.
امام علی علیه‏السلام به مالک می‏نویسد:
اگر رعیت برتو گمان ستم برد عذر خود را آشکارا با آنان در میان گذار و با این کار آنان را از بدگمانی بیرون آور (شهیدی، 328)
مهم‏تر این که حضرت خود نیز، نسبت به هر گونه نظر و شبهه‏ای نسبت به اعمال و کردارشان، پاسخ‏گو بودند، چنان که در تاریخ آمده است، وقتی علی علیه‏السلام فرزندان عباس را به عمارت برگزید، مالک اشتر نسبت به این امر معترض شد، زیرا علت اصلی کشته شدن عثمان گماردن خویشاوندان بدون صلاحیت بر مناصب مختلف بود. حضرت وقتی از اعتراض مالک باخبر شد، او را مورد ملاطفت قرار داد، پس از توجیه او نسبت به گماردن فرزندان عباس به مسؤولیت فرمود:
حال اگر فردی را از آنها بهتر می‏شناسی او را نزد من بیاور تا برای مناصب حکومتی از او استفاده کنم. مالک پس از شنیدن سخنان حضرت در حالی که شک و شبهه‏اش برطرف شده بود از آن جا خارج شد. (ذاکری، 1371، 1/86)
آری عدم اعتماد مردم به حکومت‏ها و دولت مردان، یکی از عوامل بحران زاست و پایه‏های نظام را سست و متزلزل می‏گرداند. میان گفتار و کردار مسؤولان نباید دوگانگی باشد، چرا که حمایت‏های مردمی مهم‏ترین پشتوانه‏ی یک نظام است. دولتی که بتواند میان شعارها و فعالیت‏ها و خدمات رابطه برقرار کند، مردم تا پای جان در دفاع از آن حکومت ایستادگی می‏کنند.
امام خمینی قدس‏سره فرمود:
اگر به من خدمتگزار بگویید بهتر است که رهبر بگویید (خمینی، همان، 12/456)
از ویژگی‏های دولت پاسخ‏گو است که، با گماردن افرادی ناظر در سیستم حکومتی، هرگونه تخلفی را از ناحیه‏ی کارگزاران پی‏گیری کند و به هر کدام به اندازه‏ی لیاقت و شایستگی آنان کار بسپارد و متخلفان را تنبیه و مجازات و کارامدان را ترغیب و تشویق نماید. در پایان بحث به صورتی گذرا برجسته‏ترین ویژگی‏های دولت و حکومت پاسخ‏گو را برمی‏شماریم:
1 ) قانون گرایی
یکی از مهم‏ترین ویژگی‏های دولت پاسخ‏گو قانون مندی و پایبندی به قانون است. افراد انسانی، در اجتماعی که زندگی می‏کنند، همواره از حس تعاون و عدالت خواهی برخوردارند. تعاون اسباب همزیستی مطلوب را فراهم می‏سازد و عدالت خواهی شرارت‏ها را از میان می‏برد.
پدیده‏ی دیرپای قانون، که پیوسته همراه و قرین تاریخ بشر بوده، از یک سو انتظام بخش امور مشترک و از سوی دیگر تأمین کننده‏ی عدالت می‏باشد.
برای درک ضرورت وجود قانون باید به دو ویژگی انسان توجه کرد:
1 ) تکاثر و افزون‏طلبی؛
2 ) حب نفس یا خویشتن دوستی.
این دو هر چند، در حد اعتدال، زمینه ساز کمالند، اما اگر حالت افراط به خود گیرند منشأ طغیان، انحراف، استکبار و بهره‏کشی بی‏رویه از دیگران را فراهم می‏آورند. برای جلوگیری از این روند، به لحاظ عقلی، درمی‏یابیم که باید ضابطه و قانونی جامع و کامل و متناسب با نیاز انسان وجود داشته باشد وگرنه افزون خواهان احساس امنیت نموده، به سوء استفاده از موقعیت خواهند پرداخت و در نتیجه رشته‏های حیات فکری و روند حرکت مطلوب اجتماعی از هم گسسته خواهد شد.
قانون عاملی برای کنترل فزون‏طلبی و برگرداندن پیش‏تاختگان به پشت مرزهای مجازات است. البته نقش قانون تنها در بازدارندگی خلاصه نمی‏شود، بلکه، در حد خودش، در رساندن افراد به کمال و سعادت و شکوفایی استعدادها و بروز هویت واقعی فردی و اجتماعی انسان‏ها و تأمین اجتماعی سالم، با برآورده شدن منطقی نیازهای انسان و سیر تعالی و صعودی او اثرگذار است. پس قانون گرایی، به عنوان عام، برای تعیین منطقه‏ای هر کسی برای حکومت مطلوب، یک ضرورت عینی است. (میر مدرس، 1380 ، 132) تا انسان‏ها در حریم مرزها حرکت کنند و مرز شکنی ننمایند.
و به هیچ مرز و قانونی تعدی ننمایند هر چه در فضای حاکمیت و جامعه قانون‏گرایی و مرزبانی بیشتر حاکم باشد، زمینه‏ی شکوفایی بیشتر فراهم می‏شود. در نظام دینی نیز این یکی از مؤلفه‏های مهم است که همه‏ی افراد جامعه خود را ملزم به رعایت قانون می‏دانند و حتی اطاعت از قوانین را نوعی وظیفه‏ی دینی تلقی می‏کنند و در حکومت پاسخ‏گو تنظیم روابط و مناسبات گسترده‏ی حقوقی (حقوق - تکلیف) مردم با مردم و مردم با دولت و دولت اسلامی با دیگر دولت‏ها بر دو پایه استوار است؛ یکی قوانین اسلامی و شریعت اسلامی، که در فقه تبلور یافته است، و دیگری مصالح اسلام و مسلمین، که در قوانین موضوعه تجلی می‏یابد.
امام علی علیه‏السلام ، در دوران حکومت و مدیریت خویش، تلاش گسترده‏ای را در این جهت آغاز نمود و با فرمان‏ها، عهدنامه‏ها و دستورالعمل‏های حکومتی و اداری با تأکید بر قانون‏گرایی به کارگزاران و کارکنان خود آموخت که در مقابل مرزشکنی و بی‏قانونی با شدت بایستند و جلوی سوء استفاده‏ها و تبعیض‏ها را از جانب خواص و وابستگان و نزدیکان هیأت حاکمه بگیرند و به کسی اجازه‏ی بی‏عدالتی ندهند. ایشان در عهدنامه‏ی مالک اشتر در این باره چنین می‏فرماید:
برای زمامدار، نزدیکان و خویشاوندانی است که اهل برتری جستن و امتیاز خواهی و دست درازی نمودن‏اند و در راه داد و ستد انصاف را کمتر به کار بندند. پس ریشه‏ی ستم اینان را با بریدن اسباب آن از بیخ برکن و به هیچ یک از اطرافیان و وابستگان زمینی را به بخشش وامگذار، و مبادا در تو طمع کنند که قراردادی به سود ایشان منعقد کنی که مایه‏ی زیان سایر مردم باشد، خواه در آبیاری و یا کاری که باید مشترک و با هم به سر انجام رسانند، به طوری که رنج و هزینه‏های آن را بر دیگران تحمیل کنند، که در این صورت سودش بر آنان است و عیب و ننگش برای تو در دنیا و آخرت. (شهیدی، نامه‏ی 53)
امام علی علیه‏السلام خواهان آن بود که کارگزارانش در ازای هیچ چیز حاضر به مرزشکنی و تعدی به قانون و حدود نباشند و حکومت ایشان مدرسه‏ای است برای آموزش قانونگرایی.
2 ) مسؤولیت سپاری براساس تعهد، لیاقت و کفایت
دومین ویژگی حاکمیت پاسخ‏گو سپردن مسؤولیت به افراد براساس شایسته سالاری و اهلیت گرایی است و قراردادن اشخاص را در مراتبی که توان و تعهد لازم را نسبت به آن دارند؛ چرا که وقتی کسی را به مسئولیتی گماردیم که اهلیت لازم را برای آن مسؤولیت ندارد، چنین شخصی به طور معمول تحت انواع فشارهای درونی و بیرونی قرار می‏گیرد و در نتیجه دچار انواع تباهی‏ها می‏شود، چون شخصیت وی با مسؤولیتی که بر دوش او نهاده شده سنخیتی ندارد و در نتیجه حریم‏ها را می‏شکند و به راحتی به حریم‏های فردی و اجتماعی، مادی و معنوی تجاوز می‏کند.
اما فردی که شایستگی و لیاقت لازم را برای پستی داراست، با تأییدهای درونی و بیرونی روبروست و این خود بزرگ‏ترین پشتیبان اوست. این است که با توجه به اهمیت شایسته سالاری و نقش آن باید هر کس را براساس خلاقیت‏ها و توانمندی‏هایش در جای مناسب گمارد تا بتواند به بهترین صورت کار و مسؤولیت خود را اداره کند. امام علی علیه‏السلام درباره‏ی خطر روی کارآمدن ناشایستگان و نالایقان، چنین می‏فرمایند :
و قد علمتم انه لاینبغی ان یکون الوالی...
شما خوب می‏دانید که جایز نیست فرد بخیل بر ناموس و غنیمت‏ها و احکام مسلمانان گمارده شود تا در مال‏های آنان حریص گردد و نه نادان که با نادانی خود مسلمانان را به گمراهی کشد و نه ستم‏کار تا به ستم حق و حقوق آنان را نادیده انگارد و نه حیف و میل کننده‏ی اموال تا به مردمی ببخشد و مردمی را محروم سازد و نه آن که در پست خویش رشوه گیر باشد و حقوق دیگران را پایمال کند و نه آن که سنت را ضایع سازد و امت را به هلاکت اندازد. (نهج‏البلاغه، کلام 131)
امام علی علیه‏السلام تأکید می‏کند که باید کارگزاران و کارکنان نظام براساس شناختی درست از توانایی‏ها و صلاحیت‏هایشان انتخاب و به کار گمارده شوند و در این امر هرگز امیال و خواسته‏ها و روابط بر قواعد و معیارها و ضوابط چیره نگردد.
امام علی علیه‏السلام به مالک یادآوری میکند که در گزینش افراد و به کار گرفتن آنان به گونه‏ای عمل کند که میدان برای ریاکاری و ظاهر سازی و خوش خدمتی باز نشود.
بر سر هر یک از کارهایت مسؤولی از آنان بگمار که نه بزرگی کار او را ناتوان سازد و نه بسیاری آن وی را پریشان نماید. (نهج‏البلاغه، 53)
امیر مؤمنان علیه‏السلام در گزینش و به کار گرفتن کارگزاران و کارکنان بر معیارهایی چون فرهیختگی و دانایی، پرواپیشگی، تجربه کاری، با حیایی، پاکی و صلاحیت خانوادگی، سابقه‏ی مسلمانی و دلبستگی دینی، امانت‏داری و کارایی و تأثیرگذاری تأکید می‏کند و از گرفتار ظاهربینی و قشرگرایی، خود خواهی، تنگ نظری، بد فهمی و کج سلیقگی پرهیز می‏دهد. (نهج‏البلاغه، نامه‏ی 53)
اتصاف به این صفات مثبت، می‏تواند کارگزار را از خطاهای بی‏مورد نجات دهد و راه سعادت را به رویش بگشاید و صفات منفی می‏تواند دریچه‏ی شقاوت و بدبختی را فرا رویش باز کند.
3 ) سامان بخشی نگاه کارگزاران به کار
عملکرد افراد به شدت متأثر از نوع نگاهشان به کارشان می‏باشد که از چه منظره‏ای به خود و دیگران در عرصه‏ی مسؤولیت می‏نگرند و کارشان را چگونه می‏بینند. براساس دریافتی که از کارشان دارند عمل و عکس‏العمل دارند، چون صادرات هر کس محصول واردات اوست و آنچه در واردات انسان نقش تعیین کننده بازی می‏کند ناشی از نوع نگاه و بینش اوست. در یک نگاه زیبابین، همه چیز نمودی زیبا دارد و در نگاه بدبین همه چیز نمودی ناخوشایند و نازیبا می‏یابد.
از این رو، یکی از ویژگی‏ها و مشخصه‏های دولت پاسخ‏گو تلاش در جهت سامان بخشی بینش کارکنان و نوع نگاهشان به خود، مردم و وظایف‏شان است. آن گاه که نگاه انسان به خود، مردم و کار اصلاح شد کارکردن عین خدمت کردن و عبادت نمودن و همتای رشد و شکوفایی خواهد بود.
امام علی علیه‏السلام ، در سخنی کوتاه و در عین حال بسیار عمیق، از این حقیقت پرده برداری می‏کند: قیمه کل امری‏ء ما یحسنه (حکمت، 81) انسان را آن بهاست که در دیدهاش زیباست؛ یعنی مهم‏ترین عامل در مناسبات زندگی، نوع نگرش و نگاه آدمی است و آن چه موجب سلامت نفس و حفظ آبروی آدمی از لغزش‏هاست، نگاه پارسایانه‏ی انسان به دنیاست.
و در مورد دیگر امام علیه‏السلام می‏فرماید:
انظرو الی الدنیا نظر الزاهدین فیها الصارفین عنها (خطبه‏ی 103)
بنگرید به دنیا همچون نگرستن پارسایان روی گردان از آن.
در اندیشه‏ی توحیدی امیرمؤمنان علیه‏السلام کارگزاران هر دولت و هر سازمان پیوسته باید به یاد داشته باشند که بنده‏ی خدایند، چون اگر انسان بندگی خدا را فراموش کند و در غفلت گرفتار آید، سر به طغیان آورده و به گردن فرازی و سرکشی گرفتار می‏شود و با مردم رابطه‏ی سلطه گرایانه برقرار می‏کند. (دلشاد تهرانی، 1379 ، 59)
آری امام علیه‏السلام به کارگزاران دستگاه اداری خود می‏آموزد که با مردمان رفتار و کرداری کاملاً مهرورزانه و انسانی داشته باشند و خود را خدمت‏گزار مردم بدانند. (نهج‏البلاغه، خ 216 ، نامه‏ی 51)
4 ) ساده زیستی کارگزاران
از دیگر ویژگی‏های دولت پاسخ‏گو ساده زیستی دست اندر کاران نظام است، چنان که امام علی علیه‏السلام می‏فرماید:
بر رهبران و مسؤولان عدل پیشه واجب است که زندگی خود را هم‏سطح توده‏ی مردم قرار دهند تا فقر و محرومیت، ناداران را دچار ناهنجاری روانی و روحی نسازد. (نهج‏البلاغه، خطبه‏ی 207)
این سخنان بیان‏گر آن است که پذیرفتن مسؤولیت حکومت مردم، تعهد مضاعفی را برعهده‏ی پذیرنده می‏گذارد و او را وادار می‏سازد تا زندگی خویش را با ضعیف‏ترین طبقات اجتماع هماهنگ سازد تا درد آنها را با تمام وجود احساس کند و همت خویش را صرف بهبود آلام آنها نماید.
5 ) برابری مردم (مساوات)
از جمله ویژگی‏های حکومت پاسخ گو اجرای اصل مساوات است؛ با ابعاد گوناگون و در زمینه‏های مختلف، از آغاز دعوت اسلام، تعالیم دینی چنان با مساوات در آمیخته است که دور و نزدیک و مسلمان و غیرمسلمان، اسلام را دین مساوات می‏دانستند.
اصل مساوات و برابری در آیات قرآن و احادیث پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و امامان علیهم‏السلام ، به شدت، مورد تأکید قرار گرفته است. مساوات در برابر قانون، در بهره برداری از مواهب طبیعی یا در بیت المال و حکومت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و امام علی علیه‏السلام نمونه‏ی بسیار روشن اجرای این اصل است.
پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید: یتم اعمال صحاحاً... السویة بین‏الناس (مجلسی 51/81)
او مال را درست تقسیم می‏کرد، میان همه مساوی.
امام علی علیه‏السلام نیز بر همین پافشاری می‏کرد. لوکان اعمال لی السویت بینهم فکیف و اعنا اعمال مال اللّه‏ (خ 124)
اگر این اموال ملک شخصی بود من آن را به تساوی تقسیم می‏کردم و حال آن که این‏ها اموال خدا و مردم است و من با تسویه تقسیم می‏کنم.
هم مردم باید بتوانند به صورت فردی یا گروهی و سازمانی از آزادی و قانون و امکانات دولتی استفاده کنند.
قانون باید طوری تنظیم شود که شائبه‏ی برتری گروهی بر گروهی دیگر یا فردی بر فرد دیگر نباشد. کارها به گونه‏ای باید تدبیر شوند که نسبت به همه یکسان قابل اجرا باشد و دستگاه‏های مجریه، قضائیه‏ی ما باید همه‏ی مردم را به یک چشم بنگرند و معنای عدم تبعیض، که قانون طراحی کرده است، در عمل برای شهروندان فراهم آید.
6 ) حقوق مداری
از دیگر خصال دولت پاسخ‏گومدار مناسبات و روابط انسانی را بر حقوق انسانی و پایبندی به آن قرار دادن است؛ آن چنان که همه چیز تابع حقوق گردد، چرا که حقوق کاراترین ضمانت به عملکرد است.
پاسداری از حقوق انسانی در سیره‏ی علوی، تا بدان اندازه محترم و معتبر است که اگر قاضی صدای خود را از صدای یکی از طرفین بلندتر می‏کرد و حقوق انسانی را چنان که باید پاس نمی‏داشت، او را عزل می‏کرد. وی قاضی بلندپایه‏ای، مثل ابوالاسود دوئلی را، به خاطر کوتاهیش در پاسداشت خون مردم، بی‏درنگ عزل کرد. (ابن ابی الجمهور، 1403 ، 343)
در این نگاه حقوق افراد با اخلاص و توحید در مبنا پیوند خورده است، و حرمت مسلمان از هر فرضی بالاتر و برتر است و از این رو کسی می‏تواند به درستی حرمت‏های الهی را پاس بدارد که به نیکویی حرمت انسان را پاس دارد. در اندیشه‏ی امام علی علیه‏السلام مبنای حقوق متقابل جعل الهی است و برای هیچ کس حقوقی حاصل نمی‏شود، مگر این که برایش حدودی پیدا می‏شود و حقوق و حدود ملازمند. در منظر امام علی علیه‏السلام حقوق متقابل است و هر جا حقی به وجود آید، تکلیفی هست و هر جا حقوق رخ نماید همراهش حدود چهره می‏گشاید، که این خود ناشی از اعتقاد به خداوند و ناشی از اصل توحید است. (نهج‏البلاغه، خ 216)
امیرمؤمنان در آموزه‏های خود وجوه مختلف حقوق را یادآور شده است تا با دریافتی درست از اقسام حقوق بتوان به سوی پاسداری حقوق گام برداشت و به سلوکی حق‏مدارانه دست یافت. (نهج‏البلاغه 216 - حکمت 244 - خ 191 و نامه 53)
رعایت حقوق مردمان و ادای آن بالاترین ارزش‏هاست و قدر هر کس در ارزش نهادن به این امر است. در نظام پاسخ‏گو تأمین مناسبات انسانی، آن هم در حدی بالا، حق مردمان است، که باید به درستی پاسداری شود و نباید حقی از دیگران نادیده انگاشته شده یا به راحتی زیر پا گذاشته شود.
7 ) عدالت محوری
دولت پاسخ‏گو عوالت محور و برپا دارنده‏ی و قسط است، زیرا هدف اجتماعی نبوت بر پایی قسط (حدید / 25) و حضور عدالت همه جانبه در میان مردم و ساختن جامعه‏ای بر بنیان عدالت است. یکی از خواستگاه‏ها و زمینه‏های اصلی درگیری‏ها و جنگ‏ها، در برخوردهای اجتماعی، که سبب می‏شده است تا قدرتمندان و سرمایه‏داران به رویارویی و نبرد با دین و انبیا برخیزند، مقررات محدوده کننده‏ی منافع اقتصادی و اجتماعی و رعایت عدالت و گردن نهادن بر حق و حقوق‏ها و روابط اجتماعی بوده است.
به عقیده‏ی سید قطب، عدالت اجتماعی نیز قبل از هر چیز یک عدالت انسانی عام است، نه یک عدالت اقتصادی محدود و در این صورت است که شامل تمام مظاهر زندگی و همه‏ی جوانب فعالیت در آن می‏شود. چنان که ادراکات و وجدانیات و حواس درونی را نیز دربرمی‏گیرد و ارزش‏های مشمول این عدالت تنها ارزش‏های اقتصادی صرف و یا به طور کلی ارزش‏های مادی نیستند، بلکه ترکیبی از ارزش‏های معنوی و روحی و مادی هستند. (سید قطب، 1370 ، 56)
البته تردیدی نیست که یکی از مهم‏ترین اقسام عدالت، عدالت اقتصادی است که تأثیر بسیار ژرف و گسترده در همه‏ی شؤون مادی و معنوی زندگی انسانی و تعلیم و تربیت و رشد انسان‏ها دارد.
امام صادق علیه‏السلام در تبیین عدالت می‏فرماید:
ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم (الاصول الکافی، 1367 ، ص 568)
اگر در میان مردمان به عدالت رفتار شود همه بی‏نیاز می‏گردند.
دیگر آموزگار حقایق وحیانی، امام کاظم علیه‏السلام می‏فرماید: ان الله لم یترک شیئاً من صفوف الاموال الا و قد قسمه و اعطی کل ذی حق حقه... (کلینی همان ج 1 ، 544)
خداوند هیچ چیزی را در طبیعت وانگذاشته و رها نکرده، بلکه آن را قسمت کرده.... اگر در میان مردم به عدالت رفتار می‏شد همه‏ی قشرهای محروم بی‏نیاز می‏شدند و فقیر و مسکین و نیازمندی باقی نمی‏ماند.
امام علی علیه‏السلام می‏فرماید: لایعدل الا من یحسن العدل (خوانساری، 1346 ، 1004)
عدالت را اجرا نتواند کرد، مگر آن که به بهترین وجه آن را بشناسد.
یعنی کسی که عدالت را به بهترین وجه اجرا نکند، یا از مخالفان عدالت به هراس افتد، مجری خوبی برای عدالت نیست. چنین کسی از عدالت تصور کامل و درستی ندارد و انسان که هدف اجرای عدالت است را درست درک نکرده است، چرا که در سایه سار عدالت است که همه‏ی اقشار جامعه میدان رشد و شکوفایی می‏یابند.
8 ) حق محوری
از مهم‏ترین توسعه‏های غیر قابل انفکاک دولت پاسخ‏گو پیروی از حق در فکر و عمل است، چرا که هدف از تشکیل حکومت تأمین سعادت حقیقی مبنی بر عقل است و، به خاطر اهمیت عقل در حفظ تعادل قوا، اسلام در تمام قوانین خود جانب عقل را، که در سرشت آن پیروی از حق نهفته است، لحاظ نموده است. از این رو، از هر چه که موجب فساد عقل گردد به شدت جلوگیری کرده است. بنابر این روش اسلام اهتمام ورزیدن به پیروی از حق است. این موضوع آن قدر مهم است که باید منافع فردی و جمعی فدای آن گردد. (نساء ، 135)
امام علی علیه‏السلام نیز می‏فرماید: من ابدی صفحته للحق هلک (دشتی، 1379 ، 668)
هر کس با حق در آویزد، نابود گردد.
در حدیثی از امام سجاد علیه‏السلام نیز حق‏گرایی و حق‏گویی یکی از سه مؤلفه‏ی دین به حساب آمده است: عن ابی مالک قال قلت لعلی بن الحسین اخبرنی لجیمع شرایع الدین؟ قال: قول الحق و الحکم بالعدل و الوفاء بالعهد هذه جمیع شرایع الدین (الحویزی، بی‏تا، 79)
گفتم مرا از مجموعه‏ی آیین‏های خدا آگاه کن فرمود: حق گویی، داوری طبق عدالت و وفای به عهد، و چکیده‏ی آیین‏های دین خدا همین‏هاست.
بر دین پژوهان ژرف نگر پنهان نیست که قرآن و سنت سخنان بسیاری در لزوم حق مداری و فراخوان فرد و جامعه به پیروی از حق بیان کرده‏اند، چنان که در منظر دین حق مداری بخشی تفکیک‏ناپذیر از فرهنگ دینی است و در صورت تعارض مصادیق حق و پیروی از اکثریت، پیروی از حق مقدم است، چنان که قرآن می‏فرماید: جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ (مومنون، 70)
9 ) مسؤولیت و نظارت همگانی و مستمر
در حکومت پاسخ‏گو همه‏ی آحاد مردم نسبت به سلامت جامعه و صحت روابط مردم با یکدیگر و کارگزاران با مردم مسؤولند، به طوری که حتی یک رفتگر یا چوپان می‏تواند یک مقام عالی دولتی را از ارتکاب عمل زشتی برحذر دارد و اگر بتوان مصداق صحیحی برای حکومت مردم بر مردم پیدا کرد همین است. با این حساب هیچ کس از تذکر دادن به دیگری نمی‏ترسد، بلکه هر کس از عمل ناپسند خود در انظار عمومی می‏هراسد.
عمل به این وظیفه‏ی اجتماعی، مانع از پرده‏دری و گستاخی خلاف کار و شیوع بزه کاری در جامعه می‏شود و جامعه، به دور از تهدید و ارعاب، به حیات تکاملی خود ادامه می‏دهد.
در اهمیت اصل نظارت عمومی همین بس که در آیه «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُوءْمِنُونَ بِاللّهِ» (آل عمران، 110)، آن را عامل برتری امت اسلامی شمرده و آن را بر ایمان به خدا مقدم آورده است چرا که ضامن اجرای قانون است و مقدم بر آن. (مکارم شیرازی و همکاران، 1367 ، 3/49)
امیرمؤمنان به صراحت بیان می‏فرماید که نظارت و پیگیری کارها در رفتار کارگزاران، از مهم‏ترین عوامل زمینه ساز و پایدار کننده‏ی امانت‏داری و خوش رفتاری و درست کرداری است. البته این نظارت و بازرسی باید بر اصل مثبت نگری بار شود، و پیش از هر چیز، و بیش از هر چیز، زحمات و فداکاری‏های افراد مورد توجه قرار گیرد. (نهج‏البلاغه، نامه 53 ، حرانی، 89)
توجه به این اصل باعث حفظ مناسبات درست انسانی و رفتاری بر مبنای رفق و مدارا و نرمی با مردمان و خدمت‏گزاری به ایشان می‏شود.
نظارت بر عملکرد کارگزاران و فرق نهادن میان نیک کرداران و بدکرداران، خدمت‏گزاران و سهل انگاران، ارزش نهادن به کار خوب و عملکرد مثبت آنان و قدردانی درست است. (نامه 53)
10 ) مسؤولیت پذیری
از ویژگی‏های بارز یک حکومت پاسخ گو اصل مسؤولیت پذیری است، که در قالب یک اصل مبنایی تأثیر زیادی در نظام اجتماعی دارد؛ چنان که نادیده گرفتن این اصل به معنای خروج از مسیر درست و گام نهادن در کجی‏ها و ناراستی‏هاست. مسؤولیت ناپذیری عامل سستی کارها و فقدان استحکام آنها می‏شود. اصل مسؤولیت پذیری می‏آموزد هر کس، در هر مرتبه‏ای که باشد، نسبت به تمام امور و کارهای خود و مربوط به خود مسؤول و پاسخ گوست. هیچ کارگزاری حق ندارد به دلخواه خود با مردم رفتار کرده و خود را پاسخ‏گو نداند. بر این مبنا کسی حق کم‏ترین اهانت و بی‏احترامی به مردم را ندارد. (نهج‏البلاغه، حکمت 382)
امیرمؤمنان، در فرمان‏ها و دستورالعمل‏های حکومتی و اداری خود، کارگزاران و کارکنان دستگاه‏های اداری‏اش را به مسؤولیت پذیری تام و تمام فراخوانده و ازآنان خواسته است که اصول اخلاق حکومتی را نسبت به مردم پاس دارند و بدانند که از همه‏ی رفتارشان، خرد و درشت، پرسش خواهد شد.
امام علی علیه‏السلام درنظام حکومتی‏اش خود را در همه‏ی اعمال و رفتار کارگزاران و کارکنانش شریک معرفی می‏کند و به هیچ وجه مسؤولیت امور را بر گردن دیگران نمی‏اندازد. (همان، کلام 16)
در همین راستا نسبت به کارگزاران حکومت و مجریان امور، آنجا که خلافی صورت می‏پذیرفت، هرگز چشم پوشی و مسامحه‏ای در کار نبود و از ملامت ملامت‏گران نمی‏هراسید. متخلفان را کیفر، و صالحان ساده زیست و بی‏آلایش را بر مصادر امور می‏گمارد. از ویژگی‏های حکومت امام مهدی علیه‏السلام نیز تکیه بر همین اصل مسؤولیت پذیری دست اندرکاران حکومت است؛ چنان که در روایتی از امام علی علیه‏السلام آمده که حضرت مهدی در مقابل کارگزاران ناشایست با قاطعیت برخورد می‏کند و با بیچارگان و مستمندان نهایت ملاطفت و مهربانی را دارد. «شدیدٌ علی العمال رحیمٌ بالمساکین» (ابن طاووس، زیارت صاحب الامر، زیارت سوم)
11 ) مشارکت همگانی
از ویژگی‏های بارز و مهم دولت پاسخ‏گو مشارکت دادن عموم مردم در امور مملکتی است. به این معنا که شهروندان هم ظرفیت انتخاب نمایندگان خود و کارگزاران حاکمیت را دارا باشند و هم در جهت وصول به مناصب و مقامات سیاسی راه برای همه، در جهت خدمت رسانی، باز باشد. بنابراین نهاد انتخابات از شرایط و لوازم دولت پاسخ گو است. چرا که در جهان امروز مشارکت مردم با انتخاب نمایندگان و فرمانروایان حاصل می‏شود. چنان که در نظام جمهوری اسلامی در بیست و ششمین سالگرد انقلاب اسلامی در آستانه‏ی برگزاری بیست و ششمین انتخابات، مربوط به ریاست جمهوری هستیم؛ یعنی تقریباً هر سال یک بار مردم به پای صندوق‏های رأی فراخوانده شده‏اند.
البته مشارکت محدود به شرکت ادواری مردم در انتخابات نیست، بلکه باید عنصر دیگری را بر آن افزود تا جریان حاکمیت مردم مداومت یابد؛ با این توضیح که شهروندان باید دائماً از راه گفتار و نوشتار تحزب و نظارت، در کیفیت اعمال حکام و فرمانروایان مؤثر باشند. افکار عمومی باید راهنمای سیاست‏مداران برای انتخاب راه و روش و سیاست‏ها واتخاذ تصمیم‏ها قرار گیرد و اعمال زمامداران و نهادهای حکومتی مورد نظارت و ارزیابی باشد. (قاضی، 1375 ، 145-144) مرحله‏ی برگزاری انتخابات باید به گونه‏ای باشد که مردم هم از نظر کمی قدرت انتخاب داشته باشند و هم از نظر کیفی (تنوع سلیقه‏های سیاسی)؛ چنان که در نتیجه حکومت به کسانی سپرده شود که از مشروعیت و مقبولیت بیشتری برخوردارند.
امام علی علیه‏السلام در خصوص اهمیت این حضور و مشارکت عمومی می‏فرماید:
به جانم سوگند اگر شرط انتخاب رهبر حضور تمامی مردم باشد هرگز راهی برای تحقق آن وجود نخواهد داشت، بلکه آگاهان دارای صلاحیت و رأی و اهل حل و عقد (خبرگان ملت) او را انتخاب می‏کنند که عمل آنها نسبت به دیگران نافذ است. (دشتی، بی‏تا، خ 173 ، 94)
12 ) امنیت اجتماعی
از دیگر ویژگی‏های دولت پاسخ‏گو تأمین امنیت اجتماعی است؛ یعنی بایدکاری کند که حرکت جامعه و روابط اجتماعی برپایه‏ی قانون و عدل و احترام به حقوق و ارزش انسان استوار گردد. هیچ حقی تضییع نشود و هر کس، در هر مقامی که هست، به بیش از آن چه حق اوست، دست نیازد. در چنین دولتی به معنای واقعی کلمه، اراده‏ی انسانی در قلمرو درست و قانونی خود حرکت می‏کند و انسان‏ها بی‏هیچ مانعی امکان رشد می‏یابند و دارالسلام و جامعه‏ی امن و زندگی آرام و آسوده‏ای نصیب انسان می‏گردد. امنیت واقعی هنگامی بر اجتماع پرتو می‏افکند که ذره‏ای از حق‏ها و حقوق‏ها پنهان نماند و هیچ قدرت و مقام و فردی، در هر طبقه‏ی اجتماعی، مانع اعطای حق و اظهار حق نشود و این آرمان آن زمان تحقق می‏پذیرد که اثری از سلطه گری و زورمداری برجای نمانده باشد و مردم در جریانی طبیعی و انسانی به زندگی خود ادامه دهند. با بودن امنیت، مردم بهتر می‏توانند تفکر کنند و در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی رشد یابند و زمینه‏ی ثبات فراهم آید.
امام علی علیه‏السلام به عنوان فلسفه حکومت از ایجاد امنیت و صلاح در جامعه سخن به میان می‏آورد و می‏گوید:
خدایا همه‏ی تلاش ما برای آن بود تا صلاح و اصلاح را در مملکت تو برقرار کنیم تا بندگان ستم کشیده ات در امن و امان زندگی کنند. (دشتی، بی‏تا، کلام 131 ، ص 68)
این بحث در موضوع حق مداری و مشارکت همگانی نیز مورد توجه قرار گرفت. از این رو نیازی به توضیح بیشتر ندارد.
13 ) رشد، تربیت انسانی و تکامل عقلی و علمی
تکامل تربیت و بلوغ روحی انسان نیز از مسائلی است که دولت پاسخ‏گو نمی‏تواند نسبت به آن بی‏تفاوت باشد. چون روشن است که جزء اصلی در تشکیل اجتماع صالح انسانی خود انسان است. اصلاحات و تحولات و انقلاب‏ها نخست باید از درون آغاز گردند و در حوزه‏ی وجودی او صورت گیرند سپس به بیرون سرایت کنند بهترین برنامه‏ها و آموزش‏ها باید به دست انسان‏های شایسته اجرا شود وگرنه سودی نمی‏بخشد و تحولی نمی‏آفریند. از این رو ساختن انسان و پرورش و رشد انسانیت انسان و تربیت اصولی او مقدمه‏ی اصلی تشکیل هر نظام صالح و انسانی است.
امام علی علیه‏السلام در این رابطه به عامل و کارگزار خود در مکه، قثم ابن عباس، توصیه می‏فرماید که:
در بامداد و شامگاه در یک مجلس عمومی با مردم بنشین، آنان که پرسش‏های دین دارند با فتواها آشنا شان بگردان، و ناآگاه را آموزش ده، و با دانشمندان به گفتگو بپرداز. (دشتی، بی‏تا، نامه‏ی 67 ، 186)
دولت پاسخ گو باید زمینه‏ها و شرایط وعوامل اصلی صلاح، شایستگی، رفاه، عدالت، تعهد پذیری، محبت، ایثار و... را در سطوح جامعه پدیدار کند و روابط اجتماعی را بر اصل انسان دوستی و نوع خواهی استوار سازد. استعداد فوق‏العاده‏ی انسان را در تربیت پذیری به کار گیرد و بخش‏های زیادی از مشکلات جامعه‏ی انسانی را از راه تربیت انسانی حل کند. (حکیمی، 1354 ، 205)
در پرتو گسترش دانایی و بصیرت، توسط حکومت پاسخ گو، از یک سو مردم به کشف اسرار کائنات که از پایه‏های اساسی خداشناسی است، دست می‏یابند و از سوی دیگر گسترش شناخت و دانایی، تشکیل جامعه‏ی انسانی و بسامان و مرفه را ممکن می‏سازد.
سرانجام حکومت پاسخ گو حکومتی است که راست‏گویی، امانت‏داری، احترام به حقوق خانواده آبروی مردم، دخالت نکردن در زندگی خصوصی مردم و حسن هم جواری، نرمی، عطوفت، پرهیز از تظاهر و خودنمایی، را دارا بوده و درجهت نفی فقر، فساد، تبعیض و... گام‏های جدی بردارد. ویژگی‏های دیگری در لابلای آیات و روایات به ویژه نهج‏البلاغه، این گنجینه معارف حکومتی و سیاسی، هست، که صرفاً فهرست آنها را بیان کرده و بحث را به پایان می‏بریم:
تکیه بر توده‏ی مردم و جلب رضایت و اعتماد آنان؛ (نامه‏ی 53) اولویت دادن منافع توده‏ی مردم (اکثریت) نسبت به اقلیت؛ (نامه‏ی 53) ارتباط با مردم، اهمیت دادن به افکار عمومی، صحه گذاشتن بر وجدان جمعی مردم، خوش رفتاری با مردم، انصاف ورزی نسبت به مردم، گذشت و عیب پوشی نسبت به مردم، احترام به سنت‏ها، حفظ حدود و مرزها و ارزش‏های اسلامی و...
حسن ختام
حسن ختام از امیرمؤمنان که پاسخ‏گوی وجدان خویش است، در این سرای و خدای خویش، درآن سرای، و پاسخ گوی مردم که ولی نعمت آنهاست. کدام سخن شیرین‏تر از سخن خود او:
به خدا عقیل را دیدم پریشان و سخت درویش و... پی در پی مرا دیدار کرد و گفته‏ی خود به افزایش بیش از حق خود را تکرار، گوش به گفته‏اش نهادم، پنداشت دین خود را به او دادم و در پی او فتادم و راه خود را به یک سو نهادم. پس آهنی برای او گداختم و به تنش نزدیک ساختم. چنان فریاد برآورد که بیمار از درد. او را گفتم نوحه گران بر تو بگریند، تو از آهنی می‏نالی که انسانی به بازیچه گرفتن ساخته و مرا به آتشی می‏کشانی که خدای جبارش به خشم گداخته. شگفت‏تر ازآن، این که شب هنگام کسی ما را دیداری کرد و ظرفی سرپوشیده آورد که درونش حلوایی، سرشته به روغن و قند آغشته، چنانش ناخوش داشتم که گویی زهر مار بر آن ریخته، گفتم: صله است یا زکات یا برای رضای خداست که گرفتن صدقه بر ما روا نیست، گفت نه این است و نه آن بلکه ارمغان است، گفتم مادر بر تو بگرید آمده‏ای مرا از راه دین خدا بگردانی... به خدا اگر هفت اقلیم را با آن چه زیر آسمان‏هاست به من دهند تا خدا را نافرمانی کنم و پوست جوی را از دهان مورچه‏ای به ناروا بربایم چنین نخواهم کرد. دنیای شما نزد من خوارتر از برگی در دهان ملخ است، که آن را می‏خاید و طمعه خود می‏نماید.
علی را چه کار با نعمتی که نپاید و لذتی که به سر آید.
این هم نوعی دیگر از پاسخ‏گویی به همه‏ی حق جویان و عدالت طلبان است تا همیشه‏ی عالم، تا مبادا خویشاوندی و رفاقت یا رشوه وهدیه یا هر چیز دیگر پل جهنم شود و یا دست کم بین ما و بهشت موعود فاصله اندازد. (شهیدی، خ 224)
منابع و مآخذ
- قرآن کریم، ترجمه‏های آقایان: عبدالمحمد آیتی، مکارم شیرازی، الهی قمشه‏ای.
- نهج‏البلاغه، ترجمه‏ی سید جعفر شهیدی (1368)، چاپ اول، سازمان انتشارات آموزش انقلاب اسلامی.
- همان، دشتی، محمد (1379) ، چاپ اول، قم، نشر لقمان.
- الفروع الکافی (1367 ه ش)، الطبعة الثالثة، تهران، دارالکتب الاسلامیة.
- ابن ابی الجمهور، محمدبن علی بن ابراهیم الاحسایی (1403)، عوالی اللئالی، قم، مطبعة سید الشهداء.
- ابن طاووس، رضی الدین ابوالقاسم علی بن موسی (1375 ش)، کشف المحجة لثمرة المهجة، تحقیق محمدالحسون، الطبعة الثانیة، قم، مرکز النشر التاسع لمکتب الاعلام الاسلامی.
- الحر العاملی، محمد بن الحسن (1391 ه)، وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
- الحرانی، ابومحمد الحسن بن علی (بی‏تا)، تحف العقول عن آل الرسول، الطبعة الخمسة، منشورات الشریف الرضی، قم، (بی‏تا).
- العروسی الحویزی، عبد علی بن جمعه (بی‏تا)، تفسیر نورالثقلین، صححه و علق علیه، السید هاشم الرسول المحلاتی، الطبعة الثانیة، مؤسسه ابی علیان.
- الکلینی الرازی، ابوجعفر محمد بن یعقوب (بی‏تا)، الاصول من الکافی، الطبعة الرابعة، بیروت، دار صعب، دارلتعارف.
- المتقی المهتدی، علاء الدین علی بن حسام الدین (1405 ه)، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، الطبعة الخامسة، مؤسسه الرسالة.
- المجلسی، محمدباقر (1403 ه)، بحارالانوار، (دوره 110 جلدی)، الطبعة الثانیة، بیروت، مؤسسه الوفاء.
- النجاری الجعفر ابوعبداللّه‏، محمد بن اسماعیلی (1407 ه )، صحیح النجاری، شرح و تحقیق شیخ قاسم الشماعی الرفاعی - چاپ اول، بیروت، دارالقلم.
- امامی، محمد جعفر و آشتیانی، محمد رضا، ترجمه و شرح فشرده نهج‏البلاغه، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی، بی‏تا، چاپ اول، قم، مؤسسه مطبوعاتی.
- حکیمی، محمد (1374)، عصر زندگی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- خوانساری، جمال الدین محمد (1346)، شرح غررالحکم و دررالکلم، با مقدمه و تصحیح و تعلیق میرجلال الدین حسینی ارموی، (دوره 6 جلدی)، چاپ دوم انتشارات دانشگاه تهران.
- دشتی، محمد و... (بی‏تا)، المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، دفتر نشر امام علی، بی‏جا.
- دلشاد تهرانی، مصطفی (1379)، ارباب امانت، انتشارات دریا، چاپ ششم.
- ذاکری (1371)، سیمای کارگزاران امام علی علیه‏السلام ، انتشارات دفتر تبیلغات اسلامی
- سعدی، مصلح بن عبدا... (1379)، بوستان، تهران، انتشارات قدیانی.
- قاضی شریعت پناهی، ابوالفضل (1375)، حقوق اساسی نهادهای سیاسی (کلیات و مبانی)، چاپ ششم، انتشارات دانشگاه تهران.
- قطب، سید (1379)، عدالت اجتماعی در اسلام، ترجمه‏ی گرامی، محمد علی، خسروشاهی، هادی، چاپ بیست و پنجم، تهران، کلبه شرق.
- محمدی ری شهری، محمد (1381)، میزان الحکمة، گزیده میزان الحکمة، دارالحدیث.
- مکارم ناصر و همکاران (1367)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة.
- میرمدرسی، سید موسی (1380)، جامعه‏ی برین، قم، انتشارات بوستان کتاب.
- هاشمی، سید محمد (1375)، حقوق اساسی، تهران، دانشگاه شهید بهشتی.
- همان، ترجمه محمد باقر کمره‏ای (1398 ه)، تهران، انتشارات اسلامیه.
- همان، فیض‏الاسلام، علینقی (1320)، ترجمه و شرح نهج البلاغه، چاپخانه حیدری.
- همان، مصباح الزائر، زیارت صاحب الامر، زیارت سوم.
- همان (1392 ه)، ترجمه و شرح محمد باقر کمره‏ای، تهران، المکتبة الاسلامیة.
- همان (1401 ه ق.)، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات.

تبلیغات