بایستگی ها در گفتگوی تمدن ها (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
در این نوشتار، به عواملی پرداخته شده که نقشی تعیین کننده در عملی شدن گفتگوی تمدنها دارند. گفتگوی میان تمدنها، با شعار حاصل نمیگردد، بلکه نتیجهی یک معادلهی فرهنگی، اجتماعی است که در این معادله چند عامل کلیدی نقش آفرینند. همدلی و همگرایی بینالمللی میان دولتها و ملتها، یکی از این عوامل تعیین کننده است، بدین معنی که در سطح دولتها و ملتها، برای اصولی مشترک، تفاهمی عام صورت بگیرد. از دیگر عوامل تحقق گفتگو، فضاسازی جهانی برای فرهنگ گفتگو است. بدین گونه که طرفین گفتگو یکدیگر را به رسمیت شناخته باشند و نسبت به یکدیگر از درکی واقع بینانه برخوردار گردند. همچنین نقش ارتباطات مستمر میان دولتها و ملتها را نباید در تحقق گفتگو از یاد برد، لذا باید تحولی در حوزهی ارتباطات بین دولتها و ملتها صورت گیرد. نظام جمهوری اسلامی، باید یکی از تلاشهای استراتژیک خودش را ارتباط با ملتها و دولتها قرار دهد و تلاش پیگیری را در معرفی ایدئولوژی اسلامی بنماید و ابهام زدایی نموده و فضای گفتگوی سازنده را فراهم سازد. متأسفانه، استعمارگران و سلطه گران جهانی، هرگز در راستای مفاهمه تلاش نکرده و بلکه در راستای تثبیت حاکمیت خویش عمل میکنند که مانعی سترگ فراروی گفتگوی سازنده میان تمدنهاست. اندیشمندان اسلامی میتوانند از مقولههایی همچون حج و دین مایههای اندیشهی اسلامی و نقاط مشترک میان اندیشهی اسلامی و دیگر تمدنها، در راستای عملی سازی گفتگو، بهره ببرند.متن
گفتگوی تمدنها، پدیدهای تحمیلی نمیتواند باشد و قاعدتاً هم نخواهد بود، این مسأله برآیند یک معادلهی اجتماعی، سیاسی و تاریخی است و مانند سایر معادلات فیزیکی، طبیعی و ریاضی و... عمل مینماید، یعنی این گونه نیست که فردی یا افرادی بخواهند گفتگو انجام بشود و فوراً این گفتگو عملی شود، خصوصاً اگر گفتگو بخواهد بین تمدنهای بزرگ جهان صورت بگیرد، بسیار قاعدهمند خواهد بود و بسیار هم نیازمند زمینه سازی است. علیالقاعده گفتگوی بین خرده فرهنگها، چندان از تأثیر بینالمللی برخوردار نمیباشد، بلکه این گفتگو باید بین تمدنهای مطرح جهانی انجام شود. بدین روی گفتگو با این رویکرد، یک معادله است که باید تمام شرایط این معادله به تمام و کمال رخ بدهد تا گفتگوی بین تمدنهای مطرح جهانی و بین المللی میسر گردد. البته ما در این نوشتار فقط به بایدها پرداخته و قضاوتی را در این خصوص که آیا به لحاظ تحلیلهای جامعه شناختی و سیاسی و روانشناختی، این بایدها، لباس نمود و هست به خود میگیرند یا خیر، تحلیلی ارائه نمیکنیم. لذا فقط به بایدها و ضرورتها و لوازم این گفتگو اشاره میکنیم.
1 ) همگرایی و همدلی بین المللی
همگرایی و همدلی بین المللی، آرمانی و مسالمتآمیز، هدفی سترگ است که در گذشتههای دور، به عنوان آرمانهای دولتهای ملی بوده و بسیاری از حکیمان و فیلسوفان تاریخ هم بر آن پای فشردهاند. متأسفانه در طول تاریخ دورهی معاصر، جنگهای 1914 و 1939 «دو جنگ جهانی»، که جهان را به آشوب کشید و میلیونها نفر قربانی از انسانهای بیگناه گرفت و منجر به پیدایش سلاحهای هستهای مخرب و مرگبار با ایدههای استعمارگرانه و سلطه جویانه شد، به شدت این همگرایی را به تضعیف و بایکوت فراخواند و امروزه با توجه به ایدهی جهانیسازی که از سوی آمریکاییها در حال طرح است، از جمله فاکتورهایی است که این همگرایی را در سطح دولتها ناممکن میسازد.
جامعهی کلان امروز جهانی، همچون خانوادهای محدود است که دارای روابط مشترک و به صورت ناگزیر میباشند. مارسل مرل Marcel merle ، گفته است:
زندگی بین المللی درست، چون شکلی دیگر از زیستن، مجموعهای از مبادلات در یک حد معین است، این مبادلات از جهت محتوا با مبادلات درون مرزی تفاوتی ندارند، فراوردههای مادی، افکار و اندیشهها و گاهی نیز گلولهها رد و بدل میشوند. (مرل، 1986)
در نتیجه، تصویری که میتوان از وضعیت حاضر ارائه نمود، این است که موقعیت حاضر کاملاً آمیخته با تناقضی روشن با این هدف محوری، کلیدی و بنیادی است و با تناقض مأیوس کنندهای مواجه است. ما اگر بخواهیم این مقوله (گفتگو) تحقق یابد، باید بدانیم که یکی از لوازم تحقق آن، ایجاد این همگرایی و همدلی در سطح بینالمللی و خصوصاً در میان دولتهاست؛ همدلی و همگرایی خاصی که فلش آن به سوی تفاهم بر روی اصول است. این چنین ره آوردی میتواند، سلامت گفتگو و فضای تحقق آن را مهیا سازد.
البته این تناقض در سطح ملتها کمتر است و بیشتر در سطح دولتهاست و به دلیل این که گفتگو عمدتاً باید ساختی دولتی داشته باشد، باید دولتها در این همگرایی مشارکت نمایند و بالاخره چنین فضایی، مستلزم فرو گذاردن اهداف سلطه طلبانه و ماجراجویانه است. فروگذاردن این ماجراجوییها، گفتگو را تسهیل و ممکن میسازد.
ما به عنوان کلیت دنیای اسلام، باید در مرحلهی نخست، نشان بدهیم و درسطح جهانی به گونهای تبلیغ نماییم که آمادهی این همگرایی و همدلی به لحاظ مبانی تئوریک و عملی میباشیم، چنان که در مجموعهی تفکر اسلامی، از طرف مسلمین این همگرایی نشان داده شده است.
2 ) فضاسازی جهانی برای فرهنگ گفتگو
چنان که از لفظ گفتگو برمیآید، در گفتگو ابتدا یک تفاهم و قرابتی باید وجود داشته باشد که در پی این تفاهم و احساس قرابت، گفتگو عملاً صورت گرفته و از وادی تئوریک و آرمانی به وادی عملی و تحقق عینی برسد.
ایجاد فضای عام برای گفتگوی میان تمدنها، فرهنگها، ملتها و دولتها، الزاماتی را طلب میکند که در راه این الزامات باید هزینههایی تخصیص یابد و حرکتهایی در طریق فضاسازی انجام بشود، چه این که در غیر این صورت گفتگو در حد یک شعار بیشتر باقی نخواهد ماند، شعاری زیبا، اما بدون کارایی و نتیجه.
مهمترین پیش فرضها و شروط گفتگو عبارتند از: به رسمیت شناختن طرفین گفتگو از سوی پدیدآورندگان فضای گفتگو، به رسمیت شناخن طرفین گفتگو از سود یکدیگر، احترام متقابل از سوی طرفین گفتگو، برابری کامل در بهرهگیری از هرگونه امکانات در گفتگو، عدم بهرهگیری از هرگونه ابزاری که یکی از طرفین به گونهای ناخودآگاه یا ناآگاهانه یا غیرارادی نظر طرف دیگر یا نظری به سود طرف دیگر را بپذیرد. در فضای عام گفتگویی باید پذیرش نتیجهی حاصل از گفتگو، که در شرایط مطلوب گفتگو به دست آمده است، تنظیم و تضمین شود، به گونهای که طرف مغلوب در گفتگو، بیهیچ اکراهی نتیجهی بحث را بپذیرد و هرگاه پس از پایان گفتگو و پذیرفتن نتیجه، قلباً ناخرسند باشد، تلاش کند یا به رضایت کامل دست یابد یا به جستجوی دلایل قانع کنندهی جدید بپردازد. (اکرمی، 1381 ، 20)
فضا باید فضایی آمیخته با تفاهم و آمیخته با درک طرفین باشد، به عنوان مثال، اگر فرهنگ اسلامی و یا فرهنگ انقلاب اسلامی موجود در ایران، به عنوان یک واقعیت پذیرفته نشود و همواره به دیده منفی و با برداشتهای غیرواقعی بنیادگرایانه مورد ارزیابی قرار گیرد، قطعاً چنین رویکردی، مضر به فضای گفتگو خواهد بود.
برای این که جامعه بتواند به چنین فضایی دست یابد، باید به همهی عوامل ایجابی و سلبی در ایجاد این فضا توجه داشت. از یک سو باید عوامل ایجابی حضور داشته باشند و از سوی دیگر باید عوامل سلبی نفی شوند. با موجود بودن عوامل ایجابی و برطرف شدن عوامل سلبی که مانع پدید آمدن فضای مناسبند، میتوان به فضای مناسب گفتگو دست یافت. (اکرمی، 1381 ، 21)
عوامل فضا ساز گفتگو که بدان اشارتی شد، در واقع هم عوامل فرهنگیاند و عوامل سیاسی، و این عوامل در یک وجه کلی با هم دارای اشتراکند و آن اتفاق نظر بر روی استراتژیهای عقلانی و منطقی کلی است که این استراتژیها دو سوی گفتگو با یکدیگر کاملاً سهیمند. و همین مسأله دقیقاً فضاسازی مناسبی را برای گفتگو ایجاد خواهد نمود. و مسلماً در غیر این وجه و صورت، گفتگو از مرحلهی گفتمان نظری و صوری، هرگز نخواهد توانست به پروسهی تحقق و واقعیت دست یازد.
3 ) ارتباطات و نقش آن در پیدایش زمینهی گفتگو
مسألهی ارتباطات، نقش کلیدی در شالوده ریزی نسبت به گفتگو دارد و در واقع این امکان را فراهم میآورد که بدون صرف هزینههای کمرشکن مالی، و فقط هزینههایی که خود ارتباطات آن را طلب مینماید، تغییرات کلان فرهنگی، اجتماعی را در سطح جهانی و بینالمللی به وجود آورد.
مارشال مک لوهان، بزرگترین تغییرات را تغییرات از طریق ارتباطات میداند و چنین مینگارد:
منشأ تغییرات اجتماعی، رسانههای ارتباط جمعی هستند. (رضائیان، 1371 ، 41)
مک لوهان در بررسیهایی که نسبت به پیدایش دهکدهی جهانی کرده است، بر این مطلب اصرار اکیدی میورزد که، تحول در ایجاد ارتباطات گوناگون رسانهای، گفتاری، شنیداری و... تأثیر فراوانی برای پیدایش تغییر در اشکال گونه گون فرهنگی دارد. این مطلب را در جهان کنونی به طور وضوح و روشن مینگریم که وسایل ارتباطی همچون تلویزیون، کامپیوتر، اینترنت، مجلات و رسانههای ارتباطی دیگر چگونه نقشی بارز را در جهانی کردن یک فرهنگ مسلط ایفا نمودهاند و وسایل ارتباطی در عصر حاضر، تمام رفتار و اندیشهها و مناسبات عالم و آدم را در معرض تغییرات شگرف خود قرار داده است.
ما به وسیلهی ارتباطات فرهنگی، تبلیغی میتوانیم فضای این پارادایم را فراهم نماییم، به شرط آن که با شیوههای نوین تبلیغی در این فرایند تحول آفرین مشارکت نماییم.
امام خمینی قدسسره در دیدار با کارکنان برون مرزی صدا و سیما، میفرمایند:
من کراراً به آقایانی که از رادیو و تلویزیون به اینجا آمدهاند، تذکر دادهام که این دستگاهی که شماها اداره میکنید، حساسترین دستگاهی است که در این کشور است... اگر این دستگاه، یک دستگاه صحیح باشد این میتواند خدمت بسیار بزرگی، بالاتر از همهی خدمتها، به مملکت بکند، هیچ واعظی نمیتواند حرف خودش را جز در این چهار دیواری که هست، اگر رادیو نباشد، برساند... رادیو و تلویزیون دستگاهی است که حرفها را تا اعماق دهات و شهرستانها و خارج از اینها میرساند. (امام خمینی قدسسره ، 1361 ، 181)
در واقع، تجربهی گران سنگ رخداد انقلاب عظیم اسلامی، نتیجهی پیدایش تحولات عمیق در ایجاد تبلیغات و فضاسازی ارتباطی بود، امام با تکیه بر همین عنصر ارتباطی بود که توانستند حتی از تبعیدگاه، اندیشهی انقلاب اسلامی و بذر آن را در کشور ایران ایجاد نمایند.
امام، خود در تبیین این نکتهی مهم چنین میفرمایند:
همیشه از اول قشون و قدرتی در کار نبوده است و فقط از راه تبلیغات پیش میرفتهاند، قلدریها و زورگوییها را محکوم میکردند، ملت را آگاه میساختند... کم کم دامنهی تبلیغات توسعه مییافت و همهی گروههای جامعه را فرامیگرفت، مردم بیدار و فعال میشدند و به نتیجه میرسیدند. (امام خمینی قدسسره ، بیتا، 126)و جان کلام این که با توجه به بن بست فرهنگی و ایدئوژیکی هر دو ابر قدرت شرق و غرب و به دنبال آن احساس پوچی و سرگردانی خیل عظیمی از ملل تحت سلطهی جهان و نیز احساس نیاز شدید آنان به پیروی از یک مکتب و ایدئولوژی مترقی و متعالی، تبلیغات یک ویژگی خاص دارد و بر همه لازم است که تبلیغات کنند. (رزاقی، 1377 ، 10-9)
و به همین جهت است که کشورهای اسلامی و، در خط مقدم، نظام جمهوری اسلامی، باید تلاش کنند که با ارتباطات معقول و منطقی با ملتهای تحت ستم جهان و با ایجاد ارتباط با فرهنگهای مطلوب و تمدنهای مثبت بشری زمینهی یک دیالوگ جهانی، برای مبادله تمدنها را فراهم آورند. در این راستا باید محیط فرهنگی جوامع مسلمانان مملو از حضور ایدئولوژی رهایی بخش اسلام شود، یعنی تمام عملکردها و رفتارها و ساختارهای اجتماعی مسلمانان، کاملاً متأثر از فرهنگ متعالی و حیاتبخش اسلام باشد و به دور از تعصبات و جمود فکری عمل نمایند تا هم زمینه را با عمل خودشان و هم با ایجاد ارتباطات معقول و منطقی نسبت به این دیالوگ مهم فراهم نمایند.
امروزه به وضوح مشاهده میکنیم که فرهنگهای امپریالیستی برای تحمیل آموزهها و خواستههای خودشان بودجههای ارتباطی، تبلیغی وسیعی را هزینه میکنند تا به تحمیق و استعمار اقتصادی ملتها دست یازند، که صد البته در این راستا به موفقیتهای عظیمی هم دست یافتهاند.
امروزه استعمار نو، شیوهی جدیدی را برای حاکمیت خواستهای خود بر ملتهای جهان، گزینش نموده:
به جای تخریب خانهها و انهدام ساختمانها، به تحریف تاریخ و انحطاط جوامع و به جای ترور اشخاص بیشتر به ترور شخصیتها پرداختند، به بهانهی احترام به حقوق بشر، دموکراسی، آزادی، صلح و برابری و... آزادی خواهان و رهبران و متفکران ظلم ستیز را به زنجیر کشیدند و توطئه گران و مزدوران و نمایندگان خود را آزادی خواه، انقلابی و مصلح نامیدند و تجاوز به ممالک کوچک و ضعیف را نجات مردم و غارت اموال آنان را کمک رسانی و... این گروهها که با معاهدات دولتی و همکاریهای بین المللی به نام سپاهیان صلح و ترقی و... وارد مستعمرات تازه به استقلال رسیدهی خود میشدند، به کمک دستگاههای تبلیغاتی و به کارگیری ابزار و شیوههای نوین تبلیغی و با مساعدت و حمایت مادی و معنوی کارتلها و تراستهای بین المللی اقدام به تزریق و تلقین بینش و منش جدید و تحریف ارزشها و سنتهای ملی و مذهبی و افکار و عقاید مردم این سرزمینها میکردند. و امروزه در برابر اسلام و انقلاب اسلامی به عنوان تنها رقیب قدرتمند امپریالیزیم جهانی تبلیغات و سرمایه گذاریهای تبلیغی از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار گردید. (رزاقی، 1377، 43)
این نکات حاکی از یک واقعیت هم هست و آن این که عملاً کشورهای امپریالیستی، و در رأس آنها امریکا، هرگز حاضر به ایجاد مفاهمهی تمدنی و دیالوگ بین تمدنها نیست، بلکه در راه جهانی سازی فرهنگ سلطه تلاش وسیعی انجام میشود. فقط ارتباطات عقلانی و منطقی و معقول ما با ملتهای جهان و تمدنهای امپریالیستی میتواند راهگشا بوده و زمینه ساز یک تفاهم جدی در سطح ملتها و دولتهای غیرمستعمر غیراستعمارگر باشد.
زمینههای مفاهمه و ارتباط
طبق آموزههای دینی اسلامی، ما زمینههای مفاهمه و ارتباطی فراوانی را در دست داریم که میتوانیم از این زمینهها در راستای اهداف و نیات خودمان بهره ببریم که در اینجا به چند زمینهی عمده اشاره میکنیم که در ایجاد این فضا و زمینهی ارتباطی و در نتیجه گفتگوی تمدنها و تمهید مقدمات آن نقش کلیدی و حیاتی دارند.
1 ) مسألهی حج
فریضهی عظیم و همایش بزرگ حج، به عنوان یک زمینهی ارتباطی کلانی مطرح میباشد که میتوان از این راه به انتقال پیامها و در نتیجه به فضاسازی گفتگوی مؤثر و کارآمد پرداخت.
فریضهی حج یکی از بزرگترین فریضههای عبادی، سیاسی اسلامی و کنگرهی عظیم حج در مواقف معظمه، از بزرگترین کنگرههای جهان اسلام است. حج بهترین میعادگاه معارفه ملتهای اسلامی است که مسلمانان با برادران و خواهران دینی و اسلامی خود از سراسر جهان آشنا میشوند و در آن خانهای که متعلق به تمام جوامع اسلامی و پیروان ابراهیم حنیف است گرد هم میآیند و با کنارگذاردن تشخصها و رنگها و ملیتها و نژادها به سرزمین و خانهی اولین خود رجعت میکنند و با مراعات اخلاق کریمهی اسلامی و اجتناب از مجادلات و تجملات، صفای اخوت اسلامی، دورنمای تشکل امت محمدی را در سراسر جهان به نمایش میگذارند. (امام خمینی قدسسره ، 1377، 43)
البته حج در میان مسلمین، میتواند زمینه ساز فضای گفتگو باشد، یعنی مسلمین را به فرهنگ گفتگو آشنا ساخته و آنان در کشورهای مختلف اسلامی، برای گفتگوهایی سازنده، زمینه را مهیا و آماده مینمایند.
2 ) اندیشهی جهان شمول اسلامی
اندیشهی اسلامی اندیشهای جهان شمول است و آموزههای این دین الهی، کاملاً منطبق با فطرت بشری است. در راستای زمینه سازی گفتگو میتوان آموزههای دینی اسلام را با شیوههای تبلیغی نوینی به بشریت معاصر، یعنی ملل اسلامی و غیراسلامی، تمدن اسلامی و تمدنهای مسیحی، یهودی، و حتی ادیان و تمدنهای بشری، منتقل ساخت. انتقال همین اندیشه، فضاسازی مناسبی را در زمینهی گفتگو میتواند به خوبی و به صورتی گویا ایجاد نماید.
ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین المللی اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است... تبلیغات آن قدری که برای خارج لازم است، برای داخل کمتر از آن لازم است. (امام خمینی قدسسره ، 1369، 50-49)
منظورمان از این بخش آن است که در اسلام، موارد عدیدهای وجود دارد که از بشریت دفاع نموده، از مظلومان دفاع نموده، از فرهنگها و تمدنهای مثبت بشری دفاع نموده، باید این نکات را برای تمدنهای دیگر روشن سازیم تا زمینه دیالوگ جهانی را فراهم آوریم.
3 ) اعلام مشترکات میان تمدنها و تمدن اسلامی
از ناحیهی ما، که طراح گفتگوی تمدنها هستیم، این نکته بسیار کارساز و مؤثر خواهد بود که مواضع مشترک تمدن اسلامی و تمدنهای بشری را رسماً اعلام نماییم. مثلاً پیشرفتهای علمی، صنعتی، آزادی منطقی بشر، رشد بینشها و عقلانیت تمدن اسلامی، از جمله امور و مواردی است که باید برای ملتهای جهان روشن شود و این مسأله هم نیازمند به ایجاد فضای مناسب و تصمیمات معقول و منطقی و تبلیغات بایسته است.
تقویت و توسعهی تبلیغات، خصوصاً در خارج از کشور از اهم امور است... لازم است دولت برای رساندن صدای اسلام، بر توسعهی شبکههای رادیویی جدیت کند. (امام خمینی قدسسره ، بیتا، 44)
اینها، به طور اجمال، بایستههای گفتگو و فضاسازی برای گفتگو از ناحیهی مسلمانان و به ویژه انقلاب عظیم اسلامی ایران است، که باید رخ دهد.
منابع و مآخذ
1 ) اکرمی، موسی (1381)، گزارش گفتگو، ش 2 .
2 ) امام خمینی قدسسره ، روحاللّه (1361)، صحیفه نور، ج 8 .
3 ) امام خمینی قدسسره ، روحاللّه (1374)، صدا و سیما درکلام امام خمینی قدسسره ، تهران، سازمان صدا و سیما.
4 ) امام خمینی قدسسره ، روحاللّه (بیتا)، ولایت فقیه و حکومت اسلامی.
5 ) رزاقی، احمد (1377)، جایگاه تبلیغات در جهان امروز، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی.
6 ) رضائیان، مجید (1371)، مسجد، ش 6 .
7 ) مرل، مارسل (1986)، زندگی و جنگ، سخنرانی در دوکلوفرانس.
1 ) همگرایی و همدلی بین المللی
همگرایی و همدلی بین المللی، آرمانی و مسالمتآمیز، هدفی سترگ است که در گذشتههای دور، به عنوان آرمانهای دولتهای ملی بوده و بسیاری از حکیمان و فیلسوفان تاریخ هم بر آن پای فشردهاند. متأسفانه در طول تاریخ دورهی معاصر، جنگهای 1914 و 1939 «دو جنگ جهانی»، که جهان را به آشوب کشید و میلیونها نفر قربانی از انسانهای بیگناه گرفت و منجر به پیدایش سلاحهای هستهای مخرب و مرگبار با ایدههای استعمارگرانه و سلطه جویانه شد، به شدت این همگرایی را به تضعیف و بایکوت فراخواند و امروزه با توجه به ایدهی جهانیسازی که از سوی آمریکاییها در حال طرح است، از جمله فاکتورهایی است که این همگرایی را در سطح دولتها ناممکن میسازد.
جامعهی کلان امروز جهانی، همچون خانوادهای محدود است که دارای روابط مشترک و به صورت ناگزیر میباشند. مارسل مرل Marcel merle ، گفته است:
زندگی بین المللی درست، چون شکلی دیگر از زیستن، مجموعهای از مبادلات در یک حد معین است، این مبادلات از جهت محتوا با مبادلات درون مرزی تفاوتی ندارند، فراوردههای مادی، افکار و اندیشهها و گاهی نیز گلولهها رد و بدل میشوند. (مرل، 1986)
در نتیجه، تصویری که میتوان از وضعیت حاضر ارائه نمود، این است که موقعیت حاضر کاملاً آمیخته با تناقضی روشن با این هدف محوری، کلیدی و بنیادی است و با تناقض مأیوس کنندهای مواجه است. ما اگر بخواهیم این مقوله (گفتگو) تحقق یابد، باید بدانیم که یکی از لوازم تحقق آن، ایجاد این همگرایی و همدلی در سطح بینالمللی و خصوصاً در میان دولتهاست؛ همدلی و همگرایی خاصی که فلش آن به سوی تفاهم بر روی اصول است. این چنین ره آوردی میتواند، سلامت گفتگو و فضای تحقق آن را مهیا سازد.
البته این تناقض در سطح ملتها کمتر است و بیشتر در سطح دولتهاست و به دلیل این که گفتگو عمدتاً باید ساختی دولتی داشته باشد، باید دولتها در این همگرایی مشارکت نمایند و بالاخره چنین فضایی، مستلزم فرو گذاردن اهداف سلطه طلبانه و ماجراجویانه است. فروگذاردن این ماجراجوییها، گفتگو را تسهیل و ممکن میسازد.
ما به عنوان کلیت دنیای اسلام، باید در مرحلهی نخست، نشان بدهیم و درسطح جهانی به گونهای تبلیغ نماییم که آمادهی این همگرایی و همدلی به لحاظ مبانی تئوریک و عملی میباشیم، چنان که در مجموعهی تفکر اسلامی، از طرف مسلمین این همگرایی نشان داده شده است.
2 ) فضاسازی جهانی برای فرهنگ گفتگو
چنان که از لفظ گفتگو برمیآید، در گفتگو ابتدا یک تفاهم و قرابتی باید وجود داشته باشد که در پی این تفاهم و احساس قرابت، گفتگو عملاً صورت گرفته و از وادی تئوریک و آرمانی به وادی عملی و تحقق عینی برسد.
ایجاد فضای عام برای گفتگوی میان تمدنها، فرهنگها، ملتها و دولتها، الزاماتی را طلب میکند که در راه این الزامات باید هزینههایی تخصیص یابد و حرکتهایی در طریق فضاسازی انجام بشود، چه این که در غیر این صورت گفتگو در حد یک شعار بیشتر باقی نخواهد ماند، شعاری زیبا، اما بدون کارایی و نتیجه.
مهمترین پیش فرضها و شروط گفتگو عبارتند از: به رسمیت شناختن طرفین گفتگو از سوی پدیدآورندگان فضای گفتگو، به رسمیت شناخن طرفین گفتگو از سود یکدیگر، احترام متقابل از سوی طرفین گفتگو، برابری کامل در بهرهگیری از هرگونه امکانات در گفتگو، عدم بهرهگیری از هرگونه ابزاری که یکی از طرفین به گونهای ناخودآگاه یا ناآگاهانه یا غیرارادی نظر طرف دیگر یا نظری به سود طرف دیگر را بپذیرد. در فضای عام گفتگویی باید پذیرش نتیجهی حاصل از گفتگو، که در شرایط مطلوب گفتگو به دست آمده است، تنظیم و تضمین شود، به گونهای که طرف مغلوب در گفتگو، بیهیچ اکراهی نتیجهی بحث را بپذیرد و هرگاه پس از پایان گفتگو و پذیرفتن نتیجه، قلباً ناخرسند باشد، تلاش کند یا به رضایت کامل دست یابد یا به جستجوی دلایل قانع کنندهی جدید بپردازد. (اکرمی، 1381 ، 20)
فضا باید فضایی آمیخته با تفاهم و آمیخته با درک طرفین باشد، به عنوان مثال، اگر فرهنگ اسلامی و یا فرهنگ انقلاب اسلامی موجود در ایران، به عنوان یک واقعیت پذیرفته نشود و همواره به دیده منفی و با برداشتهای غیرواقعی بنیادگرایانه مورد ارزیابی قرار گیرد، قطعاً چنین رویکردی، مضر به فضای گفتگو خواهد بود.
برای این که جامعه بتواند به چنین فضایی دست یابد، باید به همهی عوامل ایجابی و سلبی در ایجاد این فضا توجه داشت. از یک سو باید عوامل ایجابی حضور داشته باشند و از سوی دیگر باید عوامل سلبی نفی شوند. با موجود بودن عوامل ایجابی و برطرف شدن عوامل سلبی که مانع پدید آمدن فضای مناسبند، میتوان به فضای مناسب گفتگو دست یافت. (اکرمی، 1381 ، 21)
عوامل فضا ساز گفتگو که بدان اشارتی شد، در واقع هم عوامل فرهنگیاند و عوامل سیاسی، و این عوامل در یک وجه کلی با هم دارای اشتراکند و آن اتفاق نظر بر روی استراتژیهای عقلانی و منطقی کلی است که این استراتژیها دو سوی گفتگو با یکدیگر کاملاً سهیمند. و همین مسأله دقیقاً فضاسازی مناسبی را برای گفتگو ایجاد خواهد نمود. و مسلماً در غیر این وجه و صورت، گفتگو از مرحلهی گفتمان نظری و صوری، هرگز نخواهد توانست به پروسهی تحقق و واقعیت دست یازد.
3 ) ارتباطات و نقش آن در پیدایش زمینهی گفتگو
مسألهی ارتباطات، نقش کلیدی در شالوده ریزی نسبت به گفتگو دارد و در واقع این امکان را فراهم میآورد که بدون صرف هزینههای کمرشکن مالی، و فقط هزینههایی که خود ارتباطات آن را طلب مینماید، تغییرات کلان فرهنگی، اجتماعی را در سطح جهانی و بینالمللی به وجود آورد.
مارشال مک لوهان، بزرگترین تغییرات را تغییرات از طریق ارتباطات میداند و چنین مینگارد:
منشأ تغییرات اجتماعی، رسانههای ارتباط جمعی هستند. (رضائیان، 1371 ، 41)
مک لوهان در بررسیهایی که نسبت به پیدایش دهکدهی جهانی کرده است، بر این مطلب اصرار اکیدی میورزد که، تحول در ایجاد ارتباطات گوناگون رسانهای، گفتاری، شنیداری و... تأثیر فراوانی برای پیدایش تغییر در اشکال گونه گون فرهنگی دارد. این مطلب را در جهان کنونی به طور وضوح و روشن مینگریم که وسایل ارتباطی همچون تلویزیون، کامپیوتر، اینترنت، مجلات و رسانههای ارتباطی دیگر چگونه نقشی بارز را در جهانی کردن یک فرهنگ مسلط ایفا نمودهاند و وسایل ارتباطی در عصر حاضر، تمام رفتار و اندیشهها و مناسبات عالم و آدم را در معرض تغییرات شگرف خود قرار داده است.
ما به وسیلهی ارتباطات فرهنگی، تبلیغی میتوانیم فضای این پارادایم را فراهم نماییم، به شرط آن که با شیوههای نوین تبلیغی در این فرایند تحول آفرین مشارکت نماییم.
امام خمینی قدسسره در دیدار با کارکنان برون مرزی صدا و سیما، میفرمایند:
من کراراً به آقایانی که از رادیو و تلویزیون به اینجا آمدهاند، تذکر دادهام که این دستگاهی که شماها اداره میکنید، حساسترین دستگاهی است که در این کشور است... اگر این دستگاه، یک دستگاه صحیح باشد این میتواند خدمت بسیار بزرگی، بالاتر از همهی خدمتها، به مملکت بکند، هیچ واعظی نمیتواند حرف خودش را جز در این چهار دیواری که هست، اگر رادیو نباشد، برساند... رادیو و تلویزیون دستگاهی است که حرفها را تا اعماق دهات و شهرستانها و خارج از اینها میرساند. (امام خمینی قدسسره ، 1361 ، 181)
در واقع، تجربهی گران سنگ رخداد انقلاب عظیم اسلامی، نتیجهی پیدایش تحولات عمیق در ایجاد تبلیغات و فضاسازی ارتباطی بود، امام با تکیه بر همین عنصر ارتباطی بود که توانستند حتی از تبعیدگاه، اندیشهی انقلاب اسلامی و بذر آن را در کشور ایران ایجاد نمایند.
امام، خود در تبیین این نکتهی مهم چنین میفرمایند:
همیشه از اول قشون و قدرتی در کار نبوده است و فقط از راه تبلیغات پیش میرفتهاند، قلدریها و زورگوییها را محکوم میکردند، ملت را آگاه میساختند... کم کم دامنهی تبلیغات توسعه مییافت و همهی گروههای جامعه را فرامیگرفت، مردم بیدار و فعال میشدند و به نتیجه میرسیدند. (امام خمینی قدسسره ، بیتا، 126)و جان کلام این که با توجه به بن بست فرهنگی و ایدئوژیکی هر دو ابر قدرت شرق و غرب و به دنبال آن احساس پوچی و سرگردانی خیل عظیمی از ملل تحت سلطهی جهان و نیز احساس نیاز شدید آنان به پیروی از یک مکتب و ایدئولوژی مترقی و متعالی، تبلیغات یک ویژگی خاص دارد و بر همه لازم است که تبلیغات کنند. (رزاقی، 1377 ، 10-9)
و به همین جهت است که کشورهای اسلامی و، در خط مقدم، نظام جمهوری اسلامی، باید تلاش کنند که با ارتباطات معقول و منطقی با ملتهای تحت ستم جهان و با ایجاد ارتباط با فرهنگهای مطلوب و تمدنهای مثبت بشری زمینهی یک دیالوگ جهانی، برای مبادله تمدنها را فراهم آورند. در این راستا باید محیط فرهنگی جوامع مسلمانان مملو از حضور ایدئولوژی رهایی بخش اسلام شود، یعنی تمام عملکردها و رفتارها و ساختارهای اجتماعی مسلمانان، کاملاً متأثر از فرهنگ متعالی و حیاتبخش اسلام باشد و به دور از تعصبات و جمود فکری عمل نمایند تا هم زمینه را با عمل خودشان و هم با ایجاد ارتباطات معقول و منطقی نسبت به این دیالوگ مهم فراهم نمایند.
امروزه به وضوح مشاهده میکنیم که فرهنگهای امپریالیستی برای تحمیل آموزهها و خواستههای خودشان بودجههای ارتباطی، تبلیغی وسیعی را هزینه میکنند تا به تحمیق و استعمار اقتصادی ملتها دست یازند، که صد البته در این راستا به موفقیتهای عظیمی هم دست یافتهاند.
امروزه استعمار نو، شیوهی جدیدی را برای حاکمیت خواستهای خود بر ملتهای جهان، گزینش نموده:
به جای تخریب خانهها و انهدام ساختمانها، به تحریف تاریخ و انحطاط جوامع و به جای ترور اشخاص بیشتر به ترور شخصیتها پرداختند، به بهانهی احترام به حقوق بشر، دموکراسی، آزادی، صلح و برابری و... آزادی خواهان و رهبران و متفکران ظلم ستیز را به زنجیر کشیدند و توطئه گران و مزدوران و نمایندگان خود را آزادی خواه، انقلابی و مصلح نامیدند و تجاوز به ممالک کوچک و ضعیف را نجات مردم و غارت اموال آنان را کمک رسانی و... این گروهها که با معاهدات دولتی و همکاریهای بین المللی به نام سپاهیان صلح و ترقی و... وارد مستعمرات تازه به استقلال رسیدهی خود میشدند، به کمک دستگاههای تبلیغاتی و به کارگیری ابزار و شیوههای نوین تبلیغی و با مساعدت و حمایت مادی و معنوی کارتلها و تراستهای بین المللی اقدام به تزریق و تلقین بینش و منش جدید و تحریف ارزشها و سنتهای ملی و مذهبی و افکار و عقاید مردم این سرزمینها میکردند. و امروزه در برابر اسلام و انقلاب اسلامی به عنوان تنها رقیب قدرتمند امپریالیزیم جهانی تبلیغات و سرمایه گذاریهای تبلیغی از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار گردید. (رزاقی، 1377، 43)
این نکات حاکی از یک واقعیت هم هست و آن این که عملاً کشورهای امپریالیستی، و در رأس آنها امریکا، هرگز حاضر به ایجاد مفاهمهی تمدنی و دیالوگ بین تمدنها نیست، بلکه در راه جهانی سازی فرهنگ سلطه تلاش وسیعی انجام میشود. فقط ارتباطات عقلانی و منطقی و معقول ما با ملتهای جهان و تمدنهای امپریالیستی میتواند راهگشا بوده و زمینه ساز یک تفاهم جدی در سطح ملتها و دولتهای غیرمستعمر غیراستعمارگر باشد.
زمینههای مفاهمه و ارتباط
طبق آموزههای دینی اسلامی، ما زمینههای مفاهمه و ارتباطی فراوانی را در دست داریم که میتوانیم از این زمینهها در راستای اهداف و نیات خودمان بهره ببریم که در اینجا به چند زمینهی عمده اشاره میکنیم که در ایجاد این فضا و زمینهی ارتباطی و در نتیجه گفتگوی تمدنها و تمهید مقدمات آن نقش کلیدی و حیاتی دارند.
1 ) مسألهی حج
فریضهی عظیم و همایش بزرگ حج، به عنوان یک زمینهی ارتباطی کلانی مطرح میباشد که میتوان از این راه به انتقال پیامها و در نتیجه به فضاسازی گفتگوی مؤثر و کارآمد پرداخت.
فریضهی حج یکی از بزرگترین فریضههای عبادی، سیاسی اسلامی و کنگرهی عظیم حج در مواقف معظمه، از بزرگترین کنگرههای جهان اسلام است. حج بهترین میعادگاه معارفه ملتهای اسلامی است که مسلمانان با برادران و خواهران دینی و اسلامی خود از سراسر جهان آشنا میشوند و در آن خانهای که متعلق به تمام جوامع اسلامی و پیروان ابراهیم حنیف است گرد هم میآیند و با کنارگذاردن تشخصها و رنگها و ملیتها و نژادها به سرزمین و خانهی اولین خود رجعت میکنند و با مراعات اخلاق کریمهی اسلامی و اجتناب از مجادلات و تجملات، صفای اخوت اسلامی، دورنمای تشکل امت محمدی را در سراسر جهان به نمایش میگذارند. (امام خمینی قدسسره ، 1377، 43)
البته حج در میان مسلمین، میتواند زمینه ساز فضای گفتگو باشد، یعنی مسلمین را به فرهنگ گفتگو آشنا ساخته و آنان در کشورهای مختلف اسلامی، برای گفتگوهایی سازنده، زمینه را مهیا و آماده مینمایند.
2 ) اندیشهی جهان شمول اسلامی
اندیشهی اسلامی اندیشهای جهان شمول است و آموزههای این دین الهی، کاملاً منطبق با فطرت بشری است. در راستای زمینه سازی گفتگو میتوان آموزههای دینی اسلام را با شیوههای تبلیغی نوینی به بشریت معاصر، یعنی ملل اسلامی و غیراسلامی، تمدن اسلامی و تمدنهای مسیحی، یهودی، و حتی ادیان و تمدنهای بشری، منتقل ساخت. انتقال همین اندیشه، فضاسازی مناسبی را در زمینهی گفتگو میتواند به خوبی و به صورتی گویا ایجاد نماید.
ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین المللی اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است... تبلیغات آن قدری که برای خارج لازم است، برای داخل کمتر از آن لازم است. (امام خمینی قدسسره ، 1369، 50-49)
منظورمان از این بخش آن است که در اسلام، موارد عدیدهای وجود دارد که از بشریت دفاع نموده، از مظلومان دفاع نموده، از فرهنگها و تمدنهای مثبت بشری دفاع نموده، باید این نکات را برای تمدنهای دیگر روشن سازیم تا زمینه دیالوگ جهانی را فراهم آوریم.
3 ) اعلام مشترکات میان تمدنها و تمدن اسلامی
از ناحیهی ما، که طراح گفتگوی تمدنها هستیم، این نکته بسیار کارساز و مؤثر خواهد بود که مواضع مشترک تمدن اسلامی و تمدنهای بشری را رسماً اعلام نماییم. مثلاً پیشرفتهای علمی، صنعتی، آزادی منطقی بشر، رشد بینشها و عقلانیت تمدن اسلامی، از جمله امور و مواردی است که باید برای ملتهای جهان روشن شود و این مسأله هم نیازمند به ایجاد فضای مناسب و تصمیمات معقول و منطقی و تبلیغات بایسته است.
تقویت و توسعهی تبلیغات، خصوصاً در خارج از کشور از اهم امور است... لازم است دولت برای رساندن صدای اسلام، بر توسعهی شبکههای رادیویی جدیت کند. (امام خمینی قدسسره ، بیتا، 44)
اینها، به طور اجمال، بایستههای گفتگو و فضاسازی برای گفتگو از ناحیهی مسلمانان و به ویژه انقلاب عظیم اسلامی ایران است، که باید رخ دهد.
منابع و مآخذ
1 ) اکرمی، موسی (1381)، گزارش گفتگو، ش 2 .
2 ) امام خمینی قدسسره ، روحاللّه (1361)، صحیفه نور، ج 8 .
3 ) امام خمینی قدسسره ، روحاللّه (1374)، صدا و سیما درکلام امام خمینی قدسسره ، تهران، سازمان صدا و سیما.
4 ) امام خمینی قدسسره ، روحاللّه (بیتا)، ولایت فقیه و حکومت اسلامی.
5 ) رزاقی، احمد (1377)، جایگاه تبلیغات در جهان امروز، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی.
6 ) رضائیان، مجید (1371)، مسجد، ش 6 .
7 ) مرل، مارسل (1986)، زندگی و جنگ، سخنرانی در دوکلوفرانس.