آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۵

چکیده

در این نوشتار، به عواملی پرداخته شده که نقشی تعیین کننده در عملی شدن گفتگوی تمدن‏ها دارند. گفتگوی میان تمدن‏ها، با شعار حاصل نمی‏گردد، بلکه نتیجه‏ی یک معادله‏ی فرهنگی، اجتماعی است که در این معادله چند عامل کلیدی نقش آفرینند. همدلی و همگرایی بین‏المللی میان دولت‏ها و ملت‏ها، یکی از این عوامل تعیین کننده است، بدین معنی که در سطح دولت‏ها و ملت‏ها، برای اصولی مشترک، تفاهمی عام صورت بگیرد. از دیگر عوامل تحقق گفتگو، فضاسازی جهانی برای فرهنگ گفتگو است. بدین گونه که طرفین گفتگو یکدیگر را به رسمیت شناخته باشند و نسبت به یکدیگر از درکی واقع بینانه برخوردار گردند. همچنین نقش ارتباطات مستمر میان دولت‏ها و ملت‏ها را نباید در تحقق گفتگو از یاد برد، لذا باید تحولی در حوزه‏ی ارتباطات بین دولت‏ها و ملت‏ها صورت گیرد. نظام جمهوری اسلامی، باید یکی از تلاش‏های استراتژیک خودش را ارتباط با ملت‏ها و دولت‏ها قرار دهد و تلاش پیگیری را در معرفی ایدئولوژی اسلامی بنماید و ابهام زدایی نموده و فضای گفتگوی سازنده را فراهم سازد. متأسفانه، استعمارگران و سلطه گران جهانی، هرگز در راستای مفاهمه تلاش نکرده و بلکه در راستای تثبیت حاکمیت خویش عمل می‏کنند که مانعی سترگ فراروی گفتگوی سازنده میان تمدن‏هاست. اندیشمندان اسلامی می‏توانند از مقوله‏هایی همچون حج و دین مایه‏های اندیشه‏ی اسلامی و نقاط مشترک میان اندیشه‏ی اسلامی و دیگر تمدن‏ها، در راستای عملی سازی گفتگو، بهره ببرند.

متن

گفتگوی تمدن‏ها، پدیده‏ای تحمیلی نمی‏تواند باشد و قاعدتاً هم نخواهد بود، این مسأله برآیند یک معادله‏ی اجتماعی، سیاسی و تاریخی است و مانند سایر معادلات فیزیکی، طبیعی و ریاضی و... عمل می‏نماید، یعنی این گونه نیست که فردی یا افرادی بخواهند گفتگو انجام بشود و فوراً این گفتگو عملی شود، خصوصاً اگر گفتگو بخواهد بین تمدن‏های بزرگ جهان صورت بگیرد، بسیار قاعده‏مند خواهد بود و بسیار هم نیازمند زمینه سازی است. علی‏القاعده گفتگوی بین خرده فرهنگ‏ها، چندان از تأثیر بین‏المللی برخوردار نمی‏باشد، بلکه این گفتگو باید بین تمدن‏های مطرح جهانی انجام شود. بدین روی گفتگو با این رویکرد، یک معادله است که باید تمام شرایط این معادله به تمام و کمال رخ بدهد تا گفتگوی بین تمدن‏های مطرح جهانی و بین المللی میسر گردد. البته ما در این نوشتار فقط به بایدها پرداخته و قضاوتی را در این خصوص که آیا به لحاظ تحلیل‏های جامعه شناختی و سیاسی و روان‏شناختی، این بایدها، لباس نمود و هست به خود می‏گیرند یا خیر، تحلیلی ارائه نمی‏کنیم. لذا فقط به بایدها و ضرورت‏ها و لوازم این گفتگو اشاره می‏کنیم.
1 ) همگرایی و همدلی بین المللی
همگرایی و همدلی بین المللی، آرمانی و مسالمت‏آمیز، هدفی سترگ است که در گذشته‏های دور، به عنوان آرمان‏های دولت‏های ملی بوده و بسیاری از حکیمان و فیلسوفان تاریخ هم بر آن پای فشرده‏اند. متأسفانه در طول تاریخ دوره‏ی معاصر، جنگ‏های 1914 و 1939 «دو جنگ جهانی»، که جهان را به آشوب کشید و میلیون‏ها نفر قربانی از انسان‏های بی‏گناه گرفت و منجر به پیدایش سلاح‏های هسته‏ای مخرب و مرگبار با ایده‏های استعمارگرانه و سلطه جویانه شد، به شدت این همگرایی را به تضعیف و بایکوت فراخواند و امروزه با توجه به ایده‏ی جهانی‏سازی که از سوی آمریکایی‏ها در حال طرح است، از جمله فاکتورهایی است که این همگرایی را در سطح دولت‏ها ناممکن می‏سازد.
جامعه‏ی کلان امروز جهانی، همچون خانواده‏ای محدود است که دارای روابط مشترک و به صورت ناگزیر می‏باشند. مارسل مرل Marcel merle ، گفته است:
زندگی بین المللی درست، چون شکلی دیگر از زیستن، مجموعه‏ای از مبادلات در یک حد معین است، این مبادلات از جهت محتوا با مبادلات درون مرزی تفاوتی ندارند، فراورده‏های مادی، افکار و اندیشه‏ها و گاهی نیز گلوله‏ها رد و بدل می‏شوند. (مرل، 1986)
در نتیجه، تصویری که می‏توان از وضعیت حاضر ارائه نمود، این است که موقعیت حاضر کاملاً آمیخته با تناقضی روشن با این هدف محوری، کلیدی و بنیادی است و با تناقض مأیوس کننده‏ای مواجه است. ما اگر بخواهیم این مقوله (گفتگو) تحقق یابد، باید بدانیم که یکی از لوازم تحقق آن، ایجاد این همگرایی و همدلی در سطح بین‏المللی و خصوصاً در میان دولت‏هاست؛ همدلی و همگرایی خاصی که فلش آن به سوی تفاهم بر روی اصول است. این چنین ره آوردی می‏تواند، سلامت گفتگو و فضای تحقق آن را مهیا سازد.
البته این تناقض در سطح ملت‏ها کمتر است و بیشتر در سطح دولت‏هاست و به دلیل این که گفتگو عمدتاً باید ساختی دولتی داشته باشد، باید دولت‏ها در این همگرایی مشارکت نمایند و بالاخره چنین فضایی، مستلزم فرو گذاردن اهداف سلطه طلبانه و ماجراجویانه است. فروگذاردن این ماجراجویی‏ها، گفتگو را تسهیل و ممکن می‏سازد.
ما به عنوان کلیت دنیای اسلام، باید در مرحله‏ی نخست، نشان بدهیم و درسطح جهانی به گونه‏ای تبلیغ نماییم که آماده‏ی این همگرایی و همدلی به لحاظ مبانی تئوریک و عملی می‏باشیم، چنان که در مجموعه‏ی تفکر اسلامی، از طرف مسلمین این همگرایی نشان داده شده است.
2 ) فضاسازی جهانی برای فرهنگ گفتگو
چنان که از لفظ گفتگو برمی‏آید، در گفتگو ابتدا یک تفاهم و قرابتی باید وجود داشته باشد که در پی این تفاهم و احساس قرابت، گفتگو عملاً صورت گرفته و از وادی تئوریک و آرمانی به وادی عملی و تحقق عینی برسد.
ایجاد فضای عام برای گفتگوی میان تمدن‏ها، فرهنگ‏ها، ملت‏ها و دولت‏ها، الزاماتی را طلب می‏کند که در راه این الزامات باید هزینه‏هایی تخصیص یابد و حرکت‏هایی در طریق فضاسازی انجام بشود، چه این که در غیر این صورت گفتگو در حد یک شعار بیشتر باقی نخواهد ماند، شعاری زیبا، اما بدون کارایی و نتیجه.
مهم‏ترین پیش فرض‏ها و شروط گفتگو عبارتند از: به رسمیت شناختن طرفین گفتگو از سوی پدیدآورندگان فضای گفتگو، به رسمیت شناخن طرفین گفتگو از سود یکدیگر، احترام متقابل از سوی طرفین گفتگو، برابری کامل در بهره‏گیری از هرگونه امکانات در گفتگو، عدم بهره‏گیری از هرگونه ابزاری که یکی از طرفین به گونه‏ای ناخودآگاه یا ناآگاهانه یا غیرارادی نظر طرف دیگر یا نظری به سود طرف دیگر را بپذیرد. در فضای عام گفتگویی باید پذیرش نتیجه‏ی حاصل از گفتگو، که در شرایط مطلوب گفتگو به دست آمده است، تنظیم و تضمین شود، به گونه‏ای که طرف مغلوب در گفتگو، بی‏هیچ اکراهی نتیجه‏ی بحث را بپذیرد و هرگاه پس از پایان گفتگو و پذیرفتن نتیجه، قلباً ناخرسند باشد، تلاش کند یا به رضایت کامل دست یابد یا به جستجوی دلایل قانع کننده‏ی جدید بپردازد. (اکرمی، 1381 ، 20)
فضا باید فضایی آمیخته با تفاهم و آمیخته با درک طرفین باشد، به عنوان مثال، اگر فرهنگ اسلامی و یا فرهنگ انقلاب اسلامی موجود در ایران، به عنوان یک واقعیت پذیرفته نشود و همواره به دیده منفی و با برداشت‏های غیرواقعی بنیادگرایانه مورد ارزیابی قرار گیرد، قطعاً چنین رویکردی، مضر به فضای گفتگو خواهد بود.
برای این که جامعه بتواند به چنین فضایی دست یابد، باید به همه‏ی عوامل ایجابی و سلبی در ایجاد این فضا توجه داشت. از یک سو باید عوامل ایجابی حضور داشته باشند و از سوی دیگر باید عوامل سلبی نفی شوند. با موجود بودن عوامل ایجابی و برطرف شدن عوامل سلبی که مانع پدید آمدن فضای مناسبند، می‏توان به فضای مناسب گفتگو دست یافت. (اکرمی، 1381 ، 21)
عوامل فضا ساز گفتگو که بدان اشارتی شد، در واقع هم عوامل فرهنگی‏اند و عوامل سیاسی، و این عوامل در یک وجه کلی با هم دارای اشتراکند و آن اتفاق نظر بر روی استراتژی‏های عقلانی و منطقی کلی است که این استراتژی‏ها دو سوی گفتگو با یکدیگر کاملاً سهیمند. و همین مسأله دقیقاً فضاسازی مناسبی را برای گفتگو ایجاد خواهد نمود. و مسلماً در غیر این وجه و صورت، گفتگو از مرحله‏ی گفتمان نظری و صوری، هرگز نخواهد توانست به پروسه‏ی تحقق و واقعیت دست یازد.
3 ) ارتباطات و نقش آن در پیدایش زمینه‏ی گفتگو
مسأله‏ی ارتباطات، نقش کلیدی در شالوده ریزی نسبت به گفتگو دارد و در واقع این امکان را فراهم می‏آورد که بدون صرف هزینه‏های کمرشکن مالی، و فقط هزینه‏هایی که خود ارتباطات آن را طلب می‏نماید، تغییرات کلان فرهنگی، اجتماعی را در سطح جهانی و بین‏المللی به وجود آورد.
مارشال مک لوهان، بزرگ‏ترین تغییرات را تغییرات از طریق ارتباطات می‏داند و چنین می‏نگارد:
منشأ تغییرات اجتماعی، رسانه‏های ارتباط جمعی هستند. (رضائیان، 1371 ، 41)
مک لوهان در بررسی‏هایی که نسبت به پیدایش دهکده‏ی جهانی کرده است، بر این مطلب اصرار اکیدی می‏ورزد که، تحول در ایجاد ارتباطات گوناگون رسانه‏ای، گفتاری، شنیداری و... تأثیر فراوانی برای پیدایش تغییر در اشکال گونه گون فرهنگی دارد. این مطلب را در جهان کنونی به طور وضوح و روشن می‏نگریم که وسایل ارتباطی همچون تلویزیون، کامپیوتر، اینترنت، مجلات و رسانه‏های ارتباطی دیگر چگونه نقشی بارز را در جهانی کردن یک فرهنگ مسلط ایفا نموده‏اند و وسایل ارتباطی در عصر حاضر، تمام رفتار و اندیشه‏ها و مناسبات عالم و آدم را در معرض تغییرات شگرف خود قرار داده است.
ما به وسیله‏ی ارتباطات فرهنگی، تبلیغی می‏توانیم فضای این پارادایم را فراهم نماییم، به شرط آن که با شیوه‏های نوین تبلیغی در این فرایند تحول آفرین مشارکت نماییم.
امام خمینی قدس‏سره در دیدار با کارکنان برون مرزی صدا و سیما، می‏فرمایند:
من کراراً به آقایانی که از رادیو و تلویزیون به اینجا آمده‏اند، تذکر داده‏ام که این دستگاهی که شماها اداره می‏کنید، حساس‏ترین دستگاهی است که در این کشور است... اگر این دستگاه، یک دستگاه صحیح باشد این می‏تواند خدمت بسیار بزرگی، بالاتر از همه‏ی خدمت‏ها، به مملکت بکند، هیچ واعظی نمی‏تواند حرف خودش را جز در این چهار دیواری که هست، اگر رادیو نباشد، برساند... رادیو و تلویزیون دستگاهی است که حرف‏ها را تا اعماق دهات و شهرستان‏ها و خارج از این‏ها می‏رساند. (امام خمینی قدس‏سره ، 1361 ، 181)
در واقع، تجربه‏ی گران سنگ رخداد انقلاب عظیم اسلامی، نتیجه‏ی پیدایش تحولات عمیق در ایجاد تبلیغات و فضاسازی ارتباطی بود، امام با تکیه بر همین عنصر ارتباطی بود که توانستند حتی از تبعیدگاه، اندیشه‏ی انقلاب اسلامی و بذر آن را در کشور ایران ایجاد نمایند.
امام، خود در تبیین این نکته‏ی مهم چنین می‏فرمایند:
همیشه از اول قشون و قدرتی در کار نبوده است و فقط از راه تبلیغات پیش می‏رفته‏اند، قلدری‏ها و زورگویی‏ها را محکوم می‏کردند، ملت را آگاه می‏ساختند... کم کم دامنه‏ی تبلیغات توسعه می‏یافت و همه‏ی گروه‏های جامعه را فرامی‏گرفت، مردم بیدار و فعال می‏شدند و به نتیجه می‏رسیدند. (امام خمینی قدس‏سره ، بی‏تا، 126)و جان کلام این که با توجه به بن بست فرهنگی و ایدئوژیکی هر دو ابر قدرت شرق و غرب و به دنبال آن احساس پوچی و سرگردانی خیل عظیمی از ملل تحت سلطه‏ی جهان و نیز احساس نیاز شدید آنان به پیروی از یک مکتب و ایدئولوژی مترقی و متعالی، تبلیغات یک ویژگی خاص دارد و بر همه لازم است که تبلیغات کنند. (رزاقی، 1377 ، 10-9)
و به همین جهت است که کشورهای اسلامی و، در خط مقدم، نظام جمهوری اسلامی، باید تلاش کنند که با ارتباطات معقول و منطقی با ملت‏های تحت ستم جهان و با ایجاد ارتباط با فرهنگ‏های مطلوب و تمدن‏های مثبت بشری زمینه‏ی یک دیالوگ جهانی، برای مبادله تمدن‏ها را فراهم آورند. در این راستا باید محیط فرهنگی جوامع مسلمانان مملو از حضور ایدئولوژی رهایی بخش اسلام شود، یعنی تمام عملکردها و رفتارها و ساختارهای اجتماعی مسلمانان، کاملاً متأثر از فرهنگ متعالی و حیات‏بخش اسلام باشد و به دور از تعصبات و جمود فکری عمل نمایند تا هم زمینه را با عمل خودشان و هم با ایجاد ارتباطات معقول و منطقی نسبت به این دیالوگ مهم فراهم نمایند.
امروزه به وضوح مشاهده می‏کنیم که فرهنگ‏های امپریالیستی برای تحمیل آموزه‏ها و خواسته‏های خودشان بودجه‏های ارتباطی، تبلیغی وسیعی را هزینه می‏کنند تا به تحمیق و استعمار اقتصادی ملت‏ها دست یازند، که صد البته در این راستا به موفقیت‏های عظیمی هم دست یافته‏اند.
امروزه استعمار نو، شیوه‏ی جدیدی را برای حاکمیت خواست‏های خود بر ملت‏های جهان، گزینش نموده:
به جای تخریب خانه‏ها و انهدام ساختمان‏ها، به تحریف تاریخ و انحطاط جوامع و به جای ترور اشخاص بیشتر به ترور شخصیت‏ها پرداختند، به بهانه‏ی احترام به حقوق بشر، دموکراسی، آزادی، صلح و برابری و... آزادی خواهان و رهبران و متفکران ظلم ستیز را به زنجیر کشیدند و توطئه گران و مزدوران و نمایندگان خود را آزادی خواه، انقلابی و مصلح نامیدند و تجاوز به ممالک کوچک و ضعیف را نجات مردم و غارت اموال آنان را کمک رسانی و... این گروه‏ها که با معاهدات دولتی و همکاری‏های بین المللی به نام سپاهیان صلح و ترقی و... وارد مستعمرات تازه به استقلال رسیده‏ی خود می‏شدند، به کمک دستگاه‏های تبلیغاتی و به کارگیری ابزار و شیوه‏های نوین تبلیغی و با مساعدت و حمایت مادی و معنوی کارتل‏ها و تراست‏های بین المللی اقدام به تزریق و تلقین بینش و منش جدید و تحریف ارزش‏ها و سنت‏های ملی و مذهبی و افکار و عقاید مردم این سرزمین‏ها می‏کردند. و امروزه در برابر اسلام و انقلاب اسلامی به عنوان تنها رقیب قدرتمند امپریالیزیم جهانی تبلیغات و سرمایه گذاری‏های تبلیغی از اهمیت و جایگاه ویژه‏ای برخوردار گردید. (رزاقی، 1377، 43)
این نکات حاکی از یک واقعیت هم هست و آن این که عملاً کشورهای امپریالیستی، و در رأس آنها امریکا، هرگز حاضر به ایجاد مفاهمه‏ی تمدنی و دیالوگ بین تمدن‏ها نیست، بلکه در راه جهانی سازی فرهنگ سلطه تلاش وسیعی انجام می‏شود. فقط ارتباطات عقلانی و منطقی و معقول ما با ملت‏های جهان و تمدن‏های امپریالیستی می‏تواند راهگشا بوده و زمینه ساز یک تفاهم جدی در سطح ملت‏ها و دولت‏های غیرمستعمر غیراستعمارگر باشد.
زمینه‏های مفاهمه و ارتباط
طبق آموزه‏های دینی اسلامی، ما زمینه‏های مفاهمه و ارتباطی فراوانی را در دست داریم که می‏توانیم از این زمینه‏ها در راستای اهداف و نیات خودمان بهره ببریم که در اینجا به چند زمینه‏ی عمده اشاره می‏کنیم که در ایجاد این فضا و زمینه‏ی ارتباطی و در نتیجه گفتگوی تمدن‏ها و تمهید مقدمات آن نقش کلیدی و حیاتی دارند.
1 ) مسأله‏ی حج
فریضه‏ی عظیم و همایش بزرگ حج، به عنوان یک زمینه‏ی ارتباطی کلانی مطرح می‏باشد که می‏توان از این راه به انتقال پیام‏ها و در نتیجه به فضاسازی گفتگوی مؤثر و کارآمد پرداخت.
فریضه‏ی حج یکی از بزرگ‏ترین فریضه‏های عبادی، سیاسی اسلامی و کنگره‏ی عظیم حج در مواقف معظمه، از بزرگ‏ترین کنگره‏های جهان اسلام است. حج بهترین میعادگاه معارفه ملت‏های اسلامی است که مسلمانان با برادران و خواهران دینی و اسلامی خود از سراسر جهان آشنا می‏شوند و در آن خانه‏ای که متعلق به تمام جوامع اسلامی و پیروان ابراهیم حنیف است گرد هم می‏آیند و با کنارگذاردن تشخص‏ها و رنگ‏ها و ملیت‏ها و نژادها به سرزمین و خانه‏ی اولین خود رجعت می‏کنند و با مراعات اخلاق کریمه‏ی اسلامی و اجتناب از مجادلات و تجملات، صفای اخوت اسلامی، دورنمای تشکل امت محمدی را در سراسر جهان به نمایش می‏گذارند. (امام خمینی قدس‏سره ، 1377، 43)
البته حج در میان مسلمین، می‏تواند زمینه ساز فضای گفتگو باشد، یعنی مسلمین را به فرهنگ گفتگو آشنا ساخته و آنان در کشورهای مختلف اسلامی، برای گفتگوهایی سازنده، زمینه را مهیا و آماده می‏نمایند.
2 ) اندیشه‏ی جهان شمول اسلامی
اندیشه‏ی اسلامی اندیشه‏ای جهان شمول است و آموزه‏های این دین الهی، کاملاً منطبق با فطرت بشری است. در راستای زمینه سازی گفتگو می‏توان آموزه‏های دینی اسلام را با شیوه‏های تبلیغی نوینی به بشریت معاصر، یعنی ملل اسلامی و غیراسلامی، تمدن اسلامی و تمدن‏های مسیحی، یهودی، و حتی ادیان و تمدن‏های بشری، منتقل ساخت. انتقال همین اندیشه، فضاسازی مناسبی را در زمینه‏ی گفتگو می‏تواند به خوبی و به صورتی گویا ایجاد نماید.
ما هدفمان پیاده کردن اهداف بین المللی اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است... تبلیغات آن قدری که برای خارج لازم است، برای داخل کمتر از آن لازم است. (امام خمینی قدس‏سره ، 1369، 50-49)
منظورمان از این بخش آن است که در اسلام، موارد عدیده‏ای وجود دارد که از بشریت دفاع نموده، از مظلومان دفاع نموده، از فرهنگ‏ها و تمدن‏های مثبت بشری دفاع نموده، باید این نکات را برای تمدن‏های دیگر روشن سازیم تا زمینه دیالوگ جهانی را فراهم آوریم.
3 ) اعلام مشترکات میان تمدن‏ها و تمدن اسلامی
از ناحیه‏ی ما، که طراح گفتگوی تمدن‏ها هستیم، این نکته بسیار کارساز و مؤثر خواهد بود که مواضع مشترک تمدن اسلامی و تمدن‏های بشری را رسماً اعلام نماییم. مثلاً پیشرفت‏های علمی، صنعتی، آزادی منطقی بشر، رشد بینش‏ها و عقلانیت تمدن اسلامی، از جمله امور و مواردی است که باید برای ملت‏های جهان روشن شود و این مسأله هم نیازمند به ایجاد فضای مناسب و تصمیمات معقول و منطقی و تبلیغات بایسته است.
تقویت و توسعه‏ی تبلیغات، خصوصاً در خارج از کشور از اهم امور است... لازم است دولت برای رساندن صدای اسلام، بر توسعه‏ی شبکه‏های رادیویی جدیت کند. (امام خمینی قدس‏سره ، بی‏تا، 44)
این‏ها، به طور اجمال، بایسته‏های گفتگو و فضاسازی برای گفتگو از ناحیه‏ی مسلمانان و به ویژه انقلاب عظیم اسلامی ایران است، که باید رخ دهد.
منابع و مآخذ
1 ) اکرمی، موسی (1381)، گزارش گفتگو، ش 2 .
2 ) امام خمینی قدس‏سره ، روح‏اللّه‏ (1361)، صحیفه نور، ج 8 .
3 ) امام خمینی قدس‏سره ، روح‏اللّه‏ (1374)، صدا و سیما درکلام امام خمینی قدس‏سره ، تهران، سازمان صدا و سیما.
4 ) امام خمینی قدس‏سره ، روح‏اللّه‏ (بی‏تا)، ولایت فقیه و حکومت اسلامی.
5 ) رزاقی، احمد (1377)، جایگاه تبلیغات در جهان امروز، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی.
6 ) رضائیان، مجید (1371)، مسجد، ش 6 .
7 ) مرل، مارسل (1986)، زندگی و جنگ، سخنرانی در دوکلوفرانس.

تبلیغات