موانع درونی خدمت رسانی (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
اگر اختلالی در امر خدمت به خلق ا... مشاهده میشود، به یکی از دو امر برمیگردد: الف) به لحاظ مکانیکی مشکلی در دستگاه جامعه به وجود آمده است. ب ) نیروی انسانی خوب کار نمیکند. اگر در مشاهدات خود به مورد دوم رسیدیم باز خالی از یکی از این دو نیست: ب - 1 ) مشکل در تودهی مردم است. ب - 2 ) مشکل در خواص است؛ و مشکل خواص امر معنوی است. با این چند گزارهی کوتاه بحث موانع درونی خدمت رسانی، خود به خود، به نقطهی مشخص و محدودی فرو میکاهد؛ غفلت خواص از معنویات. اما، این غفلت، ابعاد مختلفی دارد که در طول مقاله بدانها اشاره میشود ابعادی همچون: 1 ) ضعف معرفت؛ 2 ) دنیا گرایی؛ 3 ) غرایز نفسانی؛ 4 ) فریب موقعیت و قدرت؛ 5 ) گروه گرایی کهنه و پیشرفته. و در پایان مقاله دو نگاه پدیدار شناختی به خیر و فساد، چارچوبی را میسازد که شخص را در ارائهی خدمت یاری میرساند.متن
انگیزهی پرداختن به این موضوع
اگر جامعه را یک کارگاه بزرگ فرض کنیم و یا همچون شهری صنعتی که بخشهای مختلفی دارد و هر کدام مسؤول تهیه و تأمین بخشی از نیازمندیها هستند، در وضعیت طبیعی و معمولی خود، به مشکلی بر نمیخورد و گروههای مصرف کننده نیز، از کار آن راضی خواهند بود. اکنون اگر در کار آن اختلالی دیده شود از دو حال بیرون نیست:
الف) مواد اصلی دچار کمبود گردیده است.
ب ) نیروی انسانی خوب کار نمیکند.
اکنون به خود جامعه بر میگردیم و باز آن را به دو بخش تقسیم میکنیم: کارگزاران و تودهی مردم؛ یا به عبارتی خواص و عوام، مسلما هر گونه اختلالی، در کار دستگاه جامعه، تولید فساد میکند زیرا نقشی که به عهدهی او بوده ایفا نشده است. حال از دو صورت بیرون نیست ؛ یا فساد در بخش کارگزاران و متصدیان امور است و یا در سطوح مختلف تودهی مردم.
اگر فساد فقط در توده باشد و مسؤولان امور اجرایی، قضایی، اقتصادی و فرهنگی جامعه بر کنار از هر گونه سوء کردار و اخلاق ناپسند باشند، به دو دلیل جامعه نیز وجهی مشابه پیدا خواهد کرد:
الف) آنان جنبهی الگویی دارند و توده سعی میکند خود را با آنان همگون نماید و در مجموع جو شایستهای به وجود میآید که در آن فضایل رشد میکنند.
ب ) آنان سکان دار قدرت هستند و اهرمهای تغییر اجتماعی را در اختیار دارند. لذا اگر فرضا هماهنگی تشکیلاتی ای هم نباشد یک مجموعه همخوان خواهند بود که خود به خود در آن هماهنگی وجود دارد و این مجموعه، در تغییر وضع جامعه به سمت مطلوب، تأثیرگذار خواهد بود، بنابراین فساد در کوتاهترین زمان به صفر خواهد رسید.
اما اگر فساد در حوزهی دستگاههای کارگزاری نظام باشد، به همان دو دلیل فوق، به متن توده سرایت میکند و همچون باران تند و ممتدی دارای تأثیرات شتابنده ویرانگری است زیرا تودهی فاسد در کجرویهای خود، احساس سپر ایمنی مینماید. این سپر ایمنی کج رفتاری الگوهاست که به توده، نسبت به مؤاخذه، اطمینان خاطر میدهد.
بنابراین فساد مسؤولان همان پیامد قهری ای را خواهد داشت که در مورد علمای سوء، از بزرگان دین، نقل شده است.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله در حدیثی فرمود:
زلة العالم کانکسار السفینة تغرق و تُغرق(1) هم خود تباه میشود و هم ولی نعمتان اصلی یعنی تودهی مردم را به تباهی میافکند، به ویژه آن که مسؤولان امور، به تعبیری، جزو دانشمندان نیز هستند.
از پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرسیدند: کدام دسته از مردم بدترینند؟ فرمود:
دانشمندان؛ چون فاسد شوند.(2)
از دید پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و ائمهی معصومین علیهمالسلام همواره موضوع از قرار مورد دوم تلقی میشود. پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرموده است:
صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسدا فسدت امتی، قیل یا رسول الله و من هم؟ قال: الفقهاء و الأمراء.(3)
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در این بیان از آگاهان به مسائل دینی و عهده داران امر و نهی جامعه به عنوان منشأ دگرگونیهای مثبت و منفی جامعه یاد نموده است ؛ هر چند که در نگرش کاملی به جامعه، از منظر آسیبشناسی، صرفا فساد مسؤولین علت پیدایش فساد در جامعه نیست بلکه مقدار معتنابهی از آن به عوارض ناشی از عدم تخصص کافی و عدم مدیریت علمی در حوزهی سامان دهی نیروی انسانی است که از جمله این عوارض، فرار مغزها و در نتیجه عدم امکان بهرهگیری از پتانسیل و انرژیهای ذخیرهی این ملت است. و این در حالی است که، به گفتهی یکی از کارشناسان
______________________________
1. سفینة البحار، غرق: .
2. تحف العقول، ترجمهی احمد جنتی، ص 38 .
3. همان، ج 125 ، ص 55 .
______________________________
مدیریتی، «ایرانیان در بین خارجیان آمریکا رتبهی اول را در درآمد دارند و براساس مدرک بالاتر از لیسانس رتبهی دوم تحصیلات را دارا هستند» زیرا بنا به گفتهی ایشان «بیش از 150 هزار نفر از جراحان و مهندسان ایرانی در آن سامان زندگی میکنند.»
مسلما رابطهی تنگاتنگی میان مدیریت ضعیف و جذب انرژیهای انسانی به خارج وجود دارد و طبعا در آیندهی نزدیک آثار و تبعات منفی فقدان این پتانسیلها را لمس خواهیم کرد. به راستی مسألهی غمآلودی است که میشنویم از بین 125 دانشآموز که طی سه سال اخیر در المپیادهای جهانی رتبه آوردند هم اکنون 90 نفر را دانشگاههای آمریکا جذب نموده است.(1)
با این توصیف عمق فاجعه را زیاد برآورد کرده و پیگیری کامل آن را به سایر محققان اجتماعی واگذار میکنیم و در این مقاله، حسب مورد، به عوامل درونی فرایند فساد اجتماعی در سطح مدیران و مسؤولان امور میپردازیم.
1 ) ضعف معرفت
کمبود معرفتی، عامل درونی اساسی در خالی کردن شانه از زیر بار تعهد در قبال وظیفه و خلق اللّه است.
امام باقر علیهالسلام فرمود: ما عرف الله من عصاه و انشد:تعصی الاله و تظهر حبه هذا لعمرک فی الفعال بدیع
لو کان حبک صادقا لأطعته ان المحب لمن احب مطیع(2)
یعنی آن که نافرمانی خدا کند او را نشناخته است، سپس امام به شعری تمثل جستند که: نافرمانی خدا میکنی و اظهار محبت او میکنی؟ این به جان تو، رفتار بیسابقهای است. اگر تو در محبت او صادق بودی میباید از او تمکین مینمودی، آخر مگر نه این است که عاشق در تمکین محبوب است؟!
کمبود معرفت، چه در اثر عدم محض آن باشد و چه در اثر نقص آن، مشی بر
______________________________
1. خراسان 15577 ص 2 ، شهرام یزدانی استاد دانشگاه در جمع کارشناسان سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، 24/3/1382
2. تحف العقول، ترجمهی احمد جنتی، انتشارات علمیهی اسلامیه، ص 337 .
______________________________
خلاف نظر و ارادهی خدا را در پی دارد. این یک نتیجهگیری ساده و مسلم است و ارتباط آن با بحث ما نیز روشن است زیرا قانون اساسی ما که شالودهی کلی و کامل خدمت رسانی به جامعه میباشد تماما بر اساس تعالیم دینی و اصول مسلم آن، که مستفاد از آیات و روایات نبوی مشهور است، میباشد و طبق فتوای حضرت امام قدسسره ، آیةاللّه خامنهای و سایر حضرات آیات عظام، تخطی از آنها حرام و گناه محسوب میشود. زیرا در واقع، به مثابه ردّ خدا و رسول است.
2 ) دنیا گرایی
بر این پایه اگر عوامل دیگری نیز در فرایند عدم خدمت رسانی مانند دنیا گرایی و... وجود پیدا کند ناشی از فقدان بنیان معرفتی اشخاص نسبت به محور اصلی آفرینش یعنی خداست. فقدان معرفت از این سوی، سبب رشد و نمو معرفت مادی و تشدید علاقه به دنیا و لذات و رفاه آن میگردد به حدی که گرایش به این سوی رجحان مییابد و شخص را به تدریج در ورطهی هولناک گناهان بزرگ و نابخشودنی چون تضییع حقوق دیگران و سوء استفادههای اقتصادی و غیره میافکند.
موضوع دنیاگرایی مسألهی مهم رهبران جوامع مختلف بوده و عامل اصلی سقوط دولتها و حکومتهای ریشه دار تاریخ است. عظمت و شوکتمندی دولتها، تا زمانی که به رفاه گرایی، لذتگرایی و مادیت روی نیاوردهاند، بر همگان معلوم است اما هنگامی که به رفاه گراییدهاند، به دو دلیل، نتوانستهاند شوکت خود را حفظ نمایند:
1 ) نتوانستهاند در سختیها امام و الگوهای دیگران بمانند و لذا در مصاف با دشمن خارجی و داخلی فرسخها پشت عقبه بودهاند و با فقدان آنان در میان سپاه و مردم، آنان عاملی برای روحیه یافتن نداشته و میدان را ترک کردهاند.
2 ) متن جامعه، یعنی متکای قدرت رهبران، نیز به تأسی از آنان تنبلی گزیده، رفاه گرایی را پیشه ساخته و تن به سختی و خواری ندادهاند و دشمن را بر خود چیره ساختهاند، و با رویکرد به این خصلت و عادت نامیمون عواقب تلخی را برای خود و مردم آفریدهاند لذا در بیان پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امامان علیهمالسلام این خصلت به عنوان اساس پلیدیها، خطاها و گناهان تعبیر شده است.(1) و در بعضی از روایات آن را دام، تور و شبکهی شیطان نامیدهاند. ]تامل کنید در ترادف مفهومی در واژهی net و شبکه (2)]
دنیاگرایی در این روایات به تار عنکبوت تشبیه شده است که گرایندهی خود را، چونان مگسی ضعیف، در میان میگیرد و امکان فرار و رهایی را از او به تدریج سلب مینماید تا آن جا که او را طعمهی عنکبوت سازد و هلاکش نماید.
لذا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید:
بهترین مردم آن کسی است که از شهوتها دل را پاک گردانیده، خشم خود را سرکوب نموده و بدین وسیله خدای خود را خشنود سازد.(3)
یعنی هوس ستیزی، این شاه کلید رستگاری و رهایی ازچنین دامی چسبنده و خطرناک، را به عنوان سپر محافظ خود برگزیند.
3 ) غرایز نفسانی
غریزه یعنی طبع و منظور از غریزی نوع رفتاری مادرزادی، در زمینههای خاص، در شرایط معین، قابل پیش بینی و تا حد زیادی انعطافناپذیر است. در حقیقت نوع ایجاد علاقهی خود به خودی، بین انسان و اشیای خارج از وجود او، که منجر به واکنش از سوی انسان میشود، و رفتار خاص او را میسازد.
انسان هدایت نشده [ جنگلی محض [را تنها غرایز او رهبری میکنند و به هر میزان که شعور انسانی بالا برود از حاکمیت غریزهها کاسته میشود. گهلن gehlen مردمشناسی آلمانی نیز رفتار غریزی را در رابطهی معکوس با شعور میداند، یعنی هر چه شعور مندی شخص قابل ملاحظهتر باشد رفتار غریزی او کمتر و میزان انعطاف آن بیشتر میشود.(4)
______________________________
1. غرر الحکم و دررالکلم، عبدالواحد آمدی، ترجمهی محمد علی انصاری، بلفظ ایاک 96 ، تحفالعقول، ص 239 .
2. همان، ص 143 ؛ 262 .
3. همان، ص 392 ، ح 78 .
______________________________
دلیل مطلب فوق این است که غرایز نفسانی در انسان یکسان نیستند، برخی مثبت و برخی دیگر منفی تلقی میشوند و ملاک این تقسیم بندی نفعی است که از رفتار او عاید خود و جامعه میشود. تفاوتی ندارد که نفع مستقیم باشد یا غیر مستقیم، یا اینکه در حال باشد یا در آینده. دستگاه تمیز بین نفع واقعی و نفع تصوری همان شعور انسانی است. در حقیقت به وسیلهی این دستگاه است که انسان میتواند نوع رفتار خود را در رابطه با نوع رفتار دیگران ارزیابیکند و نقطههای برخورد غریزهی خود را با غریزههای دیگران مشخص نموده راه چاره بیندیشد. اگر انسان ـ بنا به دلایلی ـ نتواند چنین تمیز و ارزیابی بدهد تحت تأثیر فقط غریزه عمل خواهد کرد و طبعا نفعهای آنی و مستقیم را مد نظر خواهد داشت. عنوانی که در فرهنگ دینی و اخلاق اسلامی به چنین نوع رفتاری دادهاند «هوای نفس» است، چیزی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، امام علی علیهالسلام و سایر معصومین علیهمالسلام به شدت نسبت به آن پرهیز دادهاند. رسول گرامی اسلام میفرمایند:
بر امت خود از سه چیز بیمناک هستم: بخلی که فرمانش برند، هوسی که پیرویش کنند و پیشوایی که خود گمراه باشد.(1)
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در همین مقوله میفرماید:
ای مردم! من از دو چیز، بیش از همه، بر شما میترسم: پیروی هوای نفس و آرزوی دراز.(2)
چگونه غریزهها فساد آفرین میشوند؟
اگر از راه طبیعی و بر اساس پیروی از سنت الهی نیاز غرایز تأمین شود معمولا مفسدهای بر جای نمیگذارد، لیکن در صورتی که نیاز آنها از راههای غیرمشروع و غیرمعقول و یا راههای مصنوعی تأمین گردد تضمینی در سلامت و درستی نتیجهی رفتار وجود ندارد.
«ولع» یعنی «ارزش فوق العاده» یک امر تصوری است که از جدایی طولانی انسان با یک نیاز طبیعی ـ و گاهی مصنوعی ـ به وجود میآید و، نیاز، به صورت چند برابر
______________________________
1. آناتومی جامعه، دکتر فرامرز رفیع پور، شرکت سهامی انتشار (1378) ، ص 101 .
2. تحف العقول، ص 62 .
3. نهج البلاغه، صبحی صالح، 83 ، کلام 42 .
______________________________
لوه میکند تا آن جا که انسان، به جز آن، چیزی را ارزش نمیپندارد و همه چیز دیگر را در پای آن فدا میکند. عنوان این قسمت از طغیان غریزه را «نفس اماره» میگویند.
قرآن از آن چنین یاد میکند:
فَلا اُبَرِّءُ نَفْسی اِنَّ النَّفْسَ لَأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ رَبّی.(1)
از زبان حضرت یوسف میگوید که: من خود را بیعیب نمیگیرم چرا که نفس اماره به بدی میراند، مگر آن که خدای تعالی بر من رحم کند.
در چنین صورتی است که دنبال کردن راههای معقول و مشروع، به راحتی، کنار نهاده میشود. اکنون اگر امر اجتماعی باشد، مانند ریاستخواهی و بزرگیطلبی، فساد سیاسی در پی میآورد و اگر متعلق آن اقتصادی باشد، فساد اقتصادی و در صورتی که ارضای غریزهی جنسی باشد و از راههای مصنوعی دنبال شود نتیجهاش فساد جنسی است.
راههای غیرطبیعی ارضای غریزهها اموری هستند که نتایج سودمند اقدامات را در جهتهای خاصی قرار میدهند و از رسیدن آن منافع به عموم جلوگیری میکنند، همانند پارتی بازی، توسل به رشوه و حق حساب، اعمال زور، قرابتها و نسبتها و...
افراد زیبا میتوانند با انتخاب همسر حتی قشر اجتماعی خود را عوض کنند... و از پایگاه اجتماعی خانوادهی عروس بهره جویند. چه پستها و مقامهایی که به این خاطر رد و بدل نمیشود و حتی اداراتی به وزارتخانه تبدیل میشوند تا داماد مقام مناسب کسب نماید. چه جنگهایی که پادشاهان برای دستیابی به معشوقهی خود نکردهاند.(2)
4 ) فریب موقعیت و قدرت
یکی از عمده نقاط ضعف انسان خود باوری است که ناشی از خصوصیت روحی زود باوری او میباشد. ممکن است شخصی، در اثر تجربههای گوناگون خود و دیگران،
______________________________
1. سورهی یوسف، آیهی 53 .
2. آناتومی جامعه، دکتر فرامرز رفیع پور، ص 100 .
______________________________
این حس را در ارتباط با مسائل دیگران کنترل کرده باشد و انسان زود باوری نسبت به دیگران نباشد، اما کسانی که این نقطه ضعف عمده را کنترل کرده باشند بسیار اندک هستند. به عبارت دیگر، زود باوری در انسان، به راحتی و خیلی پوشیده، خود باوری را سبب میشود به ویژه آن که قراین خارجی همچون توان و اختیار، تملق ضعیفان، بضاعت علمی، رسمیت یافتن از سوی قدرت ما فوق یا عرف عوام و مانند اینها برای توجیه و و تسویل او وجود یابد. در چنین صورتهایی انسان به سرعت تغییر میکند و در خودش چیز دیگری تجربه میکند.
امیر المؤمنین علی علیهالسلام میفرماید:
المرء یتغیر فی ثلاث: القرب من الملوک، و الولایات، و الغنی من الفقر، فمن لم یتغیر فی هذه فهو ذو عقل قویم و خلق مستقیم(1)
یعنی معمولا انسانها در شرایطی چون تقرب به سلاطین و زمامداران، داشتن مناصب حکومتی و ثروت عوض میشوند، جز آنانی که عقل محکم و خوی و خلقی مستقیم داشته باشند.
قرآن به عنوان یک اصل جبلّی احساس بینیازی از غیر، به وسیله ثروت، یا قدرت جسمی یا قدرت اجتماعی، را منشأ افتادن در طغیان و فساد روحی میداند:
کَلاّ اِنَّ الاِنْسانَ لَیَطْغی، اَنْ رَاهُ اسْتَغْنی یعنی انسان آن گاه که خود را بینیاز یابد، حقیقتا سر بر میتابد.(2)
فریب موقعیت خوردن، فرایند روحی است که از دست به دست هم دادن چند عامل بنیادی پدید میآید:
یکی از این عوامل، امر شناختی است که ناشی از عدم تفقه در دین میباشد، مثلاً در سازمان شناختی دین، امر حکومت و ولایت یک امانت تلقی میشود و نه چیز دیگر، (در پارهای از تفاسیر آیهی «اِنّا عَرَضْنَا الاَمانَةَ...» را به ولایت تعبیر کردهاند) امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در نامهای به اشعث بن قیس، استاندار آذربایجان، که از موقعیت
______________________________
1. غرر الحکم، ج 1 ، ص 100 ، ح 2155 .
2. سورهی علق، آیهی 6 .
______________________________
یاسی و اجتماعی خود در امر بیت المال سوء استفاده میکرده است، چنین میفرماید:
و انّ عملک لیس لک بطعمة، و لکنه فی عنقک امانة(1) این مسؤولیت تو یک طعمه نیست، امانتی است نزد تو سپرده که ذمهاش را بر گردن داری.
طبعا با چنین شناختی از مسؤولیت در نظام اسلامی هیچ کارگزار و مسؤولی نه تنها در امور مالی دست اندازی نمیکند بلکه در رفتار با دیگر کارکنان و سایر مردم نیز رفتار امین اموال و خازن شان را دارد یعنی در واقع آنها را مافوق خود، و خود را کارگزار آنها میبیند. لذا رفتار خاضعانه و متواضعانه میگیرد.
دوم: ضعف بینش و بصیرت نسبت به مسائل و امور است، که فرصت مآل اندیشی و عقبانگری را از شخص سلب میکند، تا آن جا که با وجود معرفت، و حتی ایمان، موقتا جلوی چشم او را پردهای از جاذبههای مادی میگیرد تا نتواند عاقبت نامیمون تعدی و تجاوز به بیت المال، محترم نشمردن اعراض دیگران و از حریم قانونی خود فراتر رفتن، یعنی فساد را به عیان ببیند. لذا عهد الهی و پیمانی را که در هنگام قبول مسؤولیت، بسته است به کلی از یاد میبرد و آن را به بهای ناچیز زود گذر شهوات و لذات میفروشد. قرآن میفرماید:
«آنها که عهد و پیمان الهی را به چنین بهایی اندک میفروشند ]بدانند که [هیچ بهرهای در آخرت نخواهند داشت و خدا هیچ سخنی با آنها نخواهد گفت و در قیامت به آنها توجه نمیکند، [ چنین اشخاصی را ] عذابی دردناک در انتظار است.(2)
نردبان مقوایی
چنان که اشاره شد در حدیث امام علی علیهالسلام از دو چیز، به عنوان ترسناکترین خصلتها، یاد میشد که یکی از آنها آرزوهای دراز بود. این خصلت نکوهیده در این جا نیز کارکرد منفی دارد یعنی فریب آفرینی میکند و انسان را دچار خودباوری
______________________________
1. نهج البلاغه، صبحی صالح، 470 .
2. سورهی آل عمران، آیهی 77 .
______________________________
ذب مینماید، و راز آن در این است که در طریق معرفت دو منزلگاه برای انسان است یکی منزل تصورات است و دیگری تصدیقات (منظور ما تصور و تصدیق منطق نیست). به عبارت دیگر، یکی مرحلهی به نظر آوردن و صورت وهمی در ذهن ایجاد کردن و دیگری مرحلهی تأمل و اندیشیدن و عیار سنجی و ارزیابی و پیدا کردن نسبتهای آن اموری که در مرحلهی اول صورتبندی شدهاند. اگر هر دو مرحله طی شود، نتیجهی معقولی دارد و همان دید عقلانیتی است که توام با بصیرت است.
متأسفانه، انسان به علت عجلهای که دارد، معمولا به انباشتن تصورات اکتفا میکند؛ و این امر باعث میشود تا کمکم، و به خودی خود، نردبان مقوایی سست و بیاعتباری از آنها در ذهن حاصل شود یعنی یک ترابط و ترتیب خیالی از اشیا در ذهن پیدا شود که در عالم عین و عمل امکان تحقق ندارد و این همان فرایندی است که از آن به «آرزوهای دراز» یاد میشود.
قرآن در مورد این عده، که ناخودآگاه گرفتار اوهام خویش گشته و به خود و دیگران ستم کردهاند، میفرماید:
وَ لکِنَّکُمْ فَتَنْتُمْ اَنْفُسَکُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْکُمُ الأَمانِیُّ حَتیّ جاءَ اَمْرُ اللّهِ، وَ غَرَّکُمْ بِاللّهِ الْغَرُورِ(1)
یعنی شما مفتون خویش گشته، پا نگه داشتید و دودل شدید و آن آرزوها شما را تا آن جا فریب داد که حکم ایزدی آمد و شیطان فریبکار شما را نسبت به خدا سخت دچار غرور کرد.
آرزوهای دراز با هر کسی کار خودش را میکند و میزان ضایعاتی را که ایجاد میکند یکسان ارزیابینمی شود هر چند که نوع و حجم آن یکسان باشد، زیرا به نقش و اهمیت شخص در جامعه بستگی دارد. هر کس در مرجعیت نیاز دیگران باشد، به هر اندازه که بیشتر مصدر و مرجع ضمیر حوایج خلق باشد، آسیبی نیز که از رهگذر این نردبان مقوایی - آرزوهای دور و دراز - به خودش و دیگران میرسد سنگینتر، است تا آن جا که مثل عمر سعد بر تاریخ انسانیت ستم میکند، لیکن اگر اهمیت و نقش شخص در حد آن روستایی و مرغش باشد تنها زیانی که از ترتب اوهام راجع به
______________________________
1. سورهی حدید، آیهی 14 .
______________________________
فروش تخم مرغ ها نصیب او میشود از دست دادن همان دستمایهی اندک اوست و زیانی به دیگری نمیرسد. این نمونهی سادهی آرزوها بود، اما نوع پیشرفتهای از آرزوهای دراز هم وجود دارد که با عنوان دیگری شناخته میشود و آن «دید استراتژیک» یا «کلان گرایی» در مسؤولان امور است؛ مسؤولانی که در مصدر حوایج مردم قرار دارند اما به علت اشتغال ذهن به مسائل کلان و استراتژیک نمیتوانند به مردم خدمت کنند.
در حقیقت اینان فاسد نیستند و قصد عمل خیر دارند و اگر اشتغال تمام ذهن شان به مسائل کلی جامعه نباشد شاید در درازمدت به زیان جامعه بیانجامد، لذا در منطق قرآن مسألهی سان دیدن حضرت سلیمان از خیل اسبان جنگی، که منجر به قضا شدن عبادت او شد، مورد توبیخ قرار نمیگیرد و سلیمان میگوید:
اِنّی اَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَنْ ذِکْرَ رَبّی حَتیّ تَوارَتْ بِالْحِجابِ(1)
لیکن اگر به تضییع حقوق مردم، در کوتاه مدت، منتهی شود عملی نکوهیده و دور از مروت است.
بخشی از سفارشات کشورداری امیرمؤمنان علی علیهالسلام که در نامهی 53 نهج البلاغه، خطاب به مالک اشتر، آمده در همین ارتباط [سفارش طبقات پائین جامعه به او[ است. امام میگوید:
اگر در مورد آنان کوتاهی کنی و رسیدگی به حال شان نداشته باشی، به این بهانه که من در حال رتق و فتق امور کلان و مهم کشور هستم، این عذر از تو پذیرفته نیست [چرا؟ زیرا که [اینان در جامعه به حساب نمیآیند، کسانی هستند که دیدهها حاضر نیست بدانها بنگرد و همه جا مورد اهانت و تحقیر واقع میشوند...(2)
______________________________
1. سورهی ص، آیهی 33 .
2. تحف العقول، حسن بن علی بن الحسین بن شعبة الحرانی (4 ه)، ترجمهی احمد جنتی عطایی، انتشارات علمیه اسلامیه (1354)، صص 150-149 .
______________________________
5 ) گروه گرایی کهنه و پیشرفته
تأمل در رمزی که در اصل توحید نهفته است این حقیقت را آشکار میکند که جامعههای انسانیِ مبتلا به هزاران خدا و قبله، گاهی از مصیبتی رنج میبردهاند که خود بر آن وقوف نداشته بلکه به آن دل خوش داشتهاند، یعنی هر قبیله یک خدا.
یک خدا برای یک قبیله موجب انسجام شدید آن قبیله با استفاده از ابزار تعصب میشود و در حد آن قبیله امر مطلوبی است اما به شرط آن که کل دنیا یک قبیله باشد! اما مشکل این جاست که دنیا یک قبیله نیست.
خدای قبیلهای تمام خیر را برای قبیلهی خودش میخواهد و این اصطکاک فیمابین قبایل منسجم و متعصب را در پی دارد که به «فساد فی الارض» و «هلاک حرث و نسل» منتهی میشود، یعنی کاری نه در جهت هدف آفرینش، بل بر ضد قوانین آن.
در قبیله گرایی قدیم، افراد یک قوم تنها به یاسای قومی خود باور داشتند و یاسای دیگران را یاوه میپنداشتند، لذا جهتهای مشی هم سو و هم آهنگ و در مجموع، مکمل یک مطلوب عالی انسانی نبودهاند و مسأله از حد اختلاف - که مایهی رحمت است - میگذشت و به تنازع دائم و مستمر حل ناشدنی تبدیل میشد، به گونهای که امکان هر پیشرفتی را از انسان سلب مینمود. لذا توحید آمد و مرزهارا شکست و شهر جهانی با انسانی جهانی بنا نمود، و تا توحید بود مشکلی نیز نبود.
در زمانهای که ما امروز زندگی میکنیم، به ویژه در این اقلیم، از نظام زیستی قبیلهای یا خبری نیست، یا جنبهی نمادینی بیشتر ندارد، و وجود آن، در حد یک سنت قومی، میباشد ولی گروه گرایی - در عین حال - ریشه کن نشده و به صورتی دیگر باقی است.
پارتی یا همان حزب خودمان، تحفهای که شرقیها از اروپا آوردند، اکنون قالب مدرنی است که گروه گرایی کهن را در خود جای داده است، در حقیقت این یک قبیلهی روحی و معنوی، ایدئولوژیکی و اعتقادی است که همهی خصوصیات قبیله را دارد جز این که افراد این قبیله «هم خون» نیستند.
عمدهترین مشکلی که گروههایی از این دست فراهم میکنند تزاحمهای ناشی از جزم گرایی است که مصلحتها را شقه میکند، آشوب اجتماعی میآفریند، شوکت رامعه میگیرد، دشمن را به طمع میاندازد، متن جامعه، یعنی تودهی مردم، را دچار جنگ روانی میسازد و دلهره را میگستراند و امنیت خاطر را، که رمز فائق آمدن بر مشکلات زندگی است، از ابنای جامعه میگیرد و در نهایت به سقوط جامعه - نه تنها نظام کنونی آن - و اسارت آن منتهی میشود.
قرآن میگوید: «و لاتتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله»(1) و علت آن این است که پسوند «گرایی» مفهوم جزمیت را افاده میکند، یعنی هیچ گروه دیگری را قبول نداشتن جز خود؛ مگر آن که مسأله در حد پلورالیسم سیاسی تقلیل یابد یعنی کثرت گروهها در عین وحدت هدف، که این مرحلهای از عقلانیت باریافتهای را میطلبد.
پدیدهشناسی خیر و فساد از منظر دینی
دو مفهوم خیر و فضیلت، ضمن برخورداری از وضوح اجمالی، از مبهمترین مفاهیمی هستند که ذهن فلاسفه را از دیرباز به خود مشغول داشتهاند چنان که بذر اصلی مکاتب گوناگون و ضد و نقیض را نوع برداشت و تعبیری تشکیل میدهد که از این دو مفهوم کردهاند، لذا در این جا بحث فلسفی نمیکنیم و ناظر به همان چیزی که در فرهنگ ما وجود دارد از آن سخن میگوییم. همچنین، منظور ما از فساد نیز معانی انتزاعی در رشتههای مختلف معارف و علوم نیست. فساد در بیان ما امر عدمی نیست، در حقیقت تظاهرات رفتاری منفی شخص به هنگام تخلیه از عناصر خیرانگیز است، ضمنا التفات به این دو مقوله راهبردهای اصلاحی کلانی را نیز در اختیار میگذارد.
الف) پدیدههای خیر
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمود: «انسان عاقل در اثر تداوم بخشیدن به خیر طبعا اوصافی چنین در او ظاهر میگردد: ترک کارهای زشت، دوری از حماقت، خود داری از گناه و حملههای عصبی، دست یابی به یقین، بزرگداشت استدلال و برهان، پرهیز از شیطان،
______________________________
1. سورهی انعام، آیهی 153 .
______________________________
پاسخ گویی به عدالت و سخن حق.(1) خیر رسانی به عموم مردم چه نیکوکار و چه بدکار(2)
از امیر المؤمنین علی علیهالسلام نیز در همین مضمون سخنانی نقل شده است، همچون: سودرسانی به مردم، تحمل زحمت دیگران و فراهم نمودن آسایش خلق، صاف و خالص بودن با مردم، پارسایی، پاک شدن از لوث شهوتها و سرکوب نمودن اژدهای خشم.(3) و به طور کلی انسانی باشد که مردم از او انتظار کار خیر داشته باشند و از شر او در امان باشند.(4)
ب ) پدیدههای شر و فساد
افتادن در ورطههای شر و فساد، بسته به موقعیت شخص در جامعه و نوع شغل و مسؤولیت او، هم متفاوت است و هم شدت و ضعف دارد و بررسی همگی آن در حوصلهی این مقالهی کوتاه نیست، لذا به طور عموم به گوشه هایی از عینیتهای تبلور یافته در رفتار اشخاص، که مورد التفات پیامبر صلیاللهعلیهوآله و ائمه علیهمالسلام واقع گردیده است، اشاره میکنیم:
چنان که قبلاً هم گفتیم خیر و فساد، هر دو، ریشهی معرفتی دارند و از این منظر رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله چنین اشخاصی را «جاهل» مینامد و نشانههای آنها را بدین شرح بیان میدارد:
با او همراه باشی تو را رنج میدهد؛ از او کنارهگیری کنی به دشنامت میپردازد؛ چیزی بدهد منت مینهد؛ به او چیزی بدهی ناسپاسی میکند؛ رازی پیش او داشته باشی به تو خیانت میکند؛ و اگر رازی پیش تو بنهد بر تو اتهام وارد میکند؛ بینیاز شود باد در سر میپروراند و
______________________________
1. تحف العقول، ص 20 .
2. صحیفة الرضا، چاپ کنگره جهانی امام رضا علیهالسلام 1406 ه. ق، ص 52، ح 51 .
3. غرر الحکم و درر الکلم، ج 1 ، صص 390 ، 391 و 392 .
4. نهج البلاغه، خطبهی متقین .
______________________________
انسان خشن و سخت گیری میشود؛ و اگر به فقر بیافتد نعمت الهی را انکار میکند و بیپروا میشود؛ همین که سرخوش شود زیاده روی و طغیان میکند؛ اما چون اندوه به او وارد شود نومیدی بر او چیره میگردد؛ خندهاش قهقهه و گریهاش شیون است (کنترل ندارد)؛ به نیکان میتازد؛ نه خدا را دوست دارد و نه از او چشم میزند و شرم میکند؛ وقتی از تو خشنود است به ستایش تو میپردازد و چیزهایی در وصف تو میگوید که در تو نیست و چون از تو ناراحت باشد نه تنها ستایش نمیکند که نسبتهایی به تو میدهد که نداری؛ اینها شیوهی رفتار یک جاهل است.(1)
برخی از اینها دارای روحیهی ستم هستند، که از حس حق گریزی و حق ستیزی آنها نشأت میگیرد. اینها، اگر زیر دست باشند، سعی میکنند در اجرای دستورات کارشکنی کنند و اگر زیر دست داشته باشند سلطهی خود را چونان میگسترانند که گویی مالکشان میباشند.(2)
نسبت به انجام فرایض الهی از مردم چشم میزنند ولی از خدا نسبت به امور مردم (یا در میان مردم) پروا نمیکنند؛ ماجراجویند و گرفتاری برای مردم درست میکنند؛ چنین شخصی چون خود بدکردار است [دیگران را هم به همان چشم مینگرد و] به کسی اعتماد نمیکند؛ با گزارشهای غلط و بیپایه سعی میکند تو را نسبت به خود خشنود سازد؛ مردم از شرش در امان نیستند و از ترس گزندهایش به او احترام میگزارند.(3)
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در همین رابطه میفرمایند:
آگاه باشید! بدترین افراد امتم کسانی هستند که از بیم شررسانی شان مردم به آنها احترام بگذارند. آگاه باشید! هر آن کس که مردم وی را احترام کنند تا از شرش در امان بمانند با من ارتباطی ندارد [من او را به عنوان فردی از امت خویش نمیشناسم.]
______________________________
1. تحف العقول، ص 21 .
2. پیامبر صلیاللهعلیهوآله : همان، ص 24 .
3. امام علی علیهالسلام : غرر الحکم و درر الکلم، ج 1 ، صص 443 و 447 .
______________________________
بدترین بدهای جامعه از زبان بهترین خوبان جهان
ارتزاق روحی انبیا از خزانهی وحی الهی آنان را به کنه امور چنان واقف میسازد که وقتی از آنها سخن میگویند عین حکمت و محض صواب را بر زبان میرانند؛ گویی حقایق را به عینه شهود میکنند و از آنها خبر میدهند و از این روی، احادیث شان نابترین کشفیات علوم انسانی و تجربی و پایه است، چنان که اگر از صاحب سخن نامی به میان نیاوری گویند این سخن به یکی از معلمان بزرگ و دانشمندان تراز اول تاریخ مرتبط میشود و مطالبی که نقل شد و آنچه در زیر میآید عصارههای آزمودهی روان کاوی و روانشناسی و جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی است که پیامبر صلیاللهعلیهوآله در آنها به افشای صورت و سیرت زشت و پلید مسخ شدگان روی زمین پرداخته است:
پیامبر: آیا شما را نسبت به آدمهای بد آگاه نکنم؟
*: آگاه کن ای رسول خدا.
پیامبر: آن که تنها در جایی فرود آید و کمکش را دریغ دارد و زیردستانش را تنبیه بدنی میکند؛ بدتر از این را هم میخواهید بدانید؟
*: آری یا رسول اللّه.
پیامبر: آن که از لغزشی چشم نمیپوشد و عذر نمیپذیرد؛ از این بدتر هم هست آیا میخواهید بدانید؟
*: بله یا رسول اللّه.
پیامبر: آن که هیچ امیدی به خیرش نیست و کسی از شرش در امان نمی باشد؛ بدتر از این شخص را هم میخواهید به شما معرفی کنم؟
*: آری ای پیامبر خدا.
پیامبر: آن کس که از مردم بدش میآید و مردم هم متقابلاً از او بدشان میآید [چنان که گویی ذاتش خباثت و طینتش جملگی شرارت است. نه او مردم را هم سنخ خود میداند - چون که او دچار غرور و خودباوری میباشد - و نه مردم او را از خود میدانند و لذا از او وامیگرایند و دوری میگزینند].(1)
______________________________
1. تحف العقول، ص 30 .
اگر جامعه را یک کارگاه بزرگ فرض کنیم و یا همچون شهری صنعتی که بخشهای مختلفی دارد و هر کدام مسؤول تهیه و تأمین بخشی از نیازمندیها هستند، در وضعیت طبیعی و معمولی خود، به مشکلی بر نمیخورد و گروههای مصرف کننده نیز، از کار آن راضی خواهند بود. اکنون اگر در کار آن اختلالی دیده شود از دو حال بیرون نیست:
الف) مواد اصلی دچار کمبود گردیده است.
ب ) نیروی انسانی خوب کار نمیکند.
اکنون به خود جامعه بر میگردیم و باز آن را به دو بخش تقسیم میکنیم: کارگزاران و تودهی مردم؛ یا به عبارتی خواص و عوام، مسلما هر گونه اختلالی، در کار دستگاه جامعه، تولید فساد میکند زیرا نقشی که به عهدهی او بوده ایفا نشده است. حال از دو صورت بیرون نیست ؛ یا فساد در بخش کارگزاران و متصدیان امور است و یا در سطوح مختلف تودهی مردم.
اگر فساد فقط در توده باشد و مسؤولان امور اجرایی، قضایی، اقتصادی و فرهنگی جامعه بر کنار از هر گونه سوء کردار و اخلاق ناپسند باشند، به دو دلیل جامعه نیز وجهی مشابه پیدا خواهد کرد:
الف) آنان جنبهی الگویی دارند و توده سعی میکند خود را با آنان همگون نماید و در مجموع جو شایستهای به وجود میآید که در آن فضایل رشد میکنند.
ب ) آنان سکان دار قدرت هستند و اهرمهای تغییر اجتماعی را در اختیار دارند. لذا اگر فرضا هماهنگی تشکیلاتی ای هم نباشد یک مجموعه همخوان خواهند بود که خود به خود در آن هماهنگی وجود دارد و این مجموعه، در تغییر وضع جامعه به سمت مطلوب، تأثیرگذار خواهد بود، بنابراین فساد در کوتاهترین زمان به صفر خواهد رسید.
اما اگر فساد در حوزهی دستگاههای کارگزاری نظام باشد، به همان دو دلیل فوق، به متن توده سرایت میکند و همچون باران تند و ممتدی دارای تأثیرات شتابنده ویرانگری است زیرا تودهی فاسد در کجرویهای خود، احساس سپر ایمنی مینماید. این سپر ایمنی کج رفتاری الگوهاست که به توده، نسبت به مؤاخذه، اطمینان خاطر میدهد.
بنابراین فساد مسؤولان همان پیامد قهری ای را خواهد داشت که در مورد علمای سوء، از بزرگان دین، نقل شده است.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله در حدیثی فرمود:
زلة العالم کانکسار السفینة تغرق و تُغرق(1) هم خود تباه میشود و هم ولی نعمتان اصلی یعنی تودهی مردم را به تباهی میافکند، به ویژه آن که مسؤولان امور، به تعبیری، جزو دانشمندان نیز هستند.
از پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرسیدند: کدام دسته از مردم بدترینند؟ فرمود:
دانشمندان؛ چون فاسد شوند.(2)
از دید پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و ائمهی معصومین علیهمالسلام همواره موضوع از قرار مورد دوم تلقی میشود. پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرموده است:
صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسدا فسدت امتی، قیل یا رسول الله و من هم؟ قال: الفقهاء و الأمراء.(3)
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در این بیان از آگاهان به مسائل دینی و عهده داران امر و نهی جامعه به عنوان منشأ دگرگونیهای مثبت و منفی جامعه یاد نموده است ؛ هر چند که در نگرش کاملی به جامعه، از منظر آسیبشناسی، صرفا فساد مسؤولین علت پیدایش فساد در جامعه نیست بلکه مقدار معتنابهی از آن به عوارض ناشی از عدم تخصص کافی و عدم مدیریت علمی در حوزهی سامان دهی نیروی انسانی است که از جمله این عوارض، فرار مغزها و در نتیجه عدم امکان بهرهگیری از پتانسیل و انرژیهای ذخیرهی این ملت است. و این در حالی است که، به گفتهی یکی از کارشناسان
______________________________
1. سفینة البحار، غرق: .
2. تحف العقول، ترجمهی احمد جنتی، ص 38 .
3. همان، ج 125 ، ص 55 .
______________________________
مدیریتی، «ایرانیان در بین خارجیان آمریکا رتبهی اول را در درآمد دارند و براساس مدرک بالاتر از لیسانس رتبهی دوم تحصیلات را دارا هستند» زیرا بنا به گفتهی ایشان «بیش از 150 هزار نفر از جراحان و مهندسان ایرانی در آن سامان زندگی میکنند.»
مسلما رابطهی تنگاتنگی میان مدیریت ضعیف و جذب انرژیهای انسانی به خارج وجود دارد و طبعا در آیندهی نزدیک آثار و تبعات منفی فقدان این پتانسیلها را لمس خواهیم کرد. به راستی مسألهی غمآلودی است که میشنویم از بین 125 دانشآموز که طی سه سال اخیر در المپیادهای جهانی رتبه آوردند هم اکنون 90 نفر را دانشگاههای آمریکا جذب نموده است.(1)
با این توصیف عمق فاجعه را زیاد برآورد کرده و پیگیری کامل آن را به سایر محققان اجتماعی واگذار میکنیم و در این مقاله، حسب مورد، به عوامل درونی فرایند فساد اجتماعی در سطح مدیران و مسؤولان امور میپردازیم.
1 ) ضعف معرفت
کمبود معرفتی، عامل درونی اساسی در خالی کردن شانه از زیر بار تعهد در قبال وظیفه و خلق اللّه است.
امام باقر علیهالسلام فرمود: ما عرف الله من عصاه و انشد:تعصی الاله و تظهر حبه هذا لعمرک فی الفعال بدیع
لو کان حبک صادقا لأطعته ان المحب لمن احب مطیع(2)
یعنی آن که نافرمانی خدا کند او را نشناخته است، سپس امام به شعری تمثل جستند که: نافرمانی خدا میکنی و اظهار محبت او میکنی؟ این به جان تو، رفتار بیسابقهای است. اگر تو در محبت او صادق بودی میباید از او تمکین مینمودی، آخر مگر نه این است که عاشق در تمکین محبوب است؟!
کمبود معرفت، چه در اثر عدم محض آن باشد و چه در اثر نقص آن، مشی بر
______________________________
1. خراسان 15577 ص 2 ، شهرام یزدانی استاد دانشگاه در جمع کارشناسان سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، 24/3/1382
2. تحف العقول، ترجمهی احمد جنتی، انتشارات علمیهی اسلامیه، ص 337 .
______________________________
خلاف نظر و ارادهی خدا را در پی دارد. این یک نتیجهگیری ساده و مسلم است و ارتباط آن با بحث ما نیز روشن است زیرا قانون اساسی ما که شالودهی کلی و کامل خدمت رسانی به جامعه میباشد تماما بر اساس تعالیم دینی و اصول مسلم آن، که مستفاد از آیات و روایات نبوی مشهور است، میباشد و طبق فتوای حضرت امام قدسسره ، آیةاللّه خامنهای و سایر حضرات آیات عظام، تخطی از آنها حرام و گناه محسوب میشود. زیرا در واقع، به مثابه ردّ خدا و رسول است.
2 ) دنیا گرایی
بر این پایه اگر عوامل دیگری نیز در فرایند عدم خدمت رسانی مانند دنیا گرایی و... وجود پیدا کند ناشی از فقدان بنیان معرفتی اشخاص نسبت به محور اصلی آفرینش یعنی خداست. فقدان معرفت از این سوی، سبب رشد و نمو معرفت مادی و تشدید علاقه به دنیا و لذات و رفاه آن میگردد به حدی که گرایش به این سوی رجحان مییابد و شخص را به تدریج در ورطهی هولناک گناهان بزرگ و نابخشودنی چون تضییع حقوق دیگران و سوء استفادههای اقتصادی و غیره میافکند.
موضوع دنیاگرایی مسألهی مهم رهبران جوامع مختلف بوده و عامل اصلی سقوط دولتها و حکومتهای ریشه دار تاریخ است. عظمت و شوکتمندی دولتها، تا زمانی که به رفاه گرایی، لذتگرایی و مادیت روی نیاوردهاند، بر همگان معلوم است اما هنگامی که به رفاه گراییدهاند، به دو دلیل، نتوانستهاند شوکت خود را حفظ نمایند:
1 ) نتوانستهاند در سختیها امام و الگوهای دیگران بمانند و لذا در مصاف با دشمن خارجی و داخلی فرسخها پشت عقبه بودهاند و با فقدان آنان در میان سپاه و مردم، آنان عاملی برای روحیه یافتن نداشته و میدان را ترک کردهاند.
2 ) متن جامعه، یعنی متکای قدرت رهبران، نیز به تأسی از آنان تنبلی گزیده، رفاه گرایی را پیشه ساخته و تن به سختی و خواری ندادهاند و دشمن را بر خود چیره ساختهاند، و با رویکرد به این خصلت و عادت نامیمون عواقب تلخی را برای خود و مردم آفریدهاند لذا در بیان پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امامان علیهمالسلام این خصلت به عنوان اساس پلیدیها، خطاها و گناهان تعبیر شده است.(1) و در بعضی از روایات آن را دام، تور و شبکهی شیطان نامیدهاند. ]تامل کنید در ترادف مفهومی در واژهی net و شبکه (2)]
دنیاگرایی در این روایات به تار عنکبوت تشبیه شده است که گرایندهی خود را، چونان مگسی ضعیف، در میان میگیرد و امکان فرار و رهایی را از او به تدریج سلب مینماید تا آن جا که او را طعمهی عنکبوت سازد و هلاکش نماید.
لذا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید:
بهترین مردم آن کسی است که از شهوتها دل را پاک گردانیده، خشم خود را سرکوب نموده و بدین وسیله خدای خود را خشنود سازد.(3)
یعنی هوس ستیزی، این شاه کلید رستگاری و رهایی ازچنین دامی چسبنده و خطرناک، را به عنوان سپر محافظ خود برگزیند.
3 ) غرایز نفسانی
غریزه یعنی طبع و منظور از غریزی نوع رفتاری مادرزادی، در زمینههای خاص، در شرایط معین، قابل پیش بینی و تا حد زیادی انعطافناپذیر است. در حقیقت نوع ایجاد علاقهی خود به خودی، بین انسان و اشیای خارج از وجود او، که منجر به واکنش از سوی انسان میشود، و رفتار خاص او را میسازد.
انسان هدایت نشده [ جنگلی محض [را تنها غرایز او رهبری میکنند و به هر میزان که شعور انسانی بالا برود از حاکمیت غریزهها کاسته میشود. گهلن gehlen مردمشناسی آلمانی نیز رفتار غریزی را در رابطهی معکوس با شعور میداند، یعنی هر چه شعور مندی شخص قابل ملاحظهتر باشد رفتار غریزی او کمتر و میزان انعطاف آن بیشتر میشود.(4)
______________________________
1. غرر الحکم و دررالکلم، عبدالواحد آمدی، ترجمهی محمد علی انصاری، بلفظ ایاک 96 ، تحفالعقول، ص 239 .
2. همان، ص 143 ؛ 262 .
3. همان، ص 392 ، ح 78 .
______________________________
دلیل مطلب فوق این است که غرایز نفسانی در انسان یکسان نیستند، برخی مثبت و برخی دیگر منفی تلقی میشوند و ملاک این تقسیم بندی نفعی است که از رفتار او عاید خود و جامعه میشود. تفاوتی ندارد که نفع مستقیم باشد یا غیر مستقیم، یا اینکه در حال باشد یا در آینده. دستگاه تمیز بین نفع واقعی و نفع تصوری همان شعور انسانی است. در حقیقت به وسیلهی این دستگاه است که انسان میتواند نوع رفتار خود را در رابطه با نوع رفتار دیگران ارزیابیکند و نقطههای برخورد غریزهی خود را با غریزههای دیگران مشخص نموده راه چاره بیندیشد. اگر انسان ـ بنا به دلایلی ـ نتواند چنین تمیز و ارزیابی بدهد تحت تأثیر فقط غریزه عمل خواهد کرد و طبعا نفعهای آنی و مستقیم را مد نظر خواهد داشت. عنوانی که در فرهنگ دینی و اخلاق اسلامی به چنین نوع رفتاری دادهاند «هوای نفس» است، چیزی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، امام علی علیهالسلام و سایر معصومین علیهمالسلام به شدت نسبت به آن پرهیز دادهاند. رسول گرامی اسلام میفرمایند:
بر امت خود از سه چیز بیمناک هستم: بخلی که فرمانش برند، هوسی که پیرویش کنند و پیشوایی که خود گمراه باشد.(1)
امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در همین مقوله میفرماید:
ای مردم! من از دو چیز، بیش از همه، بر شما میترسم: پیروی هوای نفس و آرزوی دراز.(2)
چگونه غریزهها فساد آفرین میشوند؟
اگر از راه طبیعی و بر اساس پیروی از سنت الهی نیاز غرایز تأمین شود معمولا مفسدهای بر جای نمیگذارد، لیکن در صورتی که نیاز آنها از راههای غیرمشروع و غیرمعقول و یا راههای مصنوعی تأمین گردد تضمینی در سلامت و درستی نتیجهی رفتار وجود ندارد.
«ولع» یعنی «ارزش فوق العاده» یک امر تصوری است که از جدایی طولانی انسان با یک نیاز طبیعی ـ و گاهی مصنوعی ـ به وجود میآید و، نیاز، به صورت چند برابر
______________________________
1. آناتومی جامعه، دکتر فرامرز رفیع پور، شرکت سهامی انتشار (1378) ، ص 101 .
2. تحف العقول، ص 62 .
3. نهج البلاغه، صبحی صالح، 83 ، کلام 42 .
______________________________
لوه میکند تا آن جا که انسان، به جز آن، چیزی را ارزش نمیپندارد و همه چیز دیگر را در پای آن فدا میکند. عنوان این قسمت از طغیان غریزه را «نفس اماره» میگویند.
قرآن از آن چنین یاد میکند:
فَلا اُبَرِّءُ نَفْسی اِنَّ النَّفْسَ لَأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ رَبّی.(1)
از زبان حضرت یوسف میگوید که: من خود را بیعیب نمیگیرم چرا که نفس اماره به بدی میراند، مگر آن که خدای تعالی بر من رحم کند.
در چنین صورتی است که دنبال کردن راههای معقول و مشروع، به راحتی، کنار نهاده میشود. اکنون اگر امر اجتماعی باشد، مانند ریاستخواهی و بزرگیطلبی، فساد سیاسی در پی میآورد و اگر متعلق آن اقتصادی باشد، فساد اقتصادی و در صورتی که ارضای غریزهی جنسی باشد و از راههای مصنوعی دنبال شود نتیجهاش فساد جنسی است.
راههای غیرطبیعی ارضای غریزهها اموری هستند که نتایج سودمند اقدامات را در جهتهای خاصی قرار میدهند و از رسیدن آن منافع به عموم جلوگیری میکنند، همانند پارتی بازی، توسل به رشوه و حق حساب، اعمال زور، قرابتها و نسبتها و...
افراد زیبا میتوانند با انتخاب همسر حتی قشر اجتماعی خود را عوض کنند... و از پایگاه اجتماعی خانوادهی عروس بهره جویند. چه پستها و مقامهایی که به این خاطر رد و بدل نمیشود و حتی اداراتی به وزارتخانه تبدیل میشوند تا داماد مقام مناسب کسب نماید. چه جنگهایی که پادشاهان برای دستیابی به معشوقهی خود نکردهاند.(2)
4 ) فریب موقعیت و قدرت
یکی از عمده نقاط ضعف انسان خود باوری است که ناشی از خصوصیت روحی زود باوری او میباشد. ممکن است شخصی، در اثر تجربههای گوناگون خود و دیگران،
______________________________
1. سورهی یوسف، آیهی 53 .
2. آناتومی جامعه، دکتر فرامرز رفیع پور، ص 100 .
______________________________
این حس را در ارتباط با مسائل دیگران کنترل کرده باشد و انسان زود باوری نسبت به دیگران نباشد، اما کسانی که این نقطه ضعف عمده را کنترل کرده باشند بسیار اندک هستند. به عبارت دیگر، زود باوری در انسان، به راحتی و خیلی پوشیده، خود باوری را سبب میشود به ویژه آن که قراین خارجی همچون توان و اختیار، تملق ضعیفان، بضاعت علمی، رسمیت یافتن از سوی قدرت ما فوق یا عرف عوام و مانند اینها برای توجیه و و تسویل او وجود یابد. در چنین صورتهایی انسان به سرعت تغییر میکند و در خودش چیز دیگری تجربه میکند.
امیر المؤمنین علی علیهالسلام میفرماید:
المرء یتغیر فی ثلاث: القرب من الملوک، و الولایات، و الغنی من الفقر، فمن لم یتغیر فی هذه فهو ذو عقل قویم و خلق مستقیم(1)
یعنی معمولا انسانها در شرایطی چون تقرب به سلاطین و زمامداران، داشتن مناصب حکومتی و ثروت عوض میشوند، جز آنانی که عقل محکم و خوی و خلقی مستقیم داشته باشند.
قرآن به عنوان یک اصل جبلّی احساس بینیازی از غیر، به وسیله ثروت، یا قدرت جسمی یا قدرت اجتماعی، را منشأ افتادن در طغیان و فساد روحی میداند:
کَلاّ اِنَّ الاِنْسانَ لَیَطْغی، اَنْ رَاهُ اسْتَغْنی یعنی انسان آن گاه که خود را بینیاز یابد، حقیقتا سر بر میتابد.(2)
فریب موقعیت خوردن، فرایند روحی است که از دست به دست هم دادن چند عامل بنیادی پدید میآید:
یکی از این عوامل، امر شناختی است که ناشی از عدم تفقه در دین میباشد، مثلاً در سازمان شناختی دین، امر حکومت و ولایت یک امانت تلقی میشود و نه چیز دیگر، (در پارهای از تفاسیر آیهی «اِنّا عَرَضْنَا الاَمانَةَ...» را به ولایت تعبیر کردهاند) امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در نامهای به اشعث بن قیس، استاندار آذربایجان، که از موقعیت
______________________________
1. غرر الحکم، ج 1 ، ص 100 ، ح 2155 .
2. سورهی علق، آیهی 6 .
______________________________
یاسی و اجتماعی خود در امر بیت المال سوء استفاده میکرده است، چنین میفرماید:
و انّ عملک لیس لک بطعمة، و لکنه فی عنقک امانة(1) این مسؤولیت تو یک طعمه نیست، امانتی است نزد تو سپرده که ذمهاش را بر گردن داری.
طبعا با چنین شناختی از مسؤولیت در نظام اسلامی هیچ کارگزار و مسؤولی نه تنها در امور مالی دست اندازی نمیکند بلکه در رفتار با دیگر کارکنان و سایر مردم نیز رفتار امین اموال و خازن شان را دارد یعنی در واقع آنها را مافوق خود، و خود را کارگزار آنها میبیند. لذا رفتار خاضعانه و متواضعانه میگیرد.
دوم: ضعف بینش و بصیرت نسبت به مسائل و امور است، که فرصت مآل اندیشی و عقبانگری را از شخص سلب میکند، تا آن جا که با وجود معرفت، و حتی ایمان، موقتا جلوی چشم او را پردهای از جاذبههای مادی میگیرد تا نتواند عاقبت نامیمون تعدی و تجاوز به بیت المال، محترم نشمردن اعراض دیگران و از حریم قانونی خود فراتر رفتن، یعنی فساد را به عیان ببیند. لذا عهد الهی و پیمانی را که در هنگام قبول مسؤولیت، بسته است به کلی از یاد میبرد و آن را به بهای ناچیز زود گذر شهوات و لذات میفروشد. قرآن میفرماید:
«آنها که عهد و پیمان الهی را به چنین بهایی اندک میفروشند ]بدانند که [هیچ بهرهای در آخرت نخواهند داشت و خدا هیچ سخنی با آنها نخواهد گفت و در قیامت به آنها توجه نمیکند، [ چنین اشخاصی را ] عذابی دردناک در انتظار است.(2)
نردبان مقوایی
چنان که اشاره شد در حدیث امام علی علیهالسلام از دو چیز، به عنوان ترسناکترین خصلتها، یاد میشد که یکی از آنها آرزوهای دراز بود. این خصلت نکوهیده در این جا نیز کارکرد منفی دارد یعنی فریب آفرینی میکند و انسان را دچار خودباوری
______________________________
1. نهج البلاغه، صبحی صالح، 470 .
2. سورهی آل عمران، آیهی 77 .
______________________________
ذب مینماید، و راز آن در این است که در طریق معرفت دو منزلگاه برای انسان است یکی منزل تصورات است و دیگری تصدیقات (منظور ما تصور و تصدیق منطق نیست). به عبارت دیگر، یکی مرحلهی به نظر آوردن و صورت وهمی در ذهن ایجاد کردن و دیگری مرحلهی تأمل و اندیشیدن و عیار سنجی و ارزیابی و پیدا کردن نسبتهای آن اموری که در مرحلهی اول صورتبندی شدهاند. اگر هر دو مرحله طی شود، نتیجهی معقولی دارد و همان دید عقلانیتی است که توام با بصیرت است.
متأسفانه، انسان به علت عجلهای که دارد، معمولا به انباشتن تصورات اکتفا میکند؛ و این امر باعث میشود تا کمکم، و به خودی خود، نردبان مقوایی سست و بیاعتباری از آنها در ذهن حاصل شود یعنی یک ترابط و ترتیب خیالی از اشیا در ذهن پیدا شود که در عالم عین و عمل امکان تحقق ندارد و این همان فرایندی است که از آن به «آرزوهای دراز» یاد میشود.
قرآن در مورد این عده، که ناخودآگاه گرفتار اوهام خویش گشته و به خود و دیگران ستم کردهاند، میفرماید:
وَ لکِنَّکُمْ فَتَنْتُمْ اَنْفُسَکُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْکُمُ الأَمانِیُّ حَتیّ جاءَ اَمْرُ اللّهِ، وَ غَرَّکُمْ بِاللّهِ الْغَرُورِ(1)
یعنی شما مفتون خویش گشته، پا نگه داشتید و دودل شدید و آن آرزوها شما را تا آن جا فریب داد که حکم ایزدی آمد و شیطان فریبکار شما را نسبت به خدا سخت دچار غرور کرد.
آرزوهای دراز با هر کسی کار خودش را میکند و میزان ضایعاتی را که ایجاد میکند یکسان ارزیابینمی شود هر چند که نوع و حجم آن یکسان باشد، زیرا به نقش و اهمیت شخص در جامعه بستگی دارد. هر کس در مرجعیت نیاز دیگران باشد، به هر اندازه که بیشتر مصدر و مرجع ضمیر حوایج خلق باشد، آسیبی نیز که از رهگذر این نردبان مقوایی - آرزوهای دور و دراز - به خودش و دیگران میرسد سنگینتر، است تا آن جا که مثل عمر سعد بر تاریخ انسانیت ستم میکند، لیکن اگر اهمیت و نقش شخص در حد آن روستایی و مرغش باشد تنها زیانی که از ترتب اوهام راجع به
______________________________
1. سورهی حدید، آیهی 14 .
______________________________
فروش تخم مرغ ها نصیب او میشود از دست دادن همان دستمایهی اندک اوست و زیانی به دیگری نمیرسد. این نمونهی سادهی آرزوها بود، اما نوع پیشرفتهای از آرزوهای دراز هم وجود دارد که با عنوان دیگری شناخته میشود و آن «دید استراتژیک» یا «کلان گرایی» در مسؤولان امور است؛ مسؤولانی که در مصدر حوایج مردم قرار دارند اما به علت اشتغال ذهن به مسائل کلان و استراتژیک نمیتوانند به مردم خدمت کنند.
در حقیقت اینان فاسد نیستند و قصد عمل خیر دارند و اگر اشتغال تمام ذهن شان به مسائل کلی جامعه نباشد شاید در درازمدت به زیان جامعه بیانجامد، لذا در منطق قرآن مسألهی سان دیدن حضرت سلیمان از خیل اسبان جنگی، که منجر به قضا شدن عبادت او شد، مورد توبیخ قرار نمیگیرد و سلیمان میگوید:
اِنّی اَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَنْ ذِکْرَ رَبّی حَتیّ تَوارَتْ بِالْحِجابِ(1)
لیکن اگر به تضییع حقوق مردم، در کوتاه مدت، منتهی شود عملی نکوهیده و دور از مروت است.
بخشی از سفارشات کشورداری امیرمؤمنان علی علیهالسلام که در نامهی 53 نهج البلاغه، خطاب به مالک اشتر، آمده در همین ارتباط [سفارش طبقات پائین جامعه به او[ است. امام میگوید:
اگر در مورد آنان کوتاهی کنی و رسیدگی به حال شان نداشته باشی، به این بهانه که من در حال رتق و فتق امور کلان و مهم کشور هستم، این عذر از تو پذیرفته نیست [چرا؟ زیرا که [اینان در جامعه به حساب نمیآیند، کسانی هستند که دیدهها حاضر نیست بدانها بنگرد و همه جا مورد اهانت و تحقیر واقع میشوند...(2)
______________________________
1. سورهی ص، آیهی 33 .
2. تحف العقول، حسن بن علی بن الحسین بن شعبة الحرانی (4 ه)، ترجمهی احمد جنتی عطایی، انتشارات علمیه اسلامیه (1354)، صص 150-149 .
______________________________
5 ) گروه گرایی کهنه و پیشرفته
تأمل در رمزی که در اصل توحید نهفته است این حقیقت را آشکار میکند که جامعههای انسانیِ مبتلا به هزاران خدا و قبله، گاهی از مصیبتی رنج میبردهاند که خود بر آن وقوف نداشته بلکه به آن دل خوش داشتهاند، یعنی هر قبیله یک خدا.
یک خدا برای یک قبیله موجب انسجام شدید آن قبیله با استفاده از ابزار تعصب میشود و در حد آن قبیله امر مطلوبی است اما به شرط آن که کل دنیا یک قبیله باشد! اما مشکل این جاست که دنیا یک قبیله نیست.
خدای قبیلهای تمام خیر را برای قبیلهی خودش میخواهد و این اصطکاک فیمابین قبایل منسجم و متعصب را در پی دارد که به «فساد فی الارض» و «هلاک حرث و نسل» منتهی میشود، یعنی کاری نه در جهت هدف آفرینش، بل بر ضد قوانین آن.
در قبیله گرایی قدیم، افراد یک قوم تنها به یاسای قومی خود باور داشتند و یاسای دیگران را یاوه میپنداشتند، لذا جهتهای مشی هم سو و هم آهنگ و در مجموع، مکمل یک مطلوب عالی انسانی نبودهاند و مسأله از حد اختلاف - که مایهی رحمت است - میگذشت و به تنازع دائم و مستمر حل ناشدنی تبدیل میشد، به گونهای که امکان هر پیشرفتی را از انسان سلب مینمود. لذا توحید آمد و مرزهارا شکست و شهر جهانی با انسانی جهانی بنا نمود، و تا توحید بود مشکلی نیز نبود.
در زمانهای که ما امروز زندگی میکنیم، به ویژه در این اقلیم، از نظام زیستی قبیلهای یا خبری نیست، یا جنبهی نمادینی بیشتر ندارد، و وجود آن، در حد یک سنت قومی، میباشد ولی گروه گرایی - در عین حال - ریشه کن نشده و به صورتی دیگر باقی است.
پارتی یا همان حزب خودمان، تحفهای که شرقیها از اروپا آوردند، اکنون قالب مدرنی است که گروه گرایی کهن را در خود جای داده است، در حقیقت این یک قبیلهی روحی و معنوی، ایدئولوژیکی و اعتقادی است که همهی خصوصیات قبیله را دارد جز این که افراد این قبیله «هم خون» نیستند.
عمدهترین مشکلی که گروههایی از این دست فراهم میکنند تزاحمهای ناشی از جزم گرایی است که مصلحتها را شقه میکند، آشوب اجتماعی میآفریند، شوکت رامعه میگیرد، دشمن را به طمع میاندازد، متن جامعه، یعنی تودهی مردم، را دچار جنگ روانی میسازد و دلهره را میگستراند و امنیت خاطر را، که رمز فائق آمدن بر مشکلات زندگی است، از ابنای جامعه میگیرد و در نهایت به سقوط جامعه - نه تنها نظام کنونی آن - و اسارت آن منتهی میشود.
قرآن میگوید: «و لاتتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله»(1) و علت آن این است که پسوند «گرایی» مفهوم جزمیت را افاده میکند، یعنی هیچ گروه دیگری را قبول نداشتن جز خود؛ مگر آن که مسأله در حد پلورالیسم سیاسی تقلیل یابد یعنی کثرت گروهها در عین وحدت هدف، که این مرحلهای از عقلانیت باریافتهای را میطلبد.
پدیدهشناسی خیر و فساد از منظر دینی
دو مفهوم خیر و فضیلت، ضمن برخورداری از وضوح اجمالی، از مبهمترین مفاهیمی هستند که ذهن فلاسفه را از دیرباز به خود مشغول داشتهاند چنان که بذر اصلی مکاتب گوناگون و ضد و نقیض را نوع برداشت و تعبیری تشکیل میدهد که از این دو مفهوم کردهاند، لذا در این جا بحث فلسفی نمیکنیم و ناظر به همان چیزی که در فرهنگ ما وجود دارد از آن سخن میگوییم. همچنین، منظور ما از فساد نیز معانی انتزاعی در رشتههای مختلف معارف و علوم نیست. فساد در بیان ما امر عدمی نیست، در حقیقت تظاهرات رفتاری منفی شخص به هنگام تخلیه از عناصر خیرانگیز است، ضمنا التفات به این دو مقوله راهبردهای اصلاحی کلانی را نیز در اختیار میگذارد.
الف) پدیدههای خیر
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمود: «انسان عاقل در اثر تداوم بخشیدن به خیر طبعا اوصافی چنین در او ظاهر میگردد: ترک کارهای زشت، دوری از حماقت، خود داری از گناه و حملههای عصبی، دست یابی به یقین، بزرگداشت استدلال و برهان، پرهیز از شیطان،
______________________________
1. سورهی انعام، آیهی 153 .
______________________________
پاسخ گویی به عدالت و سخن حق.(1) خیر رسانی به عموم مردم چه نیکوکار و چه بدکار(2)
از امیر المؤمنین علی علیهالسلام نیز در همین مضمون سخنانی نقل شده است، همچون: سودرسانی به مردم، تحمل زحمت دیگران و فراهم نمودن آسایش خلق، صاف و خالص بودن با مردم، پارسایی، پاک شدن از لوث شهوتها و سرکوب نمودن اژدهای خشم.(3) و به طور کلی انسانی باشد که مردم از او انتظار کار خیر داشته باشند و از شر او در امان باشند.(4)
ب ) پدیدههای شر و فساد
افتادن در ورطههای شر و فساد، بسته به موقعیت شخص در جامعه و نوع شغل و مسؤولیت او، هم متفاوت است و هم شدت و ضعف دارد و بررسی همگی آن در حوصلهی این مقالهی کوتاه نیست، لذا به طور عموم به گوشه هایی از عینیتهای تبلور یافته در رفتار اشخاص، که مورد التفات پیامبر صلیاللهعلیهوآله و ائمه علیهمالسلام واقع گردیده است، اشاره میکنیم:
چنان که قبلاً هم گفتیم خیر و فساد، هر دو، ریشهی معرفتی دارند و از این منظر رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله چنین اشخاصی را «جاهل» مینامد و نشانههای آنها را بدین شرح بیان میدارد:
با او همراه باشی تو را رنج میدهد؛ از او کنارهگیری کنی به دشنامت میپردازد؛ چیزی بدهد منت مینهد؛ به او چیزی بدهی ناسپاسی میکند؛ رازی پیش او داشته باشی به تو خیانت میکند؛ و اگر رازی پیش تو بنهد بر تو اتهام وارد میکند؛ بینیاز شود باد در سر میپروراند و
______________________________
1. تحف العقول، ص 20 .
2. صحیفة الرضا، چاپ کنگره جهانی امام رضا علیهالسلام 1406 ه. ق، ص 52، ح 51 .
3. غرر الحکم و درر الکلم، ج 1 ، صص 390 ، 391 و 392 .
4. نهج البلاغه، خطبهی متقین .
______________________________
انسان خشن و سخت گیری میشود؛ و اگر به فقر بیافتد نعمت الهی را انکار میکند و بیپروا میشود؛ همین که سرخوش شود زیاده روی و طغیان میکند؛ اما چون اندوه به او وارد شود نومیدی بر او چیره میگردد؛ خندهاش قهقهه و گریهاش شیون است (کنترل ندارد)؛ به نیکان میتازد؛ نه خدا را دوست دارد و نه از او چشم میزند و شرم میکند؛ وقتی از تو خشنود است به ستایش تو میپردازد و چیزهایی در وصف تو میگوید که در تو نیست و چون از تو ناراحت باشد نه تنها ستایش نمیکند که نسبتهایی به تو میدهد که نداری؛ اینها شیوهی رفتار یک جاهل است.(1)
برخی از اینها دارای روحیهی ستم هستند، که از حس حق گریزی و حق ستیزی آنها نشأت میگیرد. اینها، اگر زیر دست باشند، سعی میکنند در اجرای دستورات کارشکنی کنند و اگر زیر دست داشته باشند سلطهی خود را چونان میگسترانند که گویی مالکشان میباشند.(2)
نسبت به انجام فرایض الهی از مردم چشم میزنند ولی از خدا نسبت به امور مردم (یا در میان مردم) پروا نمیکنند؛ ماجراجویند و گرفتاری برای مردم درست میکنند؛ چنین شخصی چون خود بدکردار است [دیگران را هم به همان چشم مینگرد و] به کسی اعتماد نمیکند؛ با گزارشهای غلط و بیپایه سعی میکند تو را نسبت به خود خشنود سازد؛ مردم از شرش در امان نیستند و از ترس گزندهایش به او احترام میگزارند.(3)
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در همین رابطه میفرمایند:
آگاه باشید! بدترین افراد امتم کسانی هستند که از بیم شررسانی شان مردم به آنها احترام بگذارند. آگاه باشید! هر آن کس که مردم وی را احترام کنند تا از شرش در امان بمانند با من ارتباطی ندارد [من او را به عنوان فردی از امت خویش نمیشناسم.]
______________________________
1. تحف العقول، ص 21 .
2. پیامبر صلیاللهعلیهوآله : همان، ص 24 .
3. امام علی علیهالسلام : غرر الحکم و درر الکلم، ج 1 ، صص 443 و 447 .
______________________________
بدترین بدهای جامعه از زبان بهترین خوبان جهان
ارتزاق روحی انبیا از خزانهی وحی الهی آنان را به کنه امور چنان واقف میسازد که وقتی از آنها سخن میگویند عین حکمت و محض صواب را بر زبان میرانند؛ گویی حقایق را به عینه شهود میکنند و از آنها خبر میدهند و از این روی، احادیث شان نابترین کشفیات علوم انسانی و تجربی و پایه است، چنان که اگر از صاحب سخن نامی به میان نیاوری گویند این سخن به یکی از معلمان بزرگ و دانشمندان تراز اول تاریخ مرتبط میشود و مطالبی که نقل شد و آنچه در زیر میآید عصارههای آزمودهی روان کاوی و روانشناسی و جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی است که پیامبر صلیاللهعلیهوآله در آنها به افشای صورت و سیرت زشت و پلید مسخ شدگان روی زمین پرداخته است:
پیامبر: آیا شما را نسبت به آدمهای بد آگاه نکنم؟
*: آگاه کن ای رسول خدا.
پیامبر: آن که تنها در جایی فرود آید و کمکش را دریغ دارد و زیردستانش را تنبیه بدنی میکند؛ بدتر از این را هم میخواهید بدانید؟
*: آری یا رسول اللّه.
پیامبر: آن که از لغزشی چشم نمیپوشد و عذر نمیپذیرد؛ از این بدتر هم هست آیا میخواهید بدانید؟
*: بله یا رسول اللّه.
پیامبر: آن که هیچ امیدی به خیرش نیست و کسی از شرش در امان نمی باشد؛ بدتر از این شخص را هم میخواهید به شما معرفی کنم؟
*: آری ای پیامبر خدا.
پیامبر: آن کس که از مردم بدش میآید و مردم هم متقابلاً از او بدشان میآید [چنان که گویی ذاتش خباثت و طینتش جملگی شرارت است. نه او مردم را هم سنخ خود میداند - چون که او دچار غرور و خودباوری میباشد - و نه مردم او را از خود میدانند و لذا از او وامیگرایند و دوری میگزینند].(1)
______________________________
1. تحف العقول، ص 30 .