تصویری از کار گزاری در نظام اسلامی و بایدهای اخلاقی آن (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
اسلامی، تفاوت جوهری با کارگزاری در دیگر نظامها دارد. زیرا در نظامهای سرمایه سالار و سودمحور سرمایه داری، معیار اصلی، دستیابی به سود و لذت است، اما در نظام الهی سود و لذت محور نبوده و تعیین کننده نمیباشند، بلکه سنتی الهی و اصولی ارزشی و متعالی، محور و مبنا شمرده میگردند. در این نوشتار، عنوان کارگزار به عاملی در درون سیستم حاکمیت، که به ایفای یک نقش، چه جزیی و چه کلی، میپردازد، تعریف شده است. کارگزاری در نظام اسلامی، در یک نظام سلسله مراتبی قرار میگیرد و لذا مکانیسمی منحصر به فرد دارد و از صبغه و رنگ دینی، به نحو کاملی برخوردار است. از این رو، کارگزاری در نظام دینی، اجرای عملیاتی اندیشههای الهی در حق جامعه و حکومت است و کارگزار نظام دینی باید از رشد فکری، عقلانی، معرفتی و اخلاقی بالایی برخوردار باشد و بالاخره در تصویری کلی، کارگزاران مدینهی دینی، همگی در یک نقطه اشتراک دارند و آن اشتراک در فضیلت است. با توجه به تغییرات جوهری کارگزاری نظام دینی با نظامهای سودمحور، کارگزاری در نظام دینی، مقولهای ابزاری است، یعنی ابزار تحقق عدالت و معنویت، و نوعی امانت داری است زیرا مردم حاکمیت بر خود را به امانت به او میسپرند و به همین جهت امری معطوف به خدمت است و طبیعتاً کارگزاران باید شایستهترین باشند. تربیت اخلاقی کارگزاران، میتواند امور مهم فوق را برآورده سازد و بدین روی تربیت آنان، وظیفهی نظام و سیستمهای آموزشی است. این تربیت باید در چند جهت صورت پذیرد؛ تربیت در بعد مردم گرایی و تربیت در بعد تهذیب نفسانی، درک مسؤولیت و... نکته دیگر این نوشتار، بایدهای اخلاقی کارگزاران نظام دینی است که در چند شبکهی فردی و شخصی، الهی، مدیریتی، تودهای و اجتماعی به بحث درآمدهاند. لذا اموری همچون تهذیب نفس، برخورداری از انگیزههای مقدس، مناعت طبع و ساده زیستی، مشارکت در شعائر دینی، توجه به خدا در همهی حالات و برخورداری از صفت حیا و ظرفیت روحی بالا و اعتماد به نفس و نیز عشق به مردم، تعهد خدمت رسانی و در نظر داشت مساوات در بین مردم از اموری هستند که در شبکههای چهارگانه فوق، باید ملحوظ نظر قرار گیرند.متن
کارگزاری در نظام دینی با کارگزاری در سیستمهای غیردینی، به لحاظ ساختار، شاکله و سمت و سوی کلی، دارای تفاوت ماهوی و جوهری است. اگر کارگزاری در برخی از نظامهای بشری معاصر حرکتی بر محور سود و لذت و توسعهی قلمروهای حاکمیت سودآور است، نظام دینی کاملاً معطوف به ارزشها و سنن الهی و اصولی متعالی است که اگر، این اصول، معیارها و مبانی، مورد توجه و عمل کارگزاران قرار گیرد، و کارگزاران نظام دینی بر انگاره و مبانی این اصول پرورش یافته و تهذیب فکری و روحی گردند، جامعه از پرتو چنین کارگزارانی به رفاه، آسایش و امنیت روانی، فکری و اجتماعی و... دست خواهد یافت و الفت و رابطهای مودتآمیز و حمایت گرانه و تکامل بخش در آن برقرار خواهد شد.
از طرف دیگر کارگزاری که به اندیشههای والای الهی و ارزشهای متعالی اخلاقی دست یافته و با نگرشی دیگر، از فراسوی نگرشهای مادی، به انسان، جهان و اعمال ورفتار و تجلیات آنها مینگرد و از احساسهای متعالی، عارفانه و معنوی برخوردار است، در عرصهی زندگی اجتماعی، به شیوهی انسانی که به چیزی جز جاذبههای کاذب و محسوس و ملموس نظر ندارد، عمل نخواهد کرد و این نکته چیزی است که از بستر متعالی تفکر الهی اسلام نشأت گرفته و عنصری مفید و کارآمد برای خدمت به جامعهی انسانی خواهد گردید و بسان شجرهی طیبهای ارزشمند و مفید همواره ثمرهی پاک وجودیش در اختیار جویندگان حقیقت و خواهندگان خدمت و مستحقان خدمتگزاری قرار خواهد گرفت. بدین روی در این نوشتار، شاکلهی کلی کارگزاری و بایدهای اخلاقی آن را ترسیم نمودیم.
مفهوم کارگزاری
منظور از کلمهی کارگزار، همان عاملی است که در درون سیستم حاکمیت به ایفای نقش میپردازد و جزیی از مجموعهی کاری و خدمتی حاکمیت را برعهده میگیرد و بنابراین کارگزار حکومتی، اعم از ردههای بالای تشکیلات و افراد پس از آن تا پایینترین درجه و مرتبهی تشکیلات حاکمیت، است که در هر یک از ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، خدماتی و... به ایفای وظیفه و انجام کاری مبادرت میورزد. بدین صورت، کارگزار را میتوانیم در یک معنای عام و کلی به گونهی ذیل تعریف کنیم.
کارگزار در سیستم حکومتی، عبارت از عاملی است که در حوزهی کاری مربوط به خود به انجام یک نقش و ایفای یک وظیفه و تحقق آن میپردازد.
با تعریفی که از کارگزار، یا عامل درون سیستم حکومتی، نمودیم. میتوانیم سلسله مراتبی را برای کارگزاران در نظام اسلامی و سیستم حاکمیت به گونهی ذیل ترسیم نماییم.
1 ) رهبری، به عنوان رئیس اول حکومتی که به ایفای رسالت و کارگزاری عالی مبادرت مینماید.
2 ) رؤسای قوای دولت، که در رأس هر یک از قوههای حاکمیت، کارگزاری نموده و به انجام وظیفهی الهی، در درون سیستم حاکمیت، میپردازند3 ) وزیران و کارگزارانی که وابسته به مقام دولت (مقام اجرایی)، به کارگزاری نظام اشتغال دارند.
4 ) نمایندگان و کارگزارانی که در کنار مقام دولت (مقام تقنینی)، به ایفای وظیفهی کارگزاری مبادرت مینمایند.
5 ) کارگزارانی که در درون تشکیلات دولت (مقام قضایی)، به انجام وظیفهی خدمتگزاری مشغولند.
تمام زیربخشها و زیرمجموعههایی که مشروعیتشان را از حاکمیت میگیرند، و وابسته به هر یک از مجموعههای ذکر شده در بالا هستند، چرخهی کارگزاری حاکمیت اسلامی و دینی را تشکیل میدهند. با چنین تصویری، کارگزاری، همهی سطوح مدیریتی نظام و سیستم حاکمیت را، از بالاترین فرد گرفته تا پایینترین، دربرمیگیرد و آنها را به عنوان کارگزاران نظام اسلامی شناسایی میکند.
مکانیسم کارگزاری در حاکمیت دینی
کارگزاری در سیستم حکومت دینی از مکانیسمی ویژه برخوردار است و کاملاً صبغهی دینی دارد و نمیتواند همچون سیستمهای بشری، معطوف به مقولههایی همچون قدرت، سود و لذت باشد، بلکه ساختار کارگزاری دینی معطوف به ارزشها و سنن الهی و بایدها و نبایدهایی اخلاقی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی است که به لحاظ محتوای، آن را از سیستمهای کارگزاری بشری کاملاً متمایز و جدا میسازد.
وَ مَنْ اَحْسَنُ قَولاً مِمَّنْ دَعا اِلَی اللّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ اِنَّنی مِنَ الْمُسْلِمینَ(1).
و نیز کاملاً رنگ الهی دارد:
صَبَغَةَ اللّهِ وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدوُنَ(2).
رنگ الهی بگیرد و چه کس نیکوتر از آن کسی است که رنگ الهی پذیرفته، ما همگی پرستندهی خداییم.
______________________________
1. سورهی فصلت، آیهی 33 .
2. سورهی بقره، آیهی 138 .
______________________________
بدین صورت، کارگزاری نظام دینی، اجرای عملیاتی اندیشههای الهی در حق جامعه و حکومت است و در راستای ارزشهای دینی و به مرحلهی عینیت رساندن آنهاست. بدین روی کارگزاران نظام دینی همچون کارگزاران الهیاند که رشد عقلانی و معرفتی جامعه را سبب گشته و ایجاد و حفظ امنیت اجتماعی و تأمین معیشت و اقتصاد و رفاه جامعه و در نتیجه ایجاد زمینهی رشد جامعهی انسانی تا بینهایت را فراهم میسازند. کارگزاری نظام دینی حرکتی الهی و معنوی است که کارگزار را متشبه به خدا و عالم قدس و معنویت مینماید و در واقع به وسیلهی چنین کارگزارانی زمینهی پیدایش مدینهای فاضله مهیا میشود. مدینهی فاضلهای که افراد آن با روح تعاون و همکاری و همدلی عمل مینمایند و برای رسیدن به غایت و مقصد الهی ره میسپارند.
در مدینهی فاضله که کاملترین شکل از جامعه است، افراد در امور مختلف با هم تعاون و همکاری دارند و از این طریق است که به سعادت میرسند. مدینهی فاضلهای که حکم بدن انسان را دارد که به خاطر ادامهی حیات، تمام اجزای آن بر طبق نظام خاص خویش رفتار میکنند، اما نمیتوان تمام اعضای بدن را به یک درجه از اهمیت به حساب آورد. آنچه که حاکم بر مقدرات بدن است، قلب میباشد که در حکم فرماندهی بدن است و مابقی اعضا، در حقیقت، خادمین آن هستند.(1)
در تصویری که فارابی از سیاست و ملک ارائه میدهد، نظام سلسله مراتبی باید کاملاً محفوظ باشد و تمام کارگزاران در تمام ردههای تشکیلاتی و حکومتی با یکدیگر تعاون و همکاری داشته باشند. او چنین مینگارد:
اجزا و مراتب مدینه، به واسطهی محبت بعضی با بعضی دیگر، مرتبط شده و پیوند خوردهاند و از راه عدالت و اعمال عادلانه محفوظ باقی میمانند. این محبت گاهی طبیعی و گاهی ارادی است و محبت ارادی سه گونه است:
______________________________
1. فارابی، سیاسة المدنیة، ص 185 .
______________________________
1 ) محبت ناشی از اشتراک در فضیلت؛
2 ) محبت ناشی از منفعت؛
3 ) محبت ناشی از لذت.
عدالت تابع محبت است و محبت، در مدینهی فاضله، به خاطر اشتراک در فضیلت است.(1)
با توجه به اهمیت دیدگاه فارابی در زمینهی مکانیسم کارگزاری حاکمیت دینی، نظریهی او را در نظام سلسله مراتبی، و اینکه زمامدار واقعی اسلام، از طریق کارگزاران، میتواند به اهداف والای نظام سیاسی اسلام دست یابد، مورد اشارهی اجمالی قرار میدهیم. فارابی، در کتابهای مختلفی همچون سیاسة المدنیه، آراء اهل المدینة الفاضلة و الملة و الفصول المدنی، مینگارد:
بیشترین مسؤولیت جامعه برعهدهی کارگزاران متوسط حاکمیت است و، در حقیقت، حاکم و زمامدار جامعه از طریق همین طبقه همهی تدابیر حکومتی را در جامعه اعمال میکند.
و الرئیس بعد ان یرتب هذه المراتب فانه متی اراد بعد ذلک ان یحدد وصیة فی امر ارادان یحمل علیه اهل المدینة او طائفة من اهل المدنیة و ینهضم نحوها اوعز بذلک الی اقرب المراتب الیه(2).
یعنی رئیس بعد از آنکه مراتب را تکمیل و تنظیم نمود، هرگاه بخواهد دستوری و توصیهای را در هر موضوعی که باشد مطرح کند و همهی شهروندان یا گروهی از آنها را وادار به انجام آن سازد، از طریق نزدیکترین مرتبه، که همان طبقهی متوسط، (یعنی کارگزاران) هستند، دستورات خود را به اجرا میگذارد.
در نظر او جامعه، سه مرتبه دارد، مرتبهی اول رؤسا، مرتبه و طبقهی دوم، همان طبقهی متوسط و خدمتگزاران هستند و طبقهی سوم، زیردستان و افراد جامعهاند.
بنابر آنچه بیان شد نقش کارگزاران نهاد حاکمیت در جامعه نقشی بسیار کارآفرین
______________________________
1. مهاجرنیا، محسن، اندیشهی سیاسی فارابی، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی (پژوهشکدهی اندیشهی سیاسی اسلام)، بوستان کتاب قم، ص 228 .
2. فارابی، سیاسة المدنیه، ص 85 .
______________________________
و کارساز است که باید بدان نهایت توجه صورت بگیرد.
اصول بدیهی اخلاقی، اجتماعی در کارگزاری دینی
از تعریفی که از کارگزاری در نظام دینی نمودیم و مکانیسمی کلی که از آن به تصویر کشیدیم این نکته به دست آمد که کارگزاری در حاکمیت دینی، که در همهی بخشها و ساختارهای حاکمیت وجود دارد، باید معطوف به ارزش بوده و در عمل اجتماعی و انجام وظیفهی کارگزاری به بخش اعلا و قلمرو کلیدی حاکمیت، یعنی محور توحید و ولایت، بنگرد و اعمال خود را در حوزهی کارگزاری با توجه به این الگو گزینش نماید. بدین روی اصول بدیهی اخلاقی و اجتماعی که در اعمال کارگزارانه باید برجسته باشد عبارتند از:
الف) کارگزاری جامعهی دینی، مقولهای ابزاری است.
کارگزاری جامعهی دینی، هرگز معطوف به ارزشهای مادیگرایانهی نظامهای بشری نمیباشد، بلکه ابزاری است برای تحقق غایات ارزشی توحیدی. به عبارت دیگر هر کارگزاری، در نظام دینی، سیر دادن جامعه به معنویات را از طریق رساندن خدمت برای آنها، و تمهید زمینههای ضروری و لازم آن، میسر مینماید و این مسأله را محقق میسازد. پس کارگزار به کار خود از زوایهی نفس پرستیها و منفعتطلبیهای شخصی نمینگرد.
ب ) کارگزاری، در نظام دینی، امانتداری و دریافت امانت است.
در کتب روایی مختلف آمده است که عمل کارگزاری امانت است نه طعمه.
علی علیهالسلام در نامهای که به اشعث بن قیس، عامل آذربایجان، مینویسد چنین میفرماید:
کارگزاری تو طعمهای نیست و لکن امانتی است در گردنت و تو مورد نگاه کسی هستی که فوق تست. در شأن تو نیست که در میان رعیت به استبداد عمل نمایی و کاری بدون وثیقه انجام دهی. در دست تست مالی از مال خدای بزرگ و تو از کلیدداران آن هستی و نگهبان آن مالی، تا زمانی که به من تسلیمش نمایی، و شاید که من از نگهبانان بد تو نباشم، والسلام(1).
ج ) کارگزاری، در نظام دینی، معطوف به خدمت است.
علی علیهالسلام در مورد خدمت به جامعه، توسط کارگزار، توصیههای اکیدی را به یاران خویش فرموده است. از جمله به مالک اشتر، در زمان واگذاری حکم ولایت مصر، میفرماید:
خدا را خدا را در طبقهی فرودست جامعه که چارهای ندارند، مساکین و محتاجان و اهل فقر شدید و طالبان عطایا که خانه نشین شدهاند. زیرا که برخی از آنان سائل به برآوردن حاجاتشان هستند و برخی زبان حال آنها تقاضای حاجت است. پس طغیان نعمت تو را از خدمت به آنان باز ندارد، زیرا که عذری از تو پذیرفته نیست که حق فقیران را ضایع گردانی، پس تلاش و کوشش خود را از خدمت به آنان بازندار و با کبر و منیّت از آنان روی نگردان(2).
د ) کارگزاری، در نظام دینی، معطوف به شایسته گزینی است.
شایسته گرایی و شایسته سالاری در اصل کارگزاری دینی نهفته است، یعنی باید مردم دیندار و متخلق به اصول ارزشی، کارگزاری نظام اجتماعی و سیاسی دینی را برعهده بگیرند. بدین روی، از این شایسته گرایی و شایسته سالاری اصولی نهادی همچون اصل مشاوره، اصل انتقادپذیری، اصل خدمت به مردم، اصل دوری از استبداد و... برمیآیند.
_____________________________
1. نهج البلاغه، صبحی صالح، نامهی پنجم، ص 366 .
2. نهج البلاغه، صبحی صالح، نامهی 53 ، ص 438 .
______________________________
تربیت اخلاقی کارگزاران در پرتو اصول
اکنون به نیکی به دست آمد که اخلاق کارگزاران ضرورتی حیاتی دارد و ماهیتاً معطوف به خدمت و ارزش و عدالت است. در زمینهی رعایت اخلاقیاتی از ناحیهی کارگزاران باید به تبیین مطالبی بپردازیم تا نقش اخلاقی کارگزاران در نظام اسلامی کاملاً مشخص و روشن گردد. چه آنکه بدون این ضوابط و اصول، هیچ گونه تضمینی برای رعایت اخلاقیات، و اتصاف کارگزار به آن اخلاقیات، میسر نخواهد گردید.
لزوم تربیت کارگزاران در ابعادی ارزشی
یکی از مهمترین مسائل در این زمینه تربیت کارگزارانی مهذب در درون سیستم حاکمیت است که با شکل عمومی کارگزاری، در نظام مبتنی بر وحی و شریعت، آشنایی پیدا کنند و با اصول کارگزاری در نظامی الهی خود را بپرورانند. چنان که میبینیم اولین مرحله در تنظیم سیستم کارگزاری، در کشورهای غربی، ساختن و تربیت کارگزارانی در راستای اصول دلخواه خودشان است.
هنری فایول فرانسوی گفته است:
باید کارگزاران با چهارده اصل کارگزاری آشنایی یافته و خود را با آن اصول منطبق سازند:
1 ) تقسیم کار؛
2 ) اختیار و مسؤولیت؛
3 ) انضباط؛
4 ) وحدت فرماندهی؛
5 ) تبعیت منافع فرد از منافع عمومی؛
6 ) حقوق و پاداش مالی کارکنان؛
7 ) تمرکز؛
8 ) نظم سازمانی؛
9 ) انصاف و راستگویی؛
10 ) ثبات و دوام خدمت؛
11 ) وحدت دستور؛
12 ) حفظ سلسله مراتب؛
13 ) نوآوری و ابتکار؛
14 ) تقویت مبانی کار دست جمعی و گروهی.(1)
در نظام کارگزاری الهی، این گونه تربیت باید با دقت بیشتری صورت بگیرد، یعنی باید کارگزارانی تربیت شوند که کاملاً متخلق به اخلاق و خط مشی دینی در حوزهی کاری و مسؤولیتی خویش باشند.
لذا باید ابتدا در زمینههای ذیل در معرض آموزشهای لازم قرار گیرند.
الف) تربیت اخلاقی؛ باید معیارهای اخلاق کارگزاری و مدیریتی دقیقاً به آنان آموزش داده شود و در این زمینه پرورش روحی بیابند و به بایدهای اخلاق کارگزاری توجه نمایند.
ب ) تربیت اعتقادی؛ اگر کارگزار از اعتقاداتی متعالی برخوردار نباشد، و اعتقادات وی دچار خدشه و آسیب باشد، قطعاً نمیتواند در خدمت جامعه قرار بگیرد، بلکه در خدمت اهداف نفسانی خود قرار خواهد گرفت. بالاخره در کارگزاری نمیتوان فقط به بازیگری کاذب پرداخت.
اعتقاد مدیران و کارگزاران به فلسفهی حاکم بر جوامع آنان، نقشی اساسی در گزینش آنان دارد.(2)
ج ) تربیت در بعد مردم گرایی؛ یکی دیگر از بایستههای تربیتی کارگزاران، تربیت در جنبهی مردم گرایی آنان است که اگر چنین تربیتی محقق نشود به طور طبیعی کارگزار حکومتی از ظرفیت روحی پایینی برخوردار خواهد بود و لذا یکی از ویژگیهایی که برای عهدهدار شدن مسؤولیتهای کلیدی و بالای حکومتی ضروری است تربیت در این جنبه مهم است، زیرا افرادی که از نظر شخصیت ساخته نشدهاند و نمیدانند چگونه باید با مردم مواجه شوند، پا را از حدود خویش فراتر مینهند و سودای خام قدرتطلبی در آنان تقویت خواهد گردید و در نتیجه هماهنگی با دردها
______________________________
1. ر. ک، فایول، هنری، اداره صنعتی و عمومی، ترجمهی دکتر محمد رضا برنجی.
2. برنجی، محمد رضا، اصول مدیریت، مقاله ارائه شده در سمینار مدیریت، ص 103 .
______________________________
و خواستههای مردم نخواهند داشت.
نامهای که هرگز عمل نشد
نامهای از سر درد و عدالت خواهی توسط امیر عدالت نگاشته شد و به فردی وارسته داده شد که مخاطب نامه شهید عشق و دلدادهی عدالت است و نویسندهی نامه امیر سخن و عدالت است، یعنی نامهی علی علیهالسلام به عاشق دلباختهاش مالک، چنین مینگارد:
بر حذرت میدارم از تنه زدن به خدا در عظمتش و از شبیه خدا شدن در بزرگیش (خود را بزرگ ننمایی و گردن فرازی نکنی)، زیرا که خداوند هر جبار ستم پیشهای را خوار و بیمقدار مینماید و نیز هر گردن فراز متکبری را. خدا را انصاف بده و با مردم با انصاف برخورد نما و خواص خودت را انصاف بده و کسانی را که به آنها تمایلی داری از زیردستانت، زیرا که اگر با انصاف برخورد ننمایی، ره ظلم پوییدهای و هر که به بندگان خدا ستمی روا دارد، خداوند دشمن او است و هر که را خدا مبغوض دارد، خود را و سخن و اندیشهاش را باطل ساخته و با خدا از در جنگ درآمده، مگر اینکه دست بدارد یا توبه نماید...(1).
آیا در نظر داشتن این مضامین، جز در اندیشهی انسانهای وارسته و تربیت شده مستقر میشود؟ و آیا چنین اندیشههای متعالی و بلندی را جز زبدگان و خاصان قرب ربوبی به منصهی عمل میرسانند؟
قطعاً این شیوه، شیوهی انسانهای تزکیه شده است که اگر با چنان اندیشهای به حوزهی کارگزاری حاکمیت وارد شود، از وجود چنین شخصی، نیکیها، پاکیها، فضیلتها و سعادت و آرامش برای جامعهی انسانی به ارمغان داده خواهد شد.
تناسب اخلاقی و صفاتی کارگزار با سبک حاکمیت
در اینجا به نکتهی متین دیگری دست مییابیم و آن این که شیوهی کارگزاری در هر
______________________________
1. صبحی صالحی، نهج البلاغه، نامهی 53 ، ص 426 .
______________________________
نظامی، اصولاً، متناسب با مکانیسمهای موجود در آن نظام خواهد بود. و در جامعهی دینی، کارگزاری و پذیرش مسؤولیت، باید با مکانیسم جامعهی دینی تناسب نهادی و ساختاری داشته باشد. یعنی در یک جامعهی سکولار، مکانیسم کارگزاری، ذاتاً با آن متناسب است و در یک جامعهی مذهبی و حکومت دینی، باید این تناسب مورد توجه قرار گیرد.
جامعهی دینی، نیازمند وجود انسانی الهی است که، به سان شجرهی طیبهای، پاک و ارزشمند و از نگرش الهی و معنوی برخوردار باشد. در جامعهی دینی، کارگزار ساختارهای اجتماعی و حکومتی، باید به لحاظ خصلتهای اخلاقی با مکانیسم حاکمیت تناسب داشته باشد وگرنه از پذیرش مسؤولیت، قطعاً نتیجهی عکس خواهد گرفت و مسلماً در این زمینه، تنها مسلمان بودن کفایت نمیکند، بلکه متخلق بودن به خصلتهای مکتب شرط بارز و ضروری آن است.
بایدهای اخلاقی در کارگزاران
اکنون که به اصول کلی در رابطه با مکانیسم کارگزاری در یک نظام الهی اشاره نمودیم، بایستی به بایدهای اخلاقی کارگزاران در نظام اسلامی اشاره کنیم.
کارگزاری در نظام اسلامی، عنوانی است که از آن نوع تربیت که در پیش به آن اشاره نمودیم، برمیآید. بنابراین ساختاری انحصاری دارد و بایدهایی ذاتی را طلب مینماید که در این بخش از نوشتار به این بایدها میپردازیم.
اخلاقیات کارگزاری در نظام دینی و الهی را میتوان در چهار شبکهی کلی مورد ارزیابی قرار داد.
الف) شبکهی فردی، شخصی (اخلاقیات در رابطه با خود)؛
ب ) شبکهی الهی (اخلاقیات در رابطه با خدا)؛
ج ) شبکهی مدیریتی (اخلاقیات در رابطه با اصل مسؤولیت حرفهای)؛
د ) شبکهی تودهای و اجتماعی (اخلاقیات در رابطه با مراجعان و تودههای اجتماعی).اخلاقیات کارگزار در شبکهی فردی و شخصی
منظورمان از اخلاقیات در شبکهی شخصی و فردی، بایستگیهایی در این رابطه با خود میباشد، که این مسأله از اهمیت محوری و کلیدی برخوردار است. مثلاً در شبکهی شخصی، اصلاح نفس و تهذیب اخلاق فردی، محور و شاخص عمده است. بدین روی آن بخشهایی را که در شبکهی فردی دارای اهمیت هستند، مورد ارزیابی و تأمل قرار میدهیم.
1 ) برخورداری از انگیزهی مقدس
وجود انگیزههای عالی در کارگزاران حکومتی، سبب تصعید اندیشه و برخورداری فرد از احساس مسؤولیت خواهد بود. مرادمان از انگیزه، همان عاملی است که فرد را به انجام عمل برمیانگیزد و باعث تلاش و فعالیت او میگردد. کارگزاری اسلامی، با برخورداری از این گرایش ذهنی و عاطفی است که میتواند در مسیر انجام رسالتی بزرگ و الهی برآید و افتخار خدمت به انسانها را، که برترین عبادت شمرده میشود، نصیب خود گرداند.
2 ) تهذیب نفسانی
با توجه به وجود نفسی سرکش، و امر کننده به بدیها، در وجود انسان، احتمال لغزش کارگزار در حوزهی مسؤولیتیاش بسیار بالا و فراوان است. نفس سرکش، انسان را به تخلف از مرز عقل فرا میخواند و پذیرش تمایلات نفسانی موجب فرو افتادن کارگزار حکومتی در منجلاب خودخواهیها، شهوتها و راحتطلبیها میشود. با توجه به همین مسأله است که علی علیهالسلام در نامهای، که به مالک مینویسند، چنین میفرمایند:
املک هواک(1).
مالک نفس خویش باش و آن را به دست هوا نسپار.
و به او فرمان میدهد که نفس خویش را با ترک خواهشها در هم
______________________________
1. نهج البلاغه، صبحی صالح .
______________________________
شکند و به هنگام سرکشی، عنانش را بر گیرد، زیرا که نفس، پیوسته، به ناشایستگیها فرمان میدهد، جز آن کس را که خدا به او رحم نماید(1).
3 ) مناعت طبع و ساده زیستی
یکی از عالیترین خصلتهایی که، در کارگزار نظام اجتماعی اسلامی، از همه چیز نقش آفرینتر خواهد بود، برخورداری از خصلت، بلندی طبع و عالی بودن همت است و نیز روی آوردن به ساده زیستی در زندگی شخصی و خصوصی. مناعت طبع، کارگزار نظام اجتماعی را وامیدارد که با قدرت روحی بیشتری به کار خود ادامه دهد و در ایفای مسؤولیت اقدام نماید. علی علیهالسلام که خود یک کارگزار است، وضعیت روحی خود را بدینگونه توصیف میفرماید:
بدان که پیشوای شما از پوشیدنی دنیا به دو پیراهن فرسوده و از خوردنیش به دو قرص نان جو اکتفا نموده است به خدا از دنیای شما زر و سیمی نیندوختم و از غنیمتهای آن مالی انباشته نکردم و جز پیراهن و ردایی، جامهای آماده نکردم و یک وجب از زمین را به چنگ نیاوردم و جز به مقدار خوراک موجودی شکسته پشت، که از بسیاری درد از خوردن وامانده، از آن برنگرفتم و دنیا در نظرم از دانهی حنضل تلخ، بیمایهتر و بیارزشتر است(2).
در این شبکهی (نفسانی، خودی)، اخلاقیات مثبت و مطلوب دیگری، همچون برخورداری از تقوای درونی، که محافظ کارگزار از ورود به حیطههای انحراف است، و عدل نفسانی، برخورداری از انصاف، امانتداری، کاردانی و دانایی، ضرورت دارد که کارگزار اسلامی، با وجود این خصلتها، توفیق و کارایی بالایی را پیدا خواهد نمود. در سورهی یوسف، چنین منعکس گردیده که پس از خروج یوسف، پیامبر الهی، از زندان و روشن شدن تقوا و بیگناهی او، و برخورداری یوسف از عدل نفسانی، عزیز مصر به عظمت او پی میبرد و او را به عنوان امین قلمداد میکند. قرآن
______________________________
1. نهج البلاغه، صبحی صالح .
2. صبحی صالح، نهج البلاغه، نامهی 45 .
______________________________
مجید، اینگونه توصیف میفرماید:
قالَ الْمَلِکُ ائْتُونی بِه اَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسی، فَلَمّا کَلَّمَهُ قالَ اِنَّکَ الْیَومُ لَدِیْنا مَکینٌ اَمینٌ(1).
ملک گفت که یوسف را به نزدم آورید تا او را از خاصان خویش قرار دهم، چون به مکالمه با او پرداخت، چنین گفت: که تو امروز در نزد ما، توانمند و امانتداری.
یوسف در جواب، به او میفرماید:
قالَ اجْعَلْنی عَلی خَزائِنِ الارْضِ، اِنّی حَفیظٌ عَلیمٌ(2).
مرا بر خزائن زمین بگمار، که من هم قدرت حفظ خزائن را دارم، هم بر حفظ و نگهبانی از خزائن، آگاهی و دانایی دارم.
در نتیجه، چهار خصلت را هم قرآن مجید در رابطه با شبکهی نفسانی کارگزار توضیح میدهد، که عبارتند از :
1 ) مکین بودن، یعنی مقام و منزلتی مستحکم داشتن؛
2 ) امین بودن، که قدرت روحی بر حفظ امانت است؛
3 ) حفیظ بودن، یعنی نهایت دقت در حفظ قلمرو مسؤولیتی؛
4 ) دانایی داشتن، که لازمهی اساسی در اعمال اندیشهها در حوزهی کارگزاری اجتماعی است.
اخلاقیات کارگزار در شبکهای الهی و معنوی
ممکن است اشتغال مداوم به کار، روزمرّگی بیاورد و در نتیجهی روزمرّگی، تدریجاً، پستهای کارگزاری حجابی فراروی کارگزار شوند و او را از یاد خدا بازدارند، که در نتیجهی غفلت از یاد خداوند، دیگر کارگزار سمت و سوی ارزشی و الهی خود را از دست خواهد داد. لذا ضرورت برقراری ارتباط خاص با خدا از وجوه بارز تکالیف یک کارگزار مطلوب در حاکمیت دینی است.
برخی مدیران و کارگزاران، به بهانهی تراکم کاری و درگیری بسیار، از
______________________________
1. سورهی یوسف، آیهی 54 .
2. سورهی یوسف، آیهی 55 .
______________________________
ین ارتباطات ویژهی ملکوتی غفلت میورزند و به تصور مهمتر بودن کارهایشان، وقتی را به آن اختصاص نمیدهند. اشتباه بسیار بزرگی است زیرا این گونه افراد، تدریجاً لطافت روحی خود را در جریان کار از دست میدهند و حلاوت معنوی کار در نزدشان از بین میرود، در نتیجه کار به امری خشک و بیروح تبدیل میشود، که کسالت میآفریند و افسردگی میزاید.(1)
علی علیهالسلام ، در زمینهی رابطهی کارگزار با خدا، در نامهای به مالک اشتر، چنین مینویسند:
واجعل نفسک فیما بینک و بین اللّه افضل تلک المواقیت و اجزل تلک الاقسام(2).
برای ارتباط خودت با خدا، بهترین و مهمترین قسمت اوقات روز را اختصاص بده.
در زمینهی این باید اخلاقی، لازم است که چند کار مورد توجه کارگزار قرار بگیرد.
1 ) شرکت در نماز جماعت
معمولاً در محیطهای کاری نماز جماعت اقامه میشود. بیتوجهی به نماز اول وقت و جماعت، خطایی فاحش است، زیرا نفس کار در نظام الهی عبادت است. حال اگر این عبادت با نماز غنا یابد، از اهمیت افزونتر و توفیق افزایی بیشتری برخوردار خواهد شد.
علی علیهالسلام ، در دستورالعملی که برای محمد بن ابی بکر، که پیش از مالک او را به فرمانروایی مصر گماردند، صادر فرمودند، مینویسند:
نماز را در وقتی که برای آن تعیین شده، به جای آور، نه وقت آن را به علت فراغ از کار پیش انداز و نه به سبب اشتغال به کار به تأخیر انداز و
______________________________
1. طیب، مهدی، مدیریت اسلامی، مؤسسهی فرهنگی مطهر، چاپ نخست، ص 157 .
2. نهج البلاغه، صبحی صالح، نامهی 53 .
______________________________
بدان که همهی کارهای تو بسته به نماز است(1).
2 ) نیایش با خدا، برای کسب موفقیت
کارهای یک کارگزار دینی، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. در انجام وظیفهی کارگزاری، استمداد از خداوند بسیار نقش آفرین و سرنوشت ساز است. کارهای مهم جز با یاری خدا امکان تحقق مطلوب نخواهد داشت و لذا روح نیایش باید به عرصهی کارگزاری وارد شود. در نامهی امام علی علیهالسلام به محمد بن ابی بکر، اینگونه مرقوم فرمودهاند:
و بسیار از خدا مدد بجوی که تو را در کارهای دشوارت کفایت میکند و در مشکلاتی که برای تو رخ میدهد یاری مینماید، ان شاءاللّه(2).
کارگزار دینی، مؤثری در عالم هستی غیر از خدا نمیشناسد:
لامؤثر فی الوجود الااللّه.
و لذا ترس و طمعی هم به کسی غیر خدا ندارد. او با عنایت به اینکه خدا ولی مطلق و توفیق دهندهی انسان است، خود را به خدا وامیگذارد و مصداق بارز افوض امری الی اللّه ان اللّه بصیرٌ بالعباد(3) میگردد.
3 ) خدا را بر خود ناظر دیدن
از همهی وظایف در این شبکه مهمتر، این است که خدا را همواره ناظر بر اعمال خود ببیند. زیرا خداوند کارگزاری اجتماع را، به عنوان امانت، به کارگزار وامینهد و خود بر او نظارت میکند ان ربک لباالمرصاد، خداوند در کمین خطاکاران است که اگر خطایی کنند، با آنها برخورد قهرآمیز نماید.
______________________________
1. نهج البلاغه، صبحی صالح، نامهی 47 .
2. همان، نامهی 67 .
3. سورهی غافر، آیهی 44 .
______________________________
بکهی مدیریتی
هر کارگزاری در یک شبکهی خاص مدیریتی قرار میگیرد، یعنی هم خودِ کار، نوعی مدیریت حرفهای است و هم در حیطهی کاری، تحت نفوذ و نظارت و نگاه دقیق مدیریت کل سیستم قرار میگیرد، که قطعاً در این زمینه نیز برخی از بایدهای اخلاقی متجلی میشود.
یکی از نکات دقیق و متقن، در این زمینه، این است که کارگزار، قبل از اینکه مدیری را در درون سیستم بر خود ناظر ببیند، خدا را بر خود ناظر و نگهبان مینگرد. به دلیل اهمیت این مسأله، کارگزار در این شبکه سلسلهای از بایدهای اخلاقی را خواهد داشت که به نحوی گذرا به آنها اشاره میکنیم.
1 ) دقت در فرامین و دستورات
یکی از بایدها در این شبکه، دقت و درک فرامین صادره از ناحیهی مدیری لایق و دلسوز است که باید مورد توجه کارگزار قرار بگیرد.
2 ) برخورداری از صفت حیا و احترام
عنوان حیا و احترام به مدیریت در آن سیستم، از ضروریات اصلی کارگزاریاند که البته باید نه جنبهی افراط به خود بگیرد که به سر حد تملق و بیارادگی برسد و نه تفریط در آن روی دهد که به سر حد بیتفاوتی و بیاعتنایی برسد که هر دو خطرناکند و کارگزار را از کار بایسته مانع میشوند. در مضامین دینی ما حیا و احترام حدودی دارند.
علی علیهالسلام فرموده است:
ثناگویی بیش از استحقاق، تملق و چاپلوسی است و کوتاهی از حد استحقاق سستی و کاهلی نمودن و یا حسد است(1).
______________________________
1. نهج البلاغه، حکمت 347 .
______________________________
) برخورداری از ظرفیت روحی و اخلاقی
مدیران سیستمها و مجموعهها، طبق اصول و قواعد حاکم بر سیستم، دستوراتی را به زیربخشهای مدیریتی خود صادر میکنند که معمولاً در راستای اهداف کلی سیستم است و اگر مدیر از لیاقتها و شایستگیها و تعهدات لازم برخوردار باشد، این مسأله علیالاصول با ظرافت و حساسیت و دقت بیشتری انجام میشود. بدین روی کارگزارانی که در درون سیستم قرار میگیرند باید از ظرفیت شنوایی و روحی بالایی برخوردار باشند تا در تصمیمات صادره تعللی ورزیده نشود. در صورت فقدان چنین ظرفیتی تصمیمات مطلوب و صحیح بر زمین مانده و نتیجهی مطلوبی عاید نخواهد گردید. به فرمودهی علی علیهالسلام :
کسی که نه بزرگی کار او را از پا درآورد و نه فراوانی آن او را دچار پریشانی و سردرگمی نماید.(1)
4 ) برخورداری از اعتماد به نفس
البته در نظام مدیریتی مطلوب، افراد هرگز خود باختگی پیدا نمیکنند و اعتماد به نفس خود را از دست نمیدهند ولی به عنوان یک اصل اساسی، در حوزهی کارگزاری، باید کارگزاری که در درون یک تشکیلات به انجام وظیفه میپردازد. به دلیل اینکه مدیر سیستم فرامینی را صادر میکند، هرگز نباید اعتماد به نفس خود را از دست بدهد.
به خود متکی همچو خورشید باش که خورشید از خویش تابنده است
مده احتیاط عمل را ز دست که این نکته بر عقل فرخنده است
ز خود عقدهی کار جوینده باش که جوینده گفتند، یابنده است
اساس تعلیم و تربیت اسلامی هم بر این است که هر فردی به گونهای تربیت شود که دارای حس وظیفهشناسی و اعتماد به نفس باشد. هر فردی در شؤون دینی خود،
______________________________
1. نهج البلاغه، نامهی 53 .
______________________________
تکالیف مخصوصی دارد و در راه تأمین سعادت شخصی و اجتماعی باید به خود اعتماد کند و با اتکال بر خدا، به انجام تکالیف خود بپردازد و از ورزشهای فکری و ابتکارات بهرهمند باشد.
شبکهی تودهای و اجتماعی
منظورمان از شبکهی تودهای و اجتماعی، چنان که در آغاز مباحث اشاره نمودهایم، اخلاقیاتی است که یک کارگزار حکومتی در نظام اسلامی باید آنها را نسبت به مراجعان و ارباب رجوع، که موضوع اصلی در پذیرش کارگزاری اجتماعی هستند، مورد توجه و رعایت جدید قرار بگیرد.
به دلیل اینکه هر کارگزاری در سیستم اجتماعی و در نظام سیاسی اسلام مسؤولیت ارائهی خدمات را برعهده دارد و مسؤولیتی که برعهدهاش نهاده شده امانتی است که از تودههای اجتماعی دریافت داشته، کارگزار اسلامی، در برابر تمام آحاد جامعه دارای مسؤولیت است و باید وظایفش را در قبال مراجعان و تودهی مردم به درستی انجام دهد. نوع برخوردهای مثبت کارگزاران با مردم بسیار تعیین کننده است، چنانکه علی علیهالسلام در نامهای به مالک اشتر مینویسند:
قلبت را برای رحمت و مهربانی بر رعیت آماده کن، و به آنها محبت و لطف داشته باش و بر آنها حیوانی درنده مباش که خوردن شکار را غنیمت میشمرد و با آنان فروتن باش و به نرمی رفتار کن که آنها دو صنف هستند، یا نظیر تو هستند و یا برادر تو، خدا را انصاف ده و با مردم به انصاف رفتار نما(1).
با توجه به رهنمودهای امام علی علیهالسلام در زمینهی حسن خدمت به جامعه، کارگزار حکومتی، باید چند وظیفه و یا روش اخلاقی را نسبت به مراجعان (تودهی مردم مسلمان) رعایت نماید.
______________________________
1. نهج البلاغه، صبحی صالح، نامهی 53 .
______________________________
) عشق به مردم
در هر نظام اجتماعی، مردم اصل و اساس و پایهاند و غرض اصلی از پیدایش سیستمها و مجموعههای اداری هم خدمت به مردم است. در این راستا یکی از بدیهیترین اصولی که باید مورد توجه و رعایت قرار گیرد، شناسایی افعال و وظایفی است که فرد در خصوص مردم دارد، خصوصاً مردمی که عشق به خدا دارند و خداگرا هستند، قضاوتهای مردم دربارهی خوبی و بدی افراد، در این زمینه، بسیار کارگشا و تعیین کننده است. فارابی میگوید:
مدبران مدینه، چنانچه دارای اخلاق پسندیده باشند و فضایل در وجود آنها به صورت ملکه درآمده باشد، بهتر از این است که خود نگهدار باشند(1).
منظور فارابی این است که کارگزار حکومتی باید متصف به برخوردهای مثبت با جامعه باشد و این مسأله مقتضی این نکته است که کارگزار حکومتی به مردم عشق بورزد و اساساً، در علم مدنی، مسألهی عشق به مردم در رأس همهی امور مربوط به نظام اجتماعی مدینه قابل فرض است.
2 ) تعهد خدمت رسانی به مردم
در علم مدنی اسلامی، تعهد خدمت رساندن به مردم از افضل تعهدات محسوب گردیده و باید فرد کارگزار، در جامعهی مدنی دینی، به توزیع خیرات به جامعه بپردازد. در اندیشهی فارابی این مسأله از اهم امور شمرده شده:
فارابی بر این باور است که علم مدنی، نه تنها متکفل بیان ضرورت توزیع خیرات عمومی است، بلکه چگونگی توزیع آن را نیز بیان میکند.(2)
همان گونه که اشاره کردیم، کارگزار اسلامی عاشق مردم است و در نتیجه از هر فرصتی که برای نیکی نمودن و خدمت به مردم برایش مهیا شود استفاده مینماید و
______________________________
1. فارابی، فصول منتزعه، ص 185 .
2. مهاجرنیا، محسن، اندیشهی سیاسی فارابی، بوستان کتاب قم، ص 185 .
______________________________
نجام این خدمت را برای خود عبادت میداند، در نامهی امام به مالک چنین آمده است:
و بدان که هیچ چیز به اندازهی نیکی کردن به مردم و سبک کردن بار مشکلاتشان و وانداشتن آنها به کارهای تحمیلی بیسابقه، خاطر مدیر را از جانب مردم آسوده نمیسازد، پس در آنچه گفتم باید تلاش کنی که این کار، از جانب مردمست، به تو اطمینان خاطر میبخشد و این، خود رنجی سنگین را از دل تو برمیدارد و هر آینه از کسی میتوانی انتظار خیر داشته باشی که در حق او خوبی کرده باشی و سزاوارترین فردی که باید از او نگران باشی کسی است که دربارهی او بدی روا داشتهای(1).
3 ) نپذیرفتن کارهای متعدد غیرمرتبط
برای اینکه کارگزار نظام اسلامی در کار خود موفق باشد نباید کارهای مختلفی را که مربوط به مردم میشود بپذیرد، زیرا این مسأله حقوق اجتماعی را پایمال میسازد و انسانها را از دریافت خدمات مثبت محروم مینماید.
فارابی معتقد است:
لازم است به هر فردی از اهل مدینهی فاضله صناعت خاصی، خواه در مرتبهی خدمت و یا ریاست، واگذار شود تا به آن عمل کند و نباید یک نفر بیش از یک صناعت و شغل داشته باشد، زیرا اولاً هر انسانی شایستهی انجام همه نوع عمل و صناعت نیست، ثانیاً اگر هر کسی تنها به یک شغل و صناعت مشغول باشد، در آن کار مهارت و تخصص پیدا میکند و کارش از اتفاق و استحکام بیشتری برخوردار میشود و ثالثاً بسیاری از کارها زمان خاصی دارند که اگر از آن بگذرد، فوت میشود و چه بسا دو عمل مربوط به یک زمان خاص باشند که به هر کدام مشغول بشود، زمان دیگری فوت میشود و در زمان دیگر هم قابل عمل نیست، لذا شایسته است هر شغلی به یک نفر واگذار شود تا زمان آن فوت
______________________________
1. نهج البلاغه، نامهی 45 .
______________________________
نشود.(1)
4 ) در نظر داشتن مساوات بین مردم
مراجعین به یک مجموعهی کاری، از قشرهای مختلف اجتماعیند، بعضی ثروتمند، برخی و یا اکثریتی فقیر و مستضعف، برخی آشنا و برخی ناآشنا، بعضی آمادهی پرداخت رشوه و بعضی درصدد مطالبهی حق خودشان، برخورد با این تیپهای مختلف هرگز نباید با انگیزههای شخصی، نفع پرستانه و خدای نخواسته سودجویانه باشد، بلکه اصل اولی رضای خداوند متعال است و اصل دیگر برخورد عادلانه با همه مراجعان به سیستم اداری است. هرگز نباشد کار فردی سریع انجام شود و کار فردی دیگر به تأخیر انداخته شود.
آنچه در کارگزاری مدیریت اسلامی مطرح میباشد، نه تنها عدم تبعیضهایی از این دست است، بلکه حتی مدیر در نگاهها و خطابها و استقبال هم نباید تفاوتی بین اقشار و افراد بگذارد تا در نتیجه اغنیا طمع سوء استفاده بیش از حق خود را در سر نپرورند و افراد ضعیف و تهیدستان هم امیدشان را در دستیابی به حق خود از دست ندهند. اگر مدیر چنین نکند و به متعابعت از هوای نفس خود، بین مراجعان و خدمت گیرندگان از سازمان تفاوت گذارد، به سمتی دست آلوده است که هر چه از رهگذر این نحوه عملکرد به دست آورد قطعاً قابل مقایسه با سلامتی که در صورت مراعات عدالت در سازمان حاکم میگشت نخواهد بود.(2)
علی علیهالسلام در این خصوص مکتوب فرمودهاند که :
در نگاه کردن به مردم، چه مستقیم و چه به گوشهی چشم، و در اشارت کردن و درود گفتن به آنان یکسان عمل کن تا بزرگان به طمع سوء
______________________________
1. فارابی، ابونصر، فصول منتزعه، ص 75 .
2. طیب، مهدی، مدیریت اسلامی، مرکز خدمات فرهنگی مطهر، ص 137 .
______________________________
تفاده از تو نیفتند و ضعیفان از عدالتت مأیوس نشوند.(1)
صفات و ملکات فاضلهی دیگری همچون خوشرویی، احترام، کنترل و هدایت مطلوب، به سخنان مراجعان گوش دادن، دلسوزی نمودن، تفهیم مشکل نمودن، خود را از دیگران برتر پنداشتن، برابر مقررات عمل نمودن، همدردی و همدلی داشتن، ترجیح بیجهت ندادن، انتقادپذیر بودن و به مشاورهی دیگران بهادادن، عفو و بخشش نمودن، کنترل و هدایت مطلوب نمودن و... از جمله صفات و ویژگیهایی است که یک کارگزار دینی و اسلامی باید خود را به این آداب و اخلاق مزین گرداند.
______________________________
1. نهج البلاغه، صبحی صالح، نامهی 27 .