آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۵

چکیده

اسلامی، تفاوت جوهری با کارگزاری در دیگر نظام‏ها دارد. زیرا در نظام‏های سرمایه سالار و سودمحور سرمایه داری، معیار اصلی، دست‏یابی به سود و لذت است، اما در نظام الهی سود و لذت محور نبوده و تعیین کننده نمی‏باشند، بلکه سنتی الهی و اصولی ارزشی و متعالی، محور و مبنا شمرده می‏گردند. در این نوشتار، عنوان کارگزار به عاملی در درون سیستم حاکمیت، که به ایفای یک نقش، چه جزیی و چه کلی، می‏پردازد، تعریف شده است. کارگزاری در نظام اسلامی، در یک نظام سلسله مراتبی قرار می‏گیرد و لذا مکانیسمی منحصر به فرد دارد و از صبغه و رنگ دینی، به نحو کاملی برخوردار است. از این رو، کارگزاری در نظام دینی، اجرای عملیاتی اندیشه‏های الهی در حق جامعه و حکومت است و کارگزار نظام دینی باید از رشد فکری، عقلانی، معرفتی و اخلاقی بالایی برخوردار باشد و بالاخره در تصویری کلی، کارگزاران مدینه‏ی دینی، همگی در یک نقطه اشتراک دارند و آن اشتراک در فضیلت است. با توجه به تغییرات جوهری کارگزاری نظام دینی با نظام‏های سودمحور، کارگزاری در نظام دینی، مقوله‏ای ابزاری است، یعنی ابزار تحقق عدالت و معنویت، و نوعی امانت داری است زیرا مردم حاکمیت بر خود را به امانت به او می‏سپرند و به همین جهت امری معطوف به خدمت است و طبیعتاً کارگزاران باید شایسته‏ترین باشند. تربیت اخلاقی کارگزاران، می‏تواند امور مهم فوق را برآورده سازد و بدین روی تربیت آنان، وظیفه‏ی نظام و سیستم‏های آموزشی است. این تربیت باید در چند جهت صورت پذیرد؛ تربیت در بعد مردم گرایی و تربیت در بعد تهذیب نفسانی، درک مسؤولیت و... نکته دیگر این نوشتار، بایدهای اخلاقی کارگزاران نظام دینی است که در چند شبکه‏ی فردی و شخصی، الهی، مدیریتی، توده‏ای و اجتماعی به بحث درآمده‏اند. لذا اموری همچون تهذیب نفس، برخورداری از انگیزه‏های مقدس، مناعت طبع و ساده زیستی، مشارکت در شعائر دینی، توجه به خدا در همه‏ی حالات و برخورداری از صفت حیا و ظرفیت روحی بالا و اعتماد به نفس و نیز عشق به مردم، تعهد خدمت رسانی و در نظر داشت مساوات در بین مردم از اموری هستند که در شبکه‏های چهارگانه فوق، باید ملحوظ نظر قرار گیرند.

متن


کارگزاری در نظام دینی با کارگزاری در سیستم‏های غیردینی، به لحاظ ساختار، شاکله و سمت و سوی کلی، دارای تفاوت ماهوی و جوهری است. اگر کارگزاری در برخی از نظام‏های بشری معاصر حرکتی بر محور سود و لذت و توسعه‏ی قلمروهای حاکمیت سودآور است، نظام دینی کاملاً معطوف به ارزش‏ها و سنن الهی و اصولی متعالی است که اگر، این اصول، معیارها و مبانی، مورد توجه و عمل کارگزاران قرار گیرد، و کارگزاران نظام دینی بر انگاره و مبانی این اصول پرورش یافته و تهذیب فکری و روحی گردند، جامعه از پرتو چنین کارگزارانی به رفاه، آسایش و امنیت روانی، فکری و اجتماعی و... دست خواهد یافت و الفت و رابطه‏ای مودت‏آمیز و حمایت گرانه و تکامل بخش در آن برقرار خواهد شد.
از طرف دیگر کارگزاری که به اندیشه‏های والای الهی و ارزش‏های متعالی اخلاقی دست یافته و با نگرشی دیگر، از فراسوی نگرش‏های مادی، به انسان، جهان و اعمال ورفتار و تجلیات آنها می‏نگرد و از احساس‏های متعالی، عارفانه و معنوی برخوردار است، در عرصه‏ی زندگی اجتماعی، به شیوه‏ی انسانی که به چیزی جز جاذبه‏های کاذب و محسوس و ملموس نظر ندارد، عمل نخواهد کرد و این نکته چیزی است که از بستر متعالی تفکر الهی اسلام نشأت گرفته و عنصری مفید و کارآمد برای خدمت به جامعه‏ی انسانی خواهد گردید و بسان شجره‏ی طیبه‏ای ارزشمند و مفید همواره ثمره‏ی پاک وجودیش در اختیار جویندگان حقیقت و خواهندگان خدمت و مستحقان خدمتگزاری قرار خواهد گرفت. بدین روی در این نوشتار، شاکله‏ی کلی کارگزاری و بایدهای اخلاقی آن را ترسیم نمودیم.
مفهوم کارگزاری
منظور از کلمه‏ی کارگزار، همان عاملی است که در درون سیستم حاکمیت به ایفای نقش می‏پردازد و جزیی از مجموعه‏ی کاری و خدمتی حاکمیت را برعهده می‏گیرد و بنابراین کارگزار حکومتی، اعم از رده‏های بالای تشکیلات و افراد پس از آن تا پایین‏ترین درجه و مرتبه‏ی تشکیلات حاکمیت، است که در هر یک از ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، خدماتی و... به ایفای وظیفه و انجام کاری مبادرت می‏ورزد. بدین صورت، کارگزار را می‏توانیم در یک معنای عام و کلی به گونه‏ی ذیل تعریف کنیم.
کارگزار در سیستم حکومتی، عبارت از عاملی است که در حوزه‏ی کاری مربوط به خود به انجام یک نقش و ایفای یک وظیفه و تحقق آن می‏پردازد.
با تعریفی که از کارگزار، یا عامل درون سیستم حکومتی، نمودیم. می‏توانیم سلسله مراتبی را برای کارگزاران در نظام اسلامی و سیستم حاکمیت به گونه‏ی ذیل ترسیم نماییم.
1 ) رهبری، به عنوان رئیس اول حکومتی که به ایفای رسالت و کارگزاری عالی مبادرت می‏نماید.
2 ) رؤسای قوای دولت، که در رأس هر یک از قوه‏های حاکمیت، کارگزاری نموده و به انجام وظیفه‏ی الهی، در درون سیستم حاکمیت، می‏پردازند3 ) وزیران و کارگزارانی که وابسته به مقام دولت (مقام اجرایی)، به کارگزاری نظام اشتغال دارند.
4 ) نمایندگان و کارگزارانی که در کنار مقام دولت (مقام تقنینی)، به ایفای وظیفه‏ی کارگزاری مبادرت می‏نمایند.
5 ) کارگزارانی که در درون تشکیلات دولت (مقام قضایی)، به انجام وظیفه‏ی خدمت‏گزاری مشغولند.
تمام زیربخش‏ها و زیرمجموعه‏هایی که مشروعیتشان را از حاکمیت می‏گیرند، و وابسته به هر یک از مجموعه‏های ذکر شده در بالا هستند، چرخه‏ی کارگزاری حاکمیت اسلامی و دینی را تشکیل می‏دهند. با چنین تصویری، کارگزاری، همه‏ی سطوح مدیریتی نظام و سیستم حاکمیت را، از بالاترین فرد گرفته تا پایین‏ترین، دربرمی‏گیرد و آنها را به عنوان کارگزاران نظام اسلامی شناسایی می‏کند.
مکانیسم کارگزاری در حاکمیت دینی
کارگزاری در سیستم حکومت دینی از مکانیسمی ویژه برخوردار است و کاملاً صبغه‏ی دینی دارد و نمی‏تواند همچون سیستم‏های بشری، معطوف به مقوله‏هایی همچون قدرت، سود و لذت باشد، بلکه ساختار کارگزاری دینی معطوف به ارزش‏ها و سنن الهی و بایدها و نبایدهایی اخلاقی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی است که به لحاظ محتوای، آن را از سیستم‏های کارگزاری بشری کاملاً متمایز و جدا می‏سازد.
وَ مَنْ اَحْسَنُ قَولاً مِمَّنْ دَعا اِلَی اللّه‏ِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ اِنَّنی مِنَ الْمُسْلِمینَ(1).
و نیز کاملاً رنگ الهی دارد:
صَبَغَةَ اللّه‏ِ وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللّه‏ِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدوُنَ(2).
رنگ الهی بگیرد و چه کس نیکوتر از آن کسی است که رنگ الهی پذیرفته، ما همگی پرستنده‏ی خداییم.
______________________________
1. سوره‏ی فصلت، آیه‏ی 33 .
2. سوره‏ی بقره، آیه‏ی 138 .
______________________________
بدین صورت، کارگزاری نظام دینی، اجرای عملیاتی اندیشه‏های الهی در حق جامعه و حکومت است و در راستای ارزش‏های دینی و به مرحله‏ی عینیت رساندن آنهاست. بدین روی کارگزاران نظام دینی همچون کارگزاران الهی‏اند که رشد عقلانی و معرفتی جامعه را سبب گشته و ایجاد و حفظ امنیت اجتماعی و تأمین معیشت و اقتصاد و رفاه جامعه و در نتیجه ایجاد زمینه‏ی رشد جامعه‏ی انسانی تا بی‏نهایت را فراهم می‏سازند. کارگزاری نظام دینی حرکتی الهی و معنوی است که کارگزار را متشبه به خدا و عالم قدس و معنویت می‏نماید و در واقع به وسیله‏ی چنین کارگزارانی زمینه‏ی پیدایش مدینه‏ای فاضله مهیا می‏شود. مدینه‏ی فاضله‏ای که افراد آن با روح تعاون و همکاری و همدلی عمل می‏نمایند و برای رسیدن به غایت و مقصد الهی ره می‏سپارند.
در مدینه‏ی فاضله که کامل‏ترین شکل از جامعه است، افراد در امور مختلف با هم تعاون و همکاری دارند و از این طریق است که به سعادت می‏رسند. مدینه‏ی فاضله‏ای که حکم بدن انسان را دارد که به خاطر ادامه‏ی حیات، تمام اجزای آن بر طبق نظام خاص خویش رفتار می‏کنند، اما نمی‏توان تمام اعضای بدن را به یک درجه از اهمیت به حساب آورد. آنچه که حاکم بر مقدرات بدن است، قلب می‏باشد که در حکم فرمانده‏ی بدن است و مابقی اعضا، در حقیقت، خادمین آن هستند.(1)
در تصویری که فارابی از سیاست و ملک ارائه می‏دهد، نظام سلسله مراتبی باید کاملاً محفوظ باشد و تمام کارگزاران در تمام رده‏های تشکیلاتی و حکومتی با یکدیگر تعاون و همکاری داشته باشند. او چنین می‏نگارد:
اجزا و مراتب مدینه، به واسطه‏ی محبت بعضی با بعضی دیگر، مرتبط شده و پیوند خورده‏اند و از راه عدالت و اعمال عادلانه محفوظ باقی می‏مانند. این محبت گاهی طبیعی و گاهی ارادی است و محبت ارادی سه گونه است:
______________________________
1. فارابی، سیاسة المدنیة، ص 185 .
______________________________
1 ) محبت ناشی از اشتراک در فضیلت؛
2 ) محبت ناشی از منفعت؛
3 ) محبت ناشی از لذت.
عدالت تابع محبت است و محبت، در مدینه‏ی فاضله، به خاطر اشتراک در فضیلت است.(1)
با توجه به اهمیت دیدگاه فارابی در زمینه‏ی مکانیسم کارگزاری حاکمیت دینی، نظریه‏ی او را در نظام سلسله مراتبی، و اینکه زمامدار واقعی اسلام، از طریق کارگزاران، می‏تواند به اهداف والای نظام سیاسی اسلام دست یابد، مورد اشاره‏ی اجمالی قرار می‏دهیم. فارابی، در کتاب‏های مختلفی همچون سیاسة المدنیه، آراء اهل المدینة الفاضلة و الملة و الفصول المدنی، می‏نگارد:
بیشترین مسؤولیت جامعه برعهده‏ی کارگزاران متوسط حاکمیت است و، در حقیقت، حاکم و زمامدار جامعه از طریق همین طبقه همه‏ی تدابیر حکومتی را در جامعه اعمال می‏کند.
و الرئیس بعد ان یرتب هذه المراتب فانه متی اراد بعد ذلک ان یحدد وصیة فی امر ارادان یحمل علیه اهل المدینة او طائفة من اهل المدنیة و ینهضم نحوها اوعز بذلک الی اقرب المراتب الیه(2).
یعنی رئیس بعد از آنکه مراتب را تکمیل و تنظیم نمود، هرگاه بخواهد دستوری و توصیه‏ای را در هر موضوعی که باشد مطرح کند و همه‏ی شهروندان یا گروهی از آنها را وادار به انجام آن سازد، از طریق نزدیک‏ترین مرتبه، که همان طبقه‏ی متوسط، (یعنی کارگزاران) هستند، دستورات خود را به اجرا می‏گذارد.
در نظر او جامعه، سه مرتبه دارد، مرتبه‏ی اول رؤسا، مرتبه و طبقه‏ی دوم، همان طبقه‏ی متوسط و خدمتگزاران هستند و طبقه‏ی سوم، زیردستان و افراد جامعه‏اند.
بنابر آنچه بیان شد نقش کارگزاران نهاد حاکمیت در جامعه نقشی بسیار کارآفرین
______________________________
1. مهاجرنیا، محسن، اندیشه‏ی سیاسی فارابی، مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی (پژوهشکده‏ی اندیشه‏ی سیاسی اسلام)، بوستان کتاب قم، ص 228 .
2. فارابی، سیاسة المدنیه، ص 85 .
______________________________
و کارساز است که باید بدان نهایت توجه صورت بگیرد.
اصول بدیهی اخلاقی، اجتماعی در کارگزاری دینی
از تعریفی که از کارگزاری در نظام دینی نمودیم و مکانیسمی کلی که از آن به تصویر کشیدیم این نکته به دست آمد که کارگزاری در حاکمیت دینی، که در همه‏ی بخش‏ها و ساختارهای حاکمیت وجود دارد، باید معطوف به ارزش بوده و در عمل اجتماعی و انجام وظیفه‏ی کارگزاری به بخش اعلا و قلمرو کلیدی حاکمیت، یعنی محور توحید و ولایت، بنگرد و اعمال خود را در حوزه‏ی کارگزاری با توجه به این الگو گزینش نماید. بدین روی اصول بدیهی اخلاقی و اجتماعی که در اعمال کارگزارانه باید برجسته باشد عبارتند از:
الف) کارگزاری جامعه‏ی دینی، مقوله‏ای ابزاری است.
کارگزاری جامعه‏ی دینی، هرگز معطوف به ارزش‏های مادی‏گرایانه‏ی نظام‏های بشری نمی‏باشد، بلکه ابزاری است برای تحقق غایات ارزشی توحیدی. به عبارت دیگر هر کارگزاری، در نظام دینی، سیر دادن جامعه به معنویات را از طریق رساندن خدمت برای آنها، و تمهید زمینه‏های ضروری و لازم آن، میسر می‏نماید و این مسأله را محقق می‏سازد. پس کارگزار به کار خود از زوایه‏ی نفس پرستی‏ها و منفعت‏طلبی‏های شخصی نمی‏نگرد.
ب ) کارگزاری، در نظام دینی، امانتداری و دریافت امانت است.
در کتب روایی مختلف آمده است که عمل کارگزاری امانت است نه طعمه.
علی علیه‏السلام در نامه‏ای که به اشعث بن قیس، عامل آذربایجان، می‏نویسد چنین می‏فرماید:
کارگزاری تو طعمه‏ای نیست و لکن امانتی است در گردنت و تو مورد نگاه کسی هستی که فوق تست. در شأن تو نیست که در میان رعیت به استبداد عمل نمایی و کاری بدون وثیقه انجام دهی. در دست تست مالی از مال خدای بزرگ و تو از کلیدداران آن هستی و نگهبان آن مالی، تا زمانی که به من تسلیمش نمایی، و شاید که من از نگهبانان بد تو نباشم، والسلام(1).
ج ) کارگزاری، در نظام دینی، معطوف به خدمت است.
علی علیه‏السلام در مورد خدمت به جامعه، توسط کارگزار، توصیه‏های اکیدی را به یاران خویش فرموده است. از جمله به مالک اشتر، در زمان واگذاری حکم ولایت مصر، می‏فرماید:
خدا را خدا را در طبقه‏ی فرودست جامعه که چاره‏ای ندارند، مساکین و محتاجان و اهل فقر شدید و طالبان عطایا که خانه نشین شده‏اند. زیرا که برخی از آنان سائل به برآوردن حاجاتشان هستند و برخی زبان حال آنها تقاضای حاجت است. پس طغیان نعمت تو را از خدمت به آنان باز ندارد، زیرا که عذری از تو پذیرفته نیست که حق فقیران را ضایع گردانی، پس تلاش و کوشش خود را از خدمت به آنان بازندار و با کبر و منیّت از آنان روی نگردان(2).
د ) کارگزاری، در نظام دینی، معطوف به شایسته گزینی است.
شایسته گرایی و شایسته سالاری در اصل کارگزاری دینی نهفته است، یعنی باید مردم دین‏دار و متخلق به اصول ارزشی، کارگزاری نظام اجتماعی و سیاسی دینی را برعهده بگیرند. بدین روی، از این شایسته گرایی و شایسته سالاری اصولی نهادی همچون اصل مشاوره، اصل انتقادپذیری، اصل خدمت به مردم، اصل دوری از استبداد و... برمی‏آیند.
_____________________________
1. نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه‏ی پنجم، ص 366 .
2. نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه‏ی 53 ، ص 438 .
______________________________
تربیت اخلاقی کارگزاران در پرتو اصول
اکنون به نیکی به دست آمد که اخلاق کارگزاران ضرورتی حیاتی دارد و ماهیتاً معطوف به خدمت و ارزش و عدالت است. در زمینه‏ی رعایت اخلاقیاتی از ناحیه‏ی کارگزاران باید به تبیین مطالبی بپردازیم تا نقش اخلاقی کارگزاران در نظام اسلامی کاملاً مشخص و روشن گردد. چه آنکه بدون این ضوابط و اصول، هیچ گونه تضمینی برای رعایت اخلاقیات، و اتصاف کارگزار به آن اخلاقیات، میسر نخواهد گردید.
لزوم تربیت کارگزاران در ابعادی ارزشی
یکی از مهم‏ترین مسائل در این زمینه تربیت کارگزارانی مهذب در درون سیستم حاکمیت است که با شکل عمومی کارگزاری، در نظام مبتنی بر وحی و شریعت، آشنایی پیدا کنند و با اصول کارگزاری در نظامی الهی خود را بپرورانند. چنان که می‏بینیم اولین مرحله در تنظیم سیستم کارگزاری، در کشورهای غربی، ساختن و تربیت کارگزارانی در راستای اصول دلخواه خودشان است.
هنری فایول فرانسوی گفته است:
باید کارگزاران با چهارده اصل کارگزاری آشنایی یافته و خود را با آن اصول منطبق سازند:
1 ) تقسیم کار؛
2 ) اختیار و مسؤولیت؛
3 ) انضباط؛
4 ) وحدت فرماندهی؛
5 ) تبعیت منافع فرد از منافع عمومی؛
6 ) حقوق و پاداش مالی کارکنان؛
7 ) تمرکز؛
8 ) نظم سازمانی؛
9 ) انصاف و راستگویی؛
10 ) ثبات و دوام خدمت؛
11 ) وحدت دستور؛
12 ) حفظ سلسله مراتب؛
13 ) نوآوری و ابتکار؛
14 ) تقویت مبانی کار دست جمعی و گروهی.(1)
در نظام کارگزاری الهی، این گونه تربیت باید با دقت بیشتری صورت بگیرد، یعنی باید کارگزارانی تربیت شوند که کاملاً متخلق به اخلاق و خط مشی دینی در حوزه‏ی کاری و مسؤولیتی خویش باشند.
لذا باید ابتدا در زمینه‏های ذیل در معرض آموزش‏های لازم قرار گیرند.
الف) تربیت اخلاقی؛ باید معیارهای اخلاق کارگزاری و مدیریتی دقیقاً به آنان آموزش داده شود و در این زمینه پرورش روحی بیابند و به بایدهای اخلاق کارگزاری توجه نمایند.
ب ) تربیت اعتقادی؛ اگر کارگزار از اعتقاداتی متعالی برخوردار نباشد، و اعتقادات وی دچار خدشه و آسیب باشد، قطعاً نمی‏تواند در خدمت جامعه قرار بگیرد، بلکه در خدمت اهداف نفسانی خود قرار خواهد گرفت. بالاخره در کارگزاری نمی‏توان فقط به بازیگری کاذب پرداخت.
اعتقاد مدیران و کارگزاران به فلسفه‏ی حاکم بر جوامع آنان، نقشی اساسی در گزینش آنان دارد.(2)
ج ) تربیت در بعد مردم گرایی؛ یکی دیگر از بایسته‏های تربیتی کارگزاران، تربیت در جنبه‏ی مردم گرایی آنان است که اگر چنین تربیتی محقق نشود به طور طبیعی کارگزار حکومتی از ظرفیت روحی پایینی برخوردار خواهد بود و لذا یکی از ویژگی‏هایی که برای عهده‏دار شدن مسؤولیت‏های کلیدی و بالای حکومتی ضروری است تربیت در این جنبه مهم است، زیرا افرادی که از نظر شخصیت ساخته نشده‏اند و نمی‏دانند چگونه باید با مردم مواجه شوند، پا را از حدود خویش فراتر می‏نهند و سودای خام قدرت‏طلبی در آنان تقویت خواهد گردید و در نتیجه هماهنگی با دردها
______________________________
1. ر. ک، فایول، هنری، اداره صنعتی و عمومی، ترجمه‏ی دکتر محمد رضا برنجی.
2. برنجی، محمد رضا، اصول مدیریت، مقاله ارائه شده در سمینار مدیریت، ص 103 .
______________________________
و خواسته‏های مردم نخواهند داشت.
نامه‏ای که هرگز عمل نشد
نامه‏ای از سر درد و عدالت خواهی توسط امیر عدالت نگاشته شد و به فردی وارسته داده شد که مخاطب نامه شهید عشق و دلداده‏ی عدالت است و نویسنده‏ی نامه امیر سخن و عدالت است، یعنی نامه‏ی علی علیه‏السلام به عاشق دلباخته‏اش مالک، چنین می‏نگارد:
بر حذرت می‏دارم از تنه زدن به خدا در عظمتش و از شبیه خدا شدن در بزرگیش (خود را بزرگ ننمایی و گردن فرازی نکنی)، زیرا که خداوند هر جبار ستم پیشه‏ای را خوار و بی‏مقدار می‏نماید و نیز هر گردن فراز متکبری را. خدا را انصاف بده و با مردم با انصاف برخورد نما و خواص خودت را انصاف بده و کسانی را که به آنها تمایلی داری از زیردستانت، زیرا که اگر با انصاف برخورد ننمایی، ره ظلم پوییده‏ای و هر که به بندگان خدا ستمی روا دارد، خداوند دشمن او است و هر که را خدا مبغوض دارد، خود را و سخن و اندیشه‏اش را باطل ساخته و با خدا از در جنگ درآمده، مگر اینکه دست بدارد یا توبه نماید...(1).
آیا در نظر داشتن این مضامین، جز در اندیشه‏ی انسان‏های وارسته و تربیت شده مستقر می‏شود؟ و آیا چنین اندیشه‏های متعالی و بلندی را جز زبدگان و خاصان قرب ربوبی به منصه‏ی عمل می‏رسانند؟
قطعاً این شیوه، شیوه‏ی انسان‏های تزکیه شده است که اگر با چنان اندیشه‏ای به حوزه‏ی کارگزاری حاکمیت وارد شود، از وجود چنین شخصی، نیکی‏ها، پاکی‏ها، فضیلت‏ها و سعادت و آرامش برای جامعه‏ی انسانی به ارمغان داده خواهد شد.
تناسب اخلاقی و صفاتی کارگزار با سبک حاکمیت
در اینجا به نکته‏ی متین دیگری دست می‏یابیم و آن این که شیوه‏ی کارگزاری در هر
______________________________
1. صبحی صالحی، نهج البلاغه، نامه‏ی 53 ، ص 426 .
______________________________
نظامی، اصولاً، متناسب با مکانیسم‏های موجود در آن نظام خواهد بود. و در جامعه‏ی دینی، کارگزاری و پذیرش مسؤولیت، باید با مکانیسم جامعه‏ی دینی تناسب نهادی و ساختاری داشته باشد. یعنی در یک جامعه‏ی سکولار، مکانیسم کارگزاری، ذاتاً با آن متناسب است و در یک جامعه‏ی مذهبی و حکومت دینی، باید این تناسب مورد توجه قرار گیرد.
جامعه‏ی دینی، نیازمند وجود انسانی الهی است که، به سان شجره‏ی طیبه‏ای، پاک و ارزشمند و از نگرش الهی و معنوی برخوردار باشد. در جامعه‏ی دینی، کارگزار ساختارهای اجتماعی و حکومتی، باید به لحاظ خصلت‏های اخلاقی با مکانیسم حاکمیت تناسب داشته باشد وگرنه از پذیرش مسؤولیت، قطعاً نتیجه‏ی عکس خواهد گرفت و مسلماً در این زمینه، تنها مسلمان بودن کفایت نمی‏کند، بلکه متخلق بودن به خصلت‏های مکتب شرط بارز و ضروری آن است.
بایدهای اخلاقی در کارگزاران
اکنون که به اصول کلی در رابطه با مکانیسم کارگزاری در یک نظام الهی اشاره نمودیم، بایستی به بایدهای اخلاقی کارگزاران در نظام اسلامی اشاره کنیم.
کارگزاری در نظام اسلامی، عنوانی است که از آن نوع تربیت که در پیش به آن اشاره نمودیم، برمی‏آید. بنابراین ساختاری انحصاری دارد و بایدهایی ذاتی را طلب می‏نماید که در این بخش از نوشتار به این بایدها می‏پردازیم.
اخلاقیات کارگزاری در نظام دینی و الهی را می‏توان در چهار شبکه‏ی کلی مورد ارزیابی قرار داد.
الف) شبکه‏ی فردی، شخصی (اخلاقیات در رابطه با خود)؛
ب ) شبکه‏ی الهی (اخلاقیات در رابطه با خدا)؛
ج ) شبکه‏ی مدیریتی (اخلاقیات در رابطه با اصل مسؤولیت حرفه‏ای)؛
د ) شبکه‏ی توده‏ای و اجتماعی (اخلاقیات در رابطه با مراجعان و توده‏های اجتماعی).اخلاقیات کارگزار در شبکه‏ی فردی و شخصی
منظورمان از اخلاقیات در شبکه‏ی شخصی و فردی، بایستگی‏هایی در این رابطه با خود می‏باشد، که این مسأله از اهمیت محوری و کلیدی برخوردار است. مثلاً در شبکه‏ی شخصی، اصلاح نفس و تهذیب اخلاق فردی، محور و شاخص عمده است. بدین روی آن بخش‏هایی را که در شبکه‏ی فردی دارای اهمیت هستند، مورد ارزیابی و تأمل قرار می‏دهیم.
1 ) برخورداری از انگیزه‏ی مقدس
وجود انگیزه‏های عالی در کارگزاران حکومتی، سبب تصعید اندیشه و برخورداری فرد از احساس مسؤولیت خواهد بود. مرادمان از انگیزه، همان عاملی است که فرد را به انجام عمل برمی‏انگیزد و باعث تلاش و فعالیت او می‏گردد. کارگزاری اسلامی، با برخورداری از این گرایش ذهنی و عاطفی است که می‏تواند در مسیر انجام رسالتی بزرگ و الهی برآید و افتخار خدمت به انسان‏ها را، که برترین عبادت شمرده می‏شود، نصیب خود گرداند.
2 ) تهذیب نفسانی
با توجه به وجود نفسی سرکش، و امر کننده به بدی‏ها، در وجود انسان، احتمال لغزش کارگزار در حوزه‏ی مسؤولیتی‏اش بسیار بالا و فراوان است. نفس سرکش، انسان را به تخلف از مرز عقل فرا می‏خواند و پذیرش تمایلات نفسانی موجب فرو افتادن کارگزار حکومتی در منجلاب خودخواهی‏ها، شهوت‏ها و راحت‏طلبی‏ها می‏شود. با توجه به همین مسأله است که علی علیه‏السلام در نامه‏ای، که به مالک می‏نویسند، چنین می‏فرمایند:
املک هواک(1).
مالک نفس خویش باش و آن را به دست هوا نسپار.
و به او فرمان می‏دهد که نفس خویش را با ترک خواهش‏ها در هم
______________________________
1. نهج البلاغه، صبحی صالح .
______________________________
شکند و به هنگام سرکشی، عنانش را بر گیرد، زیرا که نفس، پیوسته، به ناشایستگی‏ها فرمان می‏دهد، جز آن کس را که خدا به او رحم نماید(1).
3 ) مناعت طبع و ساده زیستی
یکی از عالی‏ترین خصلت‏هایی که، در کارگزار نظام اجتماعی اسلامی، از همه چیز نقش آفرین‏تر خواهد بود، برخورداری از خصلت، بلندی طبع و عالی بودن همت است و نیز روی آوردن به ساده زیستی در زندگی شخصی و خصوصی. مناعت طبع، کارگزار نظام اجتماعی را وامی‏دارد که با قدرت روحی بیشتری به کار خود ادامه دهد و در ایفای مسؤولیت اقدام نماید. علی علیه‏السلام که خود یک کارگزار است، وضعیت روحی خود را بدینگونه توصیف می‏فرماید:
بدان که پیشوای شما از پوشیدنی دنیا به دو پیراهن فرسوده و از خوردنیش به دو قرص نان جو اکتفا نموده است به خدا از دنیای شما زر و سیمی نیندوختم و از غنیمت‏های آن مالی انباشته نکردم و جز پیراهن و ردایی، جامه‏ای آماده نکردم و یک وجب از زمین را به چنگ نیاوردم و جز به مقدار خوراک موجودی شکسته پشت، که از بسیاری درد از خوردن وامانده، از آن برنگرفتم و دنیا در نظرم از دانه‏ی حنضل تلخ، بی‏مایه‏تر و بی‏ارزش‏تر است(2).
در این شبکه‏ی (نفسانی، خودی)، اخلاقیات مثبت و مطلوب دیگری، همچون برخورداری از تقوای درونی، که محافظ کارگزار از ورود به حیطه‏های انحراف است، و عدل نفسانی، برخورداری از انصاف، امانت‏داری، کاردانی و دانایی، ضرورت دارد که کارگزار اسلامی، با وجود این خصلت‏ها، توفیق و کارایی بالایی را پیدا خواهد نمود. در سوره‏ی یوسف، چنین منعکس گردیده که پس از خروج یوسف، پیامبر الهی، از زندان و روشن شدن تقوا و بی‏گناهی او، و برخورداری یوسف از عدل نفسانی، عزیز مصر به عظمت او پی می‏برد و او را به عنوان امین قلمداد می‏کند. قرآن
______________________________
1. نهج البلاغه، صبحی صالح .
2. صبحی صالح، نهج البلاغه، نامه‏ی 45 .
______________________________
مجید، اینگونه توصیف می‏فرماید:
قالَ الْمَلِکُ ائْتُونی بِه اَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسی، فَلَمّا کَلَّمَهُ قالَ اِنَّکَ الْیَومُ لَدِیْنا مَکینٌ اَمینٌ(1).
ملک گفت که یوسف را به نزدم آورید تا او را از خاصان خویش قرار دهم، چون به مکالمه با او پرداخت، چنین گفت: که تو امروز در نزد ما، توانمند و امانت‏داری.
یوسف در جواب، به او می‏فرماید:
قالَ اجْعَلْنی عَلی خَزائِنِ الارْضِ، اِنّی حَفیظٌ عَلیمٌ(2).
مرا بر خزائن زمین بگمار، که من هم قدرت حفظ خزائن را دارم، هم بر حفظ و نگهبانی از خزائن، آگاهی و دانایی دارم.
در نتیجه، چهار خصلت را هم قرآن مجید در رابطه با شبکه‏ی نفسانی کارگزار توضیح می‏دهد، که عبارتند از :
1 ) مکین بودن، یعنی مقام و منزلتی مستحکم داشتن؛
2 ) امین بودن، که قدرت روحی بر حفظ امانت است؛
3 ) حفیظ بودن، یعنی نهایت دقت در حفظ قلمرو مسؤولیتی؛
4 ) دانایی داشتن، که لازمه‏ی اساسی در اعمال اندیشه‏ها در حوزه‏ی کارگزاری اجتماعی است.
اخلاقیات کارگزار در شبکه‏ای الهی و معنوی
ممکن است اشتغال مداوم به کار، روزمرّگی بیاورد و در نتیجه‏ی روزمرّگی، تدریجاً، پست‏های کارگزاری حجابی فراروی کارگزار شوند و او را از یاد خدا بازدارند، که در نتیجه‏ی غفلت از یاد خداوند، دیگر کارگزار سمت و سوی ارزشی و الهی خود را از دست خواهد داد. لذا ضرورت برقراری ارتباط خاص با خدا از وجوه بارز تکالیف یک کارگزار مطلوب در حاکمیت دینی است.
برخی مدیران و کارگزاران، به بهانه‏ی تراکم کاری و درگیری بسیار، از
______________________________
1. سوره‏ی یوسف، آیه‏ی 54 .
2. سوره‏ی یوسف، آیه‏ی 55 .
______________________________
ین ارتباطات ویژه‏ی ملکوتی غفلت می‏ورزند و به تصور مهم‏تر بودن کارهایشان، وقتی را به آن اختصاص نمی‏دهند. اشتباه بسیار بزرگی است زیرا این گونه افراد، تدریجاً لطافت روحی خود را در جریان کار از دست می‏دهند و حلاوت معنوی کار در نزدشان از بین می‏رود، در نتیجه کار به امری خشک و بی‏روح تبدیل می‏شود، که کسالت می‏آفریند و افسردگی می‏زاید.(1)
علی علیه‏السلام ، در زمینه‏ی رابطه‏ی کارگزار با خدا، در نامه‏ای به مالک اشتر، چنین می‏نویسند:
واجعل نفسک فیما بینک و بین اللّه‏ افضل تلک المواقیت و اجزل تلک الاقسام(2).
برای ارتباط خودت با خدا، بهترین و مهم‏ترین قسمت اوقات روز را اختصاص بده.
در زمینه‏ی این باید اخلاقی، لازم است که چند کار مورد توجه کارگزار قرار بگیرد.
1 ) شرکت در نماز جماعت
معمولاً در محیط‏های کاری نماز جماعت اقامه می‏شود. بی‏توجهی به نماز اول وقت و جماعت، خطایی فاحش است، زیرا نفس کار در نظام الهی عبادت است. حال اگر این عبادت با نماز غنا یابد، از اهمیت افزون‏تر و توفیق افزایی بیشتری برخوردار خواهد شد.
علی علیه‏السلام ، در دستورالعملی که برای محمد بن ابی بکر، که پیش از مالک او را به فرمانروایی مصر گماردند، صادر فرمودند، می‏نویسند:
نماز را در وقتی که برای آن تعیین شده، به جای آور، نه وقت آن را به علت فراغ از کار پیش انداز و نه به سبب اشتغال به کار به تأخیر انداز و
______________________________
1. طیب، مهدی، مدیریت اسلامی، مؤسسه‏ی فرهنگی مطهر، چاپ نخست، ص 157 .
2. نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه‏ی 53 .
______________________________
بدان که همه‏ی کارهای تو بسته به نماز است(1).
2 ) نیایش با خدا، برای کسب موفقیت
کارهای یک کارگزار دینی، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. در انجام وظیفه‏ی کارگزاری، استمداد از خداوند بسیار نقش آفرین و سرنوشت ساز است. کارهای مهم جز با یاری خدا امکان تحقق مطلوب نخواهد داشت و لذا روح نیایش باید به عرصه‏ی کارگزاری وارد شود. در نامه‏ی امام علی علیه‏السلام به محمد بن ابی بکر، اینگونه مرقوم فرموده‏اند:
و بسیار از خدا مدد بجوی که تو را در کارهای دشوارت کفایت می‏کند و در مشکلاتی که برای تو رخ می‏دهد یاری می‏نماید، ان شاءاللّه‏(2).
کارگزار دینی، مؤثری در عالم هستی غیر از خدا نمی‏شناسد:
لامؤثر فی الوجود الااللّه‏.
و لذا ترس و طمعی هم به کسی غیر خدا ندارد. او با عنایت به اینکه خدا ولی مطلق و توفیق دهنده‏ی انسان است، خود را به خدا وامی‏گذارد و مصداق بارز افوض امری الی اللّه‏ ان اللّه‏ بصیرٌ بالعباد(3) می‏گردد.
3 ) خدا را بر خود ناظر دیدن
از همه‏ی وظایف در این شبکه مهم‏تر، این است که خدا را همواره ناظر بر اعمال خود ببیند. زیرا خداوند کارگزاری اجتماع را، به عنوان امانت، به کارگزار وامی‏نهد و خود بر او نظارت می‏کند ان ربک لباالمرصاد، خداوند در کمین خطاکاران است که اگر خطایی کنند، با آنها برخورد قهرآمیز نماید.
______________________________
1. نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه‏ی 47 .
2. همان، نامه‏ی 67 .
3. سوره‏ی غافر، آیه‏ی 44 .
______________________________
بکه‏ی مدیریتی
هر کارگزاری در یک شبکه‏ی خاص مدیریتی قرار می‏گیرد، یعنی هم خودِ کار، نوعی مدیریت حرفه‏ای است و هم در حیطه‏ی کاری، تحت نفوذ و نظارت و نگاه دقیق مدیریت کل سیستم قرار می‏گیرد، که قطعاً در این زمینه نیز برخی از بایدهای اخلاقی متجلی می‏شود.
یکی از نکات دقیق و متقن، در این زمینه، این است که کارگزار، قبل از اینکه مدیری را در درون سیستم بر خود ناظر ببیند، خدا را بر خود ناظر و نگهبان می‏نگرد. به دلیل اهمیت این مسأله، کارگزار در این شبکه سلسله‏ای از بایدهای اخلاقی را خواهد داشت که به نحوی گذرا به آنها اشاره می‏کنیم.
1 ) دقت در فرامین و دستورات
یکی از بایدها در این شبکه، دقت و درک فرامین صادره از ناحیه‏ی مدیری لایق و دلسوز است که باید مورد توجه کارگزار قرار بگیرد.
2 ) برخورداری از صفت حیا و احترام
عنوان حیا و احترام به مدیریت در آن سیستم، از ضروریات اصلی کارگزاری‏اند که البته باید نه جنبه‏ی افراط به خود بگیرد که به سر حد تملق و بی‏ارادگی برسد و نه تفریط در آن روی دهد که به سر حد بی‏تفاوتی و بی‏اعتنایی برسد که هر دو خطرناکند و کارگزار را از کار بایسته مانع می‏شوند. در مضامین دینی ما حیا و احترام حدودی دارند.
علی علیه‏السلام فرموده است:
ثناگویی بیش از استحقاق، تملق و چاپلوسی است و کوتاهی از حد استحقاق سستی و کاهلی نمودن و یا حسد است(1).
______________________________
1. نهج البلاغه، حکمت 347 .
______________________________
 ) برخورداری از ظرفیت روحی و اخلاقی
مدیران سیستم‏ها و مجموعه‏ها، طبق اصول و قواعد حاکم بر سیستم، دستوراتی را به زیربخش‏های مدیریتی خود صادر می‏کنند که معمولاً در راستای اهداف کلی سیستم است و اگر مدیر از لیاقت‏ها و شایستگی‏ها و تعهدات لازم برخوردار باشد، این مسأله علی‏الاصول با ظرافت و حساسیت و دقت بیشتری انجام می‏شود. بدین روی کارگزارانی که در درون سیستم قرار می‏گیرند باید از ظرفیت شنوایی و روحی بالایی برخوردار باشند تا در تصمیمات صادره تعللی ورزیده نشود. در صورت فقدان چنین ظرفیتی تصمیمات مطلوب و صحیح بر زمین مانده و نتیجه‏ی مطلوبی عاید نخواهد گردید. به فرموده‏ی علی علیه‏السلام :
کسی که نه بزرگی کار او را از پا درآورد و نه فراوانی آن او را دچار پریشانی و سردرگمی نماید.(1)
4 ) برخورداری از اعتماد به نفس
البته در نظام مدیریتی مطلوب، افراد هرگز خود باختگی پیدا نمی‏کنند و اعتماد به نفس خود را از دست نمی‏دهند ولی به عنوان یک اصل اساسی، در حوزه‏ی کارگزاری، باید کارگزاری که در درون یک تشکیلات به انجام وظیفه می‏پردازد. به دلیل اینکه مدیر سیستم فرامینی را صادر می‏کند، هرگز نباید اعتماد به نفس خود را از دست بدهد.
به خود متکی همچو خورشید باش     که خورشید از خویش تابنده است
مده احتیاط عمل را ز دست     که این نکته بر عقل فرخنده است
ز خود عقده‏ی کار جوینده باش     که جوینده گفتند، یابنده است
اساس تعلیم و تربیت اسلامی هم بر این است که هر فردی به گونه‏ای تربیت شود که دارای حس وظیفه‏شناسی و اعتماد به نفس باشد. هر فردی در شؤون دینی خود،
______________________________
1. نهج البلاغه، نامه‏ی 53 .
______________________________
تکالیف مخصوصی دارد و در راه تأمین سعادت شخصی و اجتماعی باید به خود اعتماد کند و با اتکال بر خدا، به انجام تکالیف خود بپردازد و از ورزش‏های فکری و ابتکارات بهره‏مند باشد.
شبکه‏ی توده‏ای و اجتماعی
منظورمان از شبکه‏ی توده‏ای و اجتماعی، چنان که در آغاز مباحث اشاره نموده‏ایم، اخلاقیاتی است که یک کارگزار حکومتی در نظام اسلامی باید آنها را نسبت به مراجعان و ارباب رجوع، که موضوع اصلی در پذیرش کارگزاری اجتماعی هستند، مورد توجه و رعایت جدید قرار بگیرد.
به دلیل اینکه هر کارگزاری در سیستم اجتماعی و در نظام سیاسی اسلام مسؤولیت ارائه‏ی خدمات را برعهده دارد و مسؤولیتی که برعهده‏اش نهاده شده امانتی است که از توده‏های اجتماعی دریافت داشته، کارگزار اسلامی، در برابر تمام آحاد جامعه دارای مسؤولیت است و باید وظایفش را در قبال مراجعان و توده‏ی مردم به درستی انجام دهد. نوع برخوردهای مثبت کارگزاران با مردم بسیار تعیین کننده است، چنانکه علی علیه‏السلام در نامه‏ای به مالک اشتر می‏نویسند:
قلبت را برای رحمت و مهربانی بر رعیت آماده کن، و به آنها محبت و لطف داشته باش و بر آنها حیوانی درنده مباش که خوردن شکار را غنیمت می‏شمرد و با آنان فروتن باش و به نرمی رفتار کن که آنها دو صنف هستند، یا نظیر تو هستند و یا برادر تو، خدا را انصاف ده و با مردم به انصاف رفتار نما(1).
با توجه به رهنمودهای امام علی علیه‏السلام در زمینه‏ی حسن خدمت به جامعه، کارگزار حکومتی، باید چند وظیفه و یا روش اخلاقی را نسبت به مراجعان (توده‏ی مردم مسلمان) رعایت نماید.
______________________________
1. نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه‏ی 53 .
______________________________
 ) عشق به مردم
در هر نظام اجتماعی، مردم اصل و اساس و پایه‏اند و غرض اصلی از پیدایش سیستم‏ها و مجموعه‏های اداری هم خدمت به مردم است. در این راستا یکی از بدیهی‏ترین اصولی که باید مورد توجه و رعایت قرار گیرد، شناسایی افعال و وظایفی است که فرد در خصوص مردم دارد، خصوصاً مردمی که عشق به خدا دارند و خداگرا هستند، قضاوت‏های مردم درباره‏ی خوبی و بدی افراد، در این زمینه، بسیار کارگشا و تعیین کننده است. فارابی می‏گوید:
مدبران مدینه، چنانچه دارای اخلاق پسندیده باشند و فضایل در وجود آنها به صورت ملکه درآمده باشد، بهتر از این است که خود نگهدار باشند(1).
منظور فارابی این است که کارگزار حکومتی باید متصف به برخوردهای مثبت با جامعه باشد و این مسأله مقتضی این نکته است که کارگزار حکومتی به مردم عشق بورزد و اساساً، در علم مدنی، مسأله‏ی عشق به مردم در رأس همه‏ی امور مربوط به نظام اجتماعی مدینه قابل فرض است.
2 ) تعهد خدمت رسانی به مردم
در علم مدنی اسلامی، تعهد خدمت رساندن به مردم از افضل تعهدات محسوب گردیده و باید فرد کارگزار، در جامعه‏ی مدنی دینی، به توزیع خیرات به جامعه بپردازد. در اندیشه‏ی فارابی این مسأله از اهم امور شمرده شده:
فارابی بر این باور است که علم مدنی، نه تنها متکفل بیان ضرورت توزیع خیرات عمومی است، بلکه چگونگی توزیع آن را نیز بیان می‏کند.(2)
همان گونه که اشاره کردیم، کارگزار اسلامی عاشق مردم است و در نتیجه از هر فرصتی که برای نیکی نمودن و خدمت به مردم برایش مهیا شود استفاده می‏نماید و
______________________________
1. فارابی، فصول منتزعه، ص 185 .
2. مهاجرنیا، محسن، اندیشه‏ی سیاسی فارابی، بوستان کتاب قم، ص 185 .
______________________________
نجام این خدمت را برای خود عبادت می‏داند، در نامه‏ی امام به مالک چنین آمده است:
و بدان که هیچ چیز به اندازه‏ی نیکی کردن به مردم و سبک کردن بار مشکلاتشان و وانداشتن آنها به کارهای تحمیلی بی‏سابقه، خاطر مدیر را از جانب مردم آسوده نمی‏سازد، پس در آنچه گفتم باید تلاش کنی که این کار، از جانب مردمست، به تو اطمینان خاطر می‏بخشد و این، خود رنجی سنگین را از دل تو برمی‏دارد و هر آینه از کسی می‏توانی انتظار خیر داشته باشی که در حق او خوبی کرده باشی و سزاوارترین فردی که باید از او نگران باشی کسی است که درباره‏ی او بدی روا داشته‏ای(1).
3 ) نپذیرفتن کارهای متعدد غیرمرتبط
برای اینکه کارگزار نظام اسلامی در کار خود موفق باشد نباید کارهای مختلفی را که مربوط به مردم می‏شود بپذیرد، زیرا این مسأله حقوق اجتماعی را پایمال می‏سازد و انسان‏ها را از دریافت خدمات مثبت محروم می‏نماید.
فارابی معتقد است:
لازم است به هر فردی از اهل مدینه‏ی فاضله صناعت خاصی، خواه در مرتبه‏ی خدمت و یا ریاست، واگذار شود تا به آن عمل کند و نباید یک نفر بیش از یک صناعت و شغل داشته باشد، زیرا اولاً هر انسانی شایسته‏ی انجام همه نوع عمل و صناعت نیست، ثانیاً اگر هر کسی تنها به یک شغل و صناعت مشغول باشد، در آن کار مهارت و تخصص پیدا می‏کند و کارش از اتفاق و استحکام بیشتری برخوردار می‏شود و ثالثاً بسیاری از کارها زمان خاصی دارند که اگر از آن بگذرد، فوت می‏شود و چه بسا دو عمل مربوط به یک زمان خاص باشند که به هر کدام مشغول بشود، زمان دیگری فوت می‏شود و در زمان دیگر هم قابل عمل نیست، لذا شایسته است هر شغلی به یک نفر واگذار شود تا زمان آن فوت
______________________________
1. نهج البلاغه، نامه‏ی 45 .
______________________________
نشود.(1)
4 ) در نظر داشتن مساوات بین مردم
مراجعین به یک مجموعه‏ی کاری، از قشرهای مختلف اجتماعیند، بعضی ثروتمند، برخی و یا اکثریتی فقیر و مستضعف، برخی آشنا و برخی ناآشنا، بعضی آماده‏ی پرداخت رشوه و بعضی درصدد مطالبه‏ی حق خودشان، برخورد با این تیپ‏های مختلف هرگز نباید با انگیزه‏های شخصی، نفع پرستانه و خدای نخواسته سودجویانه باشد، بلکه اصل اولی رضای خداوند متعال است و اصل دیگر برخورد عادلانه با همه مراجعان به سیستم اداری است. هرگز نباشد کار فردی سریع انجام شود و کار فردی دیگر به تأخیر انداخته شود.
آنچه در کارگزاری مدیریت اسلامی مطرح می‏باشد، نه تنها عدم تبعیض‏هایی از این دست است، بلکه حتی مدیر در نگاه‏ها و خطاب‏ها و استقبال هم نباید تفاوتی بین اقشار و افراد بگذارد تا در نتیجه اغنیا طمع سوء استفاده بیش از حق خود را در سر نپرورند و افراد ضعیف و تهیدستان هم امیدشان را در دست‏یابی به حق خود از دست ندهند. اگر مدیر چنین نکند و به متعابعت از هوای نفس خود، بین مراجعان و خدمت گیرندگان از سازمان تفاوت گذارد، به سمتی دست آلوده است که هر چه از رهگذر این نحوه عملکرد به دست آورد قطعاً قابل مقایسه با سلامتی که در صورت مراعات عدالت در سازمان حاکم می‏گشت نخواهد بود.(2)
علی علیه‏السلام در این خصوص مکتوب فرموده‏اند که :
در نگاه کردن به مردم، چه مستقیم و چه به گوشه‏ی چشم، و در اشارت کردن و درود گفتن به آنان یکسان عمل کن تا بزرگان به طمع سوء
______________________________
1. فارابی، ابونصر، فصول منتزعه، ص 75 .
2. طیب، مهدی، مدیریت اسلامی، مرکز خدمات فرهنگی مطهر، ص 137 .
______________________________
تفاده از تو نیفتند و ضعیفان از عدالتت مأیوس نشوند.(1)
صفات و ملکات فاضله‏ی دیگری همچون خوشرویی، احترام، کنترل و هدایت مطلوب، به سخنان مراجعان گوش دادن، دلسوزی نمودن، تفهیم مشکل نمودن، خود را از دیگران برتر پنداشتن، برابر مقررات عمل نمودن، همدردی و همدلی داشتن، ترجیح بی‏جهت ندادن، انتقادپذیر بودن و به مشاوره‏ی دیگران بهادادن، عفو و بخشش نمودن، کنترل و هدایت مطلوب نمودن و... از جمله صفات و ویژگی‏هایی است که یک کارگزار دینی و اسلامی باید خود را به این آداب و اخلاق مزین گرداند.
______________________________
1. نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه‏ی 27 .

تبلیغات