مواد زکوی در شرایط تحول پذیر زمان (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
مطلع نوشتارمان را با کلامی بلند از الگوی فقاهت و بیدارگر زمان، حضرت امام خمینی قدّس سرّه درباره نقش تعیینگر زمان و مکان در اجتهاد آغاز میکنیم:
«...زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند، مسألهای که در قدیم دارای حکمی بوده است، بظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا بکند؛بدین معنی که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرق نکرده است، واقعا موضوع جدیدی شده است، که قهرا حکم جدیدی میطلبد!» 1
همانگونه که گاهی تحولات خاصّ زمانی و مکانی در نظام جامعه در بستر زمان موجب تغییر در موضوعات شده و حکم جدیدی را پی آورده است، همین تحولات نیز سبب تغییر در برداشتهای مجتهد از منابع و مایههای اصلی استنباط نسبت به موضوعات جدید شده است.برای همین، ممکن است موقعیتهای جدیدی که برای جامعه پدید 1.صحیفه نور، ج 21، ص 57.
میآید، با شرایط زمانی ویژهای همراه باشد، که پیشتر، فاقد آن بوده است.
این اختلاف در شرایط زمانی، ممکن است برداشت فقیه را از منابع متفاوت نماید، به گونهای که برداشت وی از یک حکم در دو زمان، گوناگون باشد:
«...مسائلی که امروز پیش آمده با مسائل سابق فرق میکند و برداشتها از احکام اسلام مختلف است.» 1
برای تبیین نقش زمان در تغییر احکام، اختصارا به چند نمونه اشاره میشود:
الف.در زمانهای گذشته خرید و فروش اعضای بدن چون قلب، کلیه و...، به دلیل دربرنداشتن هیچگونه نفعی، حرام بود، اما اکنون با گذشت زمان و پیشرفت علوم نه تنها منفعت دارد، بلکه زندگی انسانها سخت بدان وابسته است.
ب.درگذشته خرید و فروش خون حرام بوده و حتّی از طرف بعضی از بزرگان چون شیخ انصاری، بر این مسأله ادعای اجماع شده است:
«...یحرم المعاوضة علی الدم بلاخلاف...» 2
روشن است که این حکم، بر این اساس استوار است که از نظر شرع، درستی داد و ستد به داشتن فایده و ارزش مالی بستگی دارد.
ج.مطابق برخی روایات، جزیه بر کفار کتابی که در پناه اسلام زندگی میکنند بر رؤوس و یا اموال آنان قرار میگیرد، در حالی که مطابق بعضی از روایات، حاکم اسلامی میتواند غیر از جزیه، مالیات دیگری از آنان بگیرد، زیرا در زمانهای پیش، حاکم اسلامی فقط مسؤول حفظ و تأمین امنیت برای آنان فراهم میآورد و....
از آنچه یاد شد، آشکار میگردد که زمان و مکان دو عنصر تأثیرگذارنده در مسیر اجتهاد بوده و غفلت از آن، این مهم را با واقعیتهای خارجی بیگانه میکند.از اینرو، اجتهاد تنها و تأثیر ناپذیر از زمان و مکان، بیشتر اجتهادی است تئوریک، تا کاربردی و این 1.صحیفه نور، ج 21، ص 57.
2.شیخ انصاری، مکاسب محرمه.
________________
زمانی میتواند پویا و کاربردی باشد، که فرانگر و هسو با مقتضیات زمانی و مکانی، و مصلحتها و نیازمندیهای حکومت اسلامی باشد.
فرض تحقیق
این نوشتار در پی آن است تا بحث مالیات اسلامی را که بیش از همه در زکات متجلّی است، با تکیه بر واقعیتهای زمانی و مکانی تبیین و بررسی نماید؛چه، نگارنده بر این باور است، نقش تعیین کننده زمان و مکان در مواد زکوی-در کیفیت و هم کمیت-اگر فزون از دیگر مسائل و موضوعات نباشد، کمتر نیست.
زکات همانگونه که از روایات آن پیداست، با هدفمندیهای اساسی به عنوان یکی از مالیاتهای اسلامی در جامعه اسلامی اعمال و در موارد خاص خود، به دست ولیّ امر اجرا و اداره میشود.
از این رو، در صورت ناهماهنگی و عدم تعادل بین این مالیات و موارد مصرفی آن، ولیّ امر با استفاده از ولایت شرعی، بر اساس موقعیتهای زمانی و مکانی و مصلحتهای حکومتی، بین زکات و موارد مصرف آن ایجاد توازن نموده، تلاش میکند به اهداف اصولی زکات نائل آید، و این از جمله اختیارات وسیعی است که به او به عنوان ولایت شرعی تفویض شده است.
عوامل مؤثر در تحول اجتهاد
واقعیت این است که بجز دو عامل پیشگفته، عوامل دیگری چون«احوال»و «موقعیت و بافت اجتماعی و اقتصادی»در چگونگی بیان احکام بیتأثیر نبوده است:
«برخی از محققین و فقیهان، قانون تحول اجتهاد با تحول احوال را پذیرفتهاند و در این زمینه گفتهاند:میبینیم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آنگونه که مناسب حال مردم بود، احکام را بیان میکرد و لذا دیده میشود در برابر یک پرسش-که از افراد مختلف پدید میآمد- پاسخهای گوناگون و مختلفی میداد و سبب اختلاف پاسخ پیامبر، ا ختلاف سائلینبود....» 1
از این رو مسألهای که قابل مطالعه و بررسی بوده و تأثیر بسزایی در مقوله مورد بحث دارد، مسأله شناخت موقعیت، فضا و بافت اقتصادی عصر پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است.از این جهت که ملاک از تعلق زکات به این تعداد محدود و اساسا معیارهای تعلّق زکات چه بوده است؟
بررسیها نشان میدهد، فراوانی یک محصول و نیز همگانی و«قوت»بودن آن، از جمله علل تعلق زکات بوده است:
«...ظاهرا محصولات زراعی مورد تعلق زکات نسبت به اماکن و مناطق مختلف فرق میکرده است، همانگونه که نسبت به سایر مالیاتها چنین بوده است.احتیاج مردم به مواد غذایی محلی، یکی از عمده عواملی بوده که تأثیر زیادی در معاف نمودن بعضی از مواد غذایی از زکات داشته است؛بدین شکل که اگر محصولی در محلی فقط به اندازه غذای مردم تهیه میشد و واقعا مردم بدان احتیاج داشتند، از زکات معاف میشد.
به طور مثال، گندم و جو در درجه اول و انگور و خرما در درجه دوم چون از محصولات متداول و عمومی کشاورزی بود و در همه جا کشت میشد و اکثرا هم از حد احتیاج بیشتر داشتند، در اکثر روایات به عنوان محصول کشاورزی مورد تعلق زکات تلقی شده است....» 2
عوامل مؤثر در انحصار زکات
بیتردید اینکه پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فقط بخشی از اموال را-با وجود فراگیر بودن حکم این مالیات در قرآن-مشمول زکات نموده و از مازاد آن عفو فرموده است، تنها برای رعایت حال مردم آن روز، چه از جهت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مهمتر از همه رعایت موقعیت اسلام و گرایشهای دینی آنان بوده است، و حفظ نظام و حکومت اسلامی نیز این مسأله را ایجاب میکرده است.
1.کیهان فرهنگی، ش 9، ص 48.
2.وضع مالی و مالیه اسلامی از آغاز تا دوران اموی، ص 70.
________________
این احتمال که شاید پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میزانی کلی، برای زکات وضع نموده، اما به سبب موقعیتهای اقتصادی حاکم بر جزیرةالعرب، در برههای از آن اغماض فرموده باشد، خالی از قوت نیست.یکی از فقها در این باره میگوید:
«و لمّا کانت هی عمدة ثروة العرب فی عصره عفا عما سوی ذلک و لعلّه جعلها فی آخر عمره فی اکثر من ذلک و الائمة علیهم السّلام ربما جعلوها فی وقت فی اکثر من التسعة کما تدلّ علیها روایات کثیرة.» 1
روایت زراره نیز بروشنی این احتمال را تقویت کرده و مینماید که زکات از یک معیار کلی، برخوردار بوده و اگر هم محدودیتهایی در آن صورت پذیرفته، بهسبب موقعیتها و شرایط پیشگفته بوده است:
«عن زرارة عن ابی عبد اللّه علیه السّلامقال علیه السّلام:کلّ ما کیل بالصاع فبلغ الأوساق فعلیه الزکاة و قال علیه السّلام:جعل رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم الصدقة فی کلّ شئ أنبتت الأرض، الاّ ما کان فی الخضر و البقول و کلّ شئ یفسد من یومه.» 2
بهترین مثال در مورد رعایت احتیاجات محلی، اختلافی است که در روایات نسبت به زکات عسل دیده میشود.با وجود اینکه در نامه معروف حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نامی از آن برده نشده 3 ، روایاتی هست که در زمان آن حضرت از عسل نیز زکات گرفتهاند. 4
بنابراین، موادی مشابه مواد مورد تعلق زکات، چون برنج و...که به سبب موقعیت خاص مکانی عصر پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم رواج نداشته، نمیتوانند تنها از این جهت که در نامه حضرت لیست نشده و نیز در روایات رسیده از ایشان، نامی از آنها برده نشده، استثنا شوند و دارندگان انبوه این گونه مواد، از زکات معاف باشند؛با وجود اینکه اصول، معیارها و شاخصههای تعلق زکات-کیل و وزن-در آنها مشهود است.
از این رو، گمان میرود گرفتن زکات از اینگونه مواد، چون مواد زکوی متعارف، 1.حسینعلی منتظری، الزکاة، ج 1، ص 167.
2.حر عاملی، وسائل الشیعه، (چاپ چهارم:تهران، انتشارات اسلامیه، 1397 ه ق)، ج 4، ص 40، ح 6.
3.اموال ابو عبیده، ص 496.
4.ماوردی، احکام السلطانیه، ص 99.
________________
از دیدگاه نقل و عقل، ایرادی نداشته باشد.بدین جهت وقتی از امام ر اجع به زکات یکی از اینگونه مواد پرسش میشود، امام موقعیت مکانی محصول مورد سؤال را مطرح میکنند و آن را به عنوان معیار در تعلق و عدم تعلق زکات بیان میدارند:
«ففی موثقة ابی بصیر قال:قلت لأبی عبد اللّه علیه السّلام هل فی الارز شئ؟فقال: نعم، ثمّ قال:انّ المدینة لم تکن یومئذ أرض ارز فیقال فیه و لکنّه قد جعل فیه و کیف لا یکون فیه و عامة خراج العراق منه.» 1
گذری بر گذشته زکات
آنچه در فلسفه«جعل»زکات مهم مینماید، این است که این مالیات اسلامی برای مقاصد مهمی چون رفع مشکلات مادی، و ایجاد عدالت و توازن اقتصادی تشریع شده است.
اکنون باید دید این مالیات هدفمند، در گذشته به اهداف پیشبینی شده خود از لحاظ کمّی و کیفی، رسیده است؟و آیا امروزه در وضعیت حاکم بر کشورهای اسلامی و ازدیاد فزون از حد فقرا و...، محدودیت در تعداد و مقدار مواد زکوی و مهمتر از همه موضوعیت نداشتن بخشی از آن، با مواد مصرفی خود، تعادل و هماهنگی دارد؟
واقعیتهای تاریخی نشان میدهد، همین مواد متعارف در گذشته، بآسانی میتوانست مشکلات و نابسامانیهای اقتصادی جامعه آن روز را مرتفع سازد و در بسیاری از موارد و مواقع، افزون از نیاز نیز باشد.یحیی بن سعید میگوید:
«عمر بن عبد العزیز مرا مأمور وصول مالیات آفریقا کرد.من مالیات آنجا را وجصول کردم و به جستجوی مستمندان پرداختم، لیکن یک تن بینوا نیافتم و کسی را پیدا نکردم که از من چیزی بپذیرد.چون عمربن عبدالعزیز بنا به نقل مالک بن انس، پیروان و همه را بینیاز کرده بود.از این رو، با آن اموال بردگانی خریده، آزاد کردم و ولاء آنها را برای مسلمانان قرار دادم.» 2
1.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 41، ح 11.
2.سیره عملی عمر بن عبد العزیز، ص 59.
________________
زکات یک مالیات هدفمند
بیشک پایههای زکات بر این استوار شده که در سایه آن، مستحقّان این مالیات عموما و فقرا خصوصا، بیمنت و خواری، زندگی خود را آبرومندانه اداره نمایند.در روایات گوناگونی نیز بر این نکته تأکید شده است.
برابر روایات، مشمولان قانونی زکات، باید تا آنجا که اشخاص مستحق مانند سایر مردم بینیاز شده و بر تأمین و رفع نیازهای ضروری خود مثل غذا، آشامیدنی، لباس، ازدواج و حج متمکّن گردند، این حق را ادا نمایند.جالب اینکه در تمام این نصوص، هدف یگانهای که فراگیری بینیازی به مفهوم اسلامیکلمه و ایجاد توازن در سطح زندگی همگانی باشد، دنبال شده است:
«انّ اللّه فرض للفقراء فی الاغنیاء فریضة لا یحمدون بادائها و هی الزکاة.فاذا هی وصلت إلی الفقیر فهی بمنزلة ماله یصنع بها ما یشاء به.فقلت:یتزوّج بها و یحجّ بها؟ قال علیه السّلام:نعم.قلت:فهل یوجز الفقیر اذا حجّ من الزکاة کما یوجر الغیر صاحب المال؟ قال علیه السّلام:نعم.» 1
دیدگاه شهید صدر و شهید مطهری
دامنه فقر به حسب زمان و موقعیتهای دیگر فرق میکند، از این رو، نصوص حد رهایی از فقر را به فراخور موقعیتهای شخصی و اجتماعی فقرا مختلف میداند.با وجود این، معیار کلی را نیز بیان میکند.شهید صدر در این باره مینویسد:
«...میتوان دریافت که در اسلام مفهو مطلق و ثابتی در کلیه احوال برای فقر منظور نشده است.فقر به طوری که در نص آمده، ناهماهنگی در سطح زندگی همگانی است، نه عدم قدرت بر رفع احتیاجات اساسی بآسانی.به همان نسبت که سطح زندگی ترقی میکند، حد رهایی از فقر نیز بالا میرود؛مثلا اگر در اثر گسترش دامنه رفاه عمومی، وضعی پیش آید که هر خانواده معمولا مسکن مستقلی از خود بتواند داشته باشد، اگر خانوادهای فاقد مسکن مستقلی بود، از این حیث مشمول تعریف واقع و فقیر تلقی 1.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 6، ص 40.میشود.» 1
باید پذیرفت، زکاتی که امروزه از مشمولان قانونی آن گرفته میشود، کفاف موارد مصرف آن را با آن گستردگی نمیدهد؛چه دگرگونیهای حاصل از موقعیتهای زمانی و مکانی سبب گشته تا بخشی از این مواد از چرخه زندگی و گردونه معاملات خارج شود:
«...بیش از نیمی از مردم جهان از گندم و جو، استفاده نمیکنند و خوراک آنان برنج و سایر حبوبات است؛از این رو گندم و جو نمیکارند.طلا و نقره سکهدار هم از گردونه معاملات خارج است و با پیدایش وسائل حمل و نقل جدید، توجهی به ازدیاد شتر نشده بلکه بتدریج نسل آن رو به زوال است و گوسفند و گاو سائمه هم که در طول سال احتیاج به تعلیف نداشته باشد، محدود است.» 2
با توجه به آنچه گذشت، احتمال دارد به شمار زیادی از ثروتمندان و سرمایهداران جامعه، مالیاتی به عنوان زکات تعلق نگیرد و اگر هم آنان تبرعا کمکی به این امر بنمایند، شاید طلبکار نیز باشند؟!
در کتاب الزکاة آمده است:
«کیف نلتزم فی مثل اعصارنا بحصر الزکاة فی تسعة فقط مع انّ النقدین و کذا الانعام الثلاثة، السائمة منتفیة موضوعا و الغلات الأربع بالنسبة الی ثروة الناس قلیلة جدا.» 3
در فلسفه عدم تعادل بین این مالیات و موارد مصرف آن، دو نکته حائز اهمیت است:
الف.محدودیت و انحصار مواد زکوی به بخشی از اموال؛با وجود اینکه آ یات مربوط به انفاق و عموم و اطلاقی که از آن استفاده میشود، گویای واقعیتی دیگر است. چه، حکمت سیاق حتما حقیقتی را متضمن است.
ب.موضوعیت نداشتن پارهای از موارد در چرخه زندگی اقتصادی و گردونه معاملاتی جامعه؛که این خود بازتاب تحولات ناشی از زمان و هم موقعیتهای خاص جغرافیایی بوده است.
1.محمد باقر صدر، اقتصادنا، ج 2، ص 306.
2.مجله نور علم، ش 1، ص 60.
3.حسینعلی منتظری، الزکاة، ج 1، ص 167.
________________
حال با توجه به اهمیت این مالیات اسلامی و تأکید و اهتمام قرآن و سنت بر آن، احتمال این میرود که در موارد و مصادیق این اصل نیز چون دیگر موضوعات بر اساس واقعیتهای روز و مقتضیات زمان، دوباره نگری و تجدیدنظر گردد.
شهید مطهری در اینباره مینویسد:
«...در مورد زکات هم این مسأله مطرح است که آ یا حکومت اسلامی میتواند چیز دیگری به عنوان زکات وضع کند یا نه؟بله میتواند، این از مسلّمات است.حاکم اسلامی میتواند در موارد مخصوصی چیزهای دیگری را مشمول زکات کند.اگر آن نه چیز را به عنوان اصول ثابت قبول بکنیم، معنایش این است که:این ثابت است و غیر آن در اختیار حاکم اسلامی است؛یعنی در اختیار مصالح اسلامی است.اگر مصلحت ایجاب کرد، برای محصول دیگری نیز زکات وضع میکند.» 1
تردیدی نیست که اگر فقیه همان اهتمامی را که به جنبههای سند و دلالت روایات دارد، به جنبههای تاریخی و عوامل و موقعیتهای دخیل در صدور آن نیز داشته باشد، به واقعیتها نزدیک میشود و این نکته در کاربردی کردن فقه مؤثر خواهد بود.چرا که عوامل مختلف زمانی، مکانی، احوالی و دیگر موقعیتها در نوع، چگونگی و محتوای صدور احادیث از امام مدخلیت داشته است و امام بنا بر ظرفیت معرفت و امکانات علمی و معنوی پرسشگران، به آنان پاسخ میدادند و به قدر ضرورت بسنده میفرمودند.
اینکه امام به سؤالهای مشابه که از سوی افراد مختلفی مطرح میشد، پاسخهای متفاوت میدادند، گواه این ادعاست.
برای مثال، وقتی زراره، حکم مالیاتی یکی از حبوبات را از امام میپرسد، ایشان به گونهای دیگر مسأله را طرح و از آن پاسخ میفرمایند:
«...عن زرارة قال:قلت:لابی عبد الله علیه السّلام فی الذره شئ؟فقال لی:الذرة و العدس و السلت و الحبوب فیها مثل ما فی الحنطة و الشعیر و کلّ ما کیل بالصاع فبلغ الأوساق التی یجب فیها الزکاه، فعلیه فیه الزکاة.» 2
1.شهید مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، ص 21.
2.حر عاملی، وسائل الشیبعه، ج 4، ص 41، ح 10.
________________
اما در جایی دیگر، وقتی حکم مالیاتی همان مورد، از سوی سائلی دیگر، پرسش میشود، امام به گونهای متفاوت از آنچه در جواب زراره فرمودند، به وی پاسخ میگویند:
«...و عن ابی عبد الله علیه السّلام ان سئل عن الزکاة فقال علیه السّلام:وضع رسول الله...فقال السائل:و الذرة؟فغضب علیه السّلام ثم قال:کان و اللّه علی عهد رسول الله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم...» 1
روشن است که طبق مفاد جواب امام به زراره، گستردگی و عدم انحصار این مالیات و بنا به مفاد پاسخ امام به راوی دیگر، قبض و انحصار آن را میتوان برداشت نمود.
زکات در قرآن و سنت
قرآن در حدود بیست آیه، تعیین بخشی از اموال را به عنوان زکات، با عبارتهای گوناگون دستور داده و در هیچ یک از این آیات، کمیت و کیفیت آن مشخص نشده است، چنانکه در مورد صدقه نیز که در هشت مورد با کلمه«صدقه»آمده و به زکات تعبیر شده، هیچگونه مقدار و خصوصیتی ذکر نشده است.کلمه انفاق نیز همین وضعیت را دارد.
«خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم...» 2
«یا ایّها الذین آمنوا أنفقوا من طیّبات ما کسبتم و مما أخرجنا لکم من الارض...» 3
از عموم این آیات چنین استفاده میشود که پرداخت مال به عنوان زکات، مانند اعمال عبادی، تعیّنی، تعیینی و یا مولوی صرف، مجهولالعلّه نیست که منصوص العلّة، هدفمند و دارای فلسفه خاص اجتماعی است.
این توهم که طبق قاعده اصول، هر عمومی قابل تخصیص است و روایات دالّ بر انحصار، آیات عام زکات را تخصیص میزند، قابل اعتنا نیست، زیرا خود همین روایات با روایات دالّ بر عدم انحصار معارض است.بنابراین، آیات مورد بحث، بر لزوم اخراج بخشی از اموال به صورت عام، دلالت دارد و قابل تمسک است.
1.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 33، ح 3.
2.توبه/103.
3.بقره/267.
________________
یکی از صاحبنظران مسائل فقهی در این باره مینویسد:
«حکمی که علت آن منصوص باشد، مطابق آن علت، تحقق و عدم تحقق آن، دایره حکم توسعه و تضییق مییابد و در زکات روایاتی است که آن را در شمار احکام منصوص العله درمیآورد.نکتهای که از این به دست میآید این است که اگرچه زکات را باید به عنوان عمل عبادی و با قصد قربت و عبادت پرداخت، اما اصل حکم زکات، حکمی مولوی و مجهول العله نیست و حکم از نظر فقیه، منصوص العله، است.» 1
علتی که در وجوب زکات ذکر شده، تصریح میکند که زکات یک امر مولوی نیست، بلکه قانونی است هدفمند در مورد تأمین امور معاش آن دسته از افراد جامعه که نمیتوانند کار کنند، یا کارشان برای اداره امور زندگی ایشان کافی نیست، و همچنین دیگر مصارف اجتمعی که باید از این مالیات تأمین گردد.
نیز در سیزده روایت از مجموعه روایات مربوط به باب زکات کتاب ارزشمند وسائل الشیعه، پس از بیان نه ماده زکوی، عبارت عفا، عفی عنه و...آمده است که این میرساند پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم زکات را در نه مورد مقرر و در مازاد آن عفو فرموده است.
از سویی دیگر، مطالعه در روایات گوناگون میرساند که رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم تنها به عنوان صلاحدید و اعمال رویه حکومت وقت و مقتضیات زمانی و مکانی خاص آن، از مازاد عفو فرموده است:
«عن ابی جعفر و ابی عبد الله-صلوات الله علیهما-قالا:فرض اللّه-عزّ و جلّ-الزکاة مع الصلوة فی الأموال و سنّها رسول اللّه فی تسعة أشیاء و عفا(رسول اللّه)عمّا سواهنّ.» 2
اگر سنت در اینجا به معنی تشریع اساسی باشد که مکمل فرائض الهی است، مانند رکعات اضافی نماز که پیامبر بر دو رکعت فریضه الهی اضافه فرمودند، شکی نیست که دیگر نمیتوان از آن تخلف کرد، ولی به احتمال قوی سنت در اینجا به معنی حکم ولایتی است.از این رو، تعبیر به عفو شده و این میرساند که در اصل، فرض الهی زکات بر همه 1.منابع فقه، ص 83.
2.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 34، ح 4.
________________
اموال بوده است، به طور عموم، نه اجمال و ابهام، تا پیامبر آن را توضیح و تفسیر فرموده باشد.
دیدگاه یونس، ابن جنید، صدوق و دیگران
شماری از فقها به عدم انحصار زکات در موارد متعارف باور داشته و انحصار آن را مخصوص صدر اول دانستهاند؛از این جمله، یونس بن عبد الرحمن از علمای بزرگ و مورد اعتماد امام رضا علیه السّلام است.وی در این ب اره مینویسد:
«معنی قوله:«الزکاة فی تسعة أشیاء و عفا عما سوی ذلک، انّما کان ذلک فی اوّل نبوّته کما کانت الصلوة رکعتین، ثمّ زاد رسول الله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فیها سبع رکعات و کذلک الزکاة وضعها و سنّها فی اوّل نبوّته علی تسعة أشیاء ثمّ وضعها علی جمیع الحبوب.» 1
ابن جنید، فقیه و متکلم امامی مینویسد:
«تؤخذ الزکاة فی أرض العشر من کل ما دخل القفیز من حنطة و شعیر و سمسم و ارز و دخن و ذره و عدس و سلت و سائر الحبوب و من التمر والزبیب....» 2
شیخ صدوق به پیروی از احادیث، معتقد بود بیشتر احکام شرع، تابع مصالح بندگان است و این طرز فکر نه تنها در کتاب علل الشرائع که در کتاب فقهی من لا یحضره الفقیه نیز مطرح شده است.از همین رو گاه دیده میشود فتاوای ایشان دچار تغییر شده است.
ایشان نیز چون پدرش، به وجوب زکات در افزون از موارد نه گانه باور داشت.مؤلف جواهر الکلام مینویسد:
«...عن جماعة نسبته الی قوم من أصحابنا و عن الحسن بن عیسی نسبته إلی طائفة من الشیعة و لکن لم نتحقّقه الا عن المحکی عن ظاهر ابنی بابویه الامر بها.» 3
«کان المناسب .أن یکون أصل حکم الزکاة و تشریعها مذکورا فی القرآن الکریم 1.محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج 15، ص 69.
2.همان مأخذ.
3.همان مأخذ، ص 72.
________________
الذی هو بمنزلة القانون الاساسی للإسلام و یکون ما فیه الزکاة متبدّلا بحسب الامکنة و الازمنة و محولا تعیینه الی المتصدّی للحکومة الإسلامیة فیعیّنه بحسب منابع ثروة الناس و بحسب الاحتیاج للمصارف اللازمة.» 1
نیز یکی از دانشمندان معاصر در این باره مینویسد:
«زکات به موارد نه گانه منحصر نیست و عموم و شمول حکم آن بسی بیشتر و دامنهدارتر است.» 2
عدم انحصار زکات
از جمله ادلهای که برای اثبات این فرضیه میتوان اقامه کرد، شمار زیادی از نصوص وارد در باب زکات است که از لحاظ منطوق و مفهوم، بر گستردگی و عدم انحصار زکات در موارد نه گانه دلالت دارد، به گونهای که مرحوم شیخ حر عاملی اینگونه روایات را با عنوان:«من ابواب ما تجب فیه الزکاة»ذکر کرده است که در اینجا به دو نمونه اشاره میشود:
«عن محمد بن اسماعیل قال:قلت:لأبی الحسن علیه السّلام انّ لنار طبة و ارزا فما الذی علینا فیها؟فقال علیه السّلام:أمّا الرطبة فلیس علیک فیها شیء و اما الارز فما سقت السماء العشر و ما سقی بالدلو فنصف العشر من کلّ ما کلت بالصاع او قیل:و کیل بالمکیال.»
«و عن ابی مریم عن ابی عبد الله علیه السّلام قال سألته عن الحرث ما یزکی منه؟ فقال علیه السّلام:البرّ و الشعیر و الذرة و الارز و السلت و العدس، کلّ هذا مما یزکی و قال علیه السّلام: کلّ ما کیل بالصاع فبلغ الأوصاق فعلیه الزکاة.» 3
این دو روایت و روایات مشابه آن، بر توسعه و عدم انحصار، صراحت داشته و مینمایاند که تنها دلیل و توجیه انحصار مواد زکوی در موارد نه گانه، موقعیت و مصالح خاص آن روز بوده است، نه تعیین یک قانون مالیاتی ثابت.بنابراین، روایاتی که بر انحصار 1.حسینعلی منتظری، الزکاة، ج 1، ص 150.
2.منابع فقه، ص 84.
3.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 39، ح 2 و ح 3.
________________
دلالت میکند، به جنبه تاریخی این دستور العمل مالیاتی نظر دارد و بر وجوب اخذ و عمل به مفاد آن به همان محدودیت در زمان امام علیه السّلام و پس از آن، هیچ دلالتی ندارد.از این رو، نتیجهای که میتوان گرفت این است که انحصار مواد زکوی به موارد متعارف، اختصاص به صدر اول داشته و مواد دیگری که در روایات منقول از ائمه، مخصوصا صادقین علیه السّلام، چون دو روایت زبور بدان افزوده شده، مربوط به مراحل پس از صدر اسلام است.
دیدگاه شیخ مفید، شیخ طوسی و شیخ یوسف بحرانی
واکنش فقها در مقابل اینگونه روایات که بر عدم انحصار دلالت دارند، گوناگون است؛به گونهای که برای توجیه آنها، برخی تقیّه و بعضی استحباب را مطرح کردهاند.
«و یزکی سائر الحبوب...سنّة مؤکّدة، دون فریضة واجبة و ذلک انه قد ورد فی زکاة سائر الحبوب آثار عن الصادقین.» 1
شیخ الطائفه نیز اینگونه اخبار را، برای رهایی از تناقض، بر استحباب حمل نموده، مینویسد:
«انّها محمولة علی الندب و الاستحباب دون الفرض و الایجاب و انّما قلنا ذلک لئلاّ تتناقض الأخبار.» 2
واقعیت این است که اگر آنچه در روایات مورد بحث آمده، تنها جنبه استحباب میداشت، این نکته بر اشخاصی مثل صحابه امام مخفی نمیماند.بر فرض که چنین هم بود، باید محتوا و متن حدیث بر آن دلالت میداشت، اما روایات مربوط، آنچنانکه از اطلاق آنها آشکار است، استحباب را برنمیتابد.مؤلف حدائق در این باره مینویسد:
«و لو کان الاستحباب مرادا لما خفی علی أصحاب الائمة المعاصرین لهم و لما احتاجوا الی عرض هذه الأخبار علی الإمام ولو سلّم الخفاء علیهم، کان الأظهر فی 1.سلسله الینابیع الفقهیّه ج 5، ص 27، به نقل از مقنعه.
2.موسوعه الفقهیّه، ج 25، بحث زکات، به نقل از تهذیب.
________________
الجواب أن یقال:انّ المراد ممّا ظاهره الوجوب الاستحباب، لأنّه یصر السائل علی الحصر علی التسعة و مع هذا یوجب علیه اخراج الزکاة فی ماعداها.» 1
دیدگاه مؤلف مصباح الفقیه و الحدائق الناضره
برخی از فقها بر این باورند که صدور اینگونه روایات، تنها برای رعایت مصالح اسلام و مسلمانان و مصونیت اموال و امکانات ناچیز مادی شیعیان بوده، و بر اساس موقعیت اجتماعی و جوّ حاکم سیاسی آن روز، از روی تقیه بیان شده است.
از این جمله مؤلف مصباح الفقیه است.ایشان در توجیه روایات مزبور، تقیه را بر استحباب ترجیح داده، مینویسد:
«الجمع بین الخبرین المتعارضین بحمل احدهما علی الاستحباب و ان کان فی حدّ ذاته أقرب من الحمل علی التقیة الذی هو فی الحقیقة بحکم الطرح، و لکنّه فی غیر مثل المقام الذی یکون احتمال التقیّة فیه اقوی.» 2
مرحوم شیخ یوسف بحرانی نیز به سبب هماهنگی این روایات با فتاوای تنی چند از فقهای عامّه، تقیه را بر استحباب برتری داده و در عادت و معیار کلی علما در حمل روایاتی اینچنین بر استحباب، تجدیدنظر میکند و در همین باره مینویسد:
«و الأصحاب قد جمعوا بین الأخبار بحمل هذه الأخبار الأخیرة علی الاستحباب کما هی قاعدتهم و عادتهم فی جمیع الأبواب و الأظهر عندی حمل هذه الأخبار علی التقیة التی هی فی اختلاف أحکام الشرعیّ أصل کل بلیة فان القول بوجوب الزکاة فی هذا الأشیاء مذهب الشافعی و ابی حنیفة و مالک و ابی یوسف.» 3
برگزیدن این وجه از جمع بین روایات-با اغماض از حجم زیاد و لحن صریح آن- اگرچه در آغاز متین و موجّه جلوه مینماید، لکن اشکالات چندی را در پی میآورد:
نخست اینکه این توهم را پیش میآورد که ائمه ما-العیاذ بالله-پیشوایانی باشند که 1.موسوعه الفقهیّه، ج 25، بحث زکات، به نقل از حدائق.
2.مصباح الفقیه، زکات، ص 19.
3.موسوعة الفقهیّه، ج 25، کتاب الزکات، به نقل از حدائق.
________________
در مواجهه با پیشامدهای سیاسی و موقعیتهای دیگر، از گفتن حقایق باز ایستاده و با احساس خوف، حق را-به مصلحت-کتمان نمایند؛که این پندار، مردود و به دور از موازین و اصول اعتقادی اسلام است.تاریخ گواه این واقعیت است که امامان معصوم(ع) در موارد بسیاری در مقام دفع باطل، چون:بدعت، تحریف و فتاوای ناحق، برآمده و از حقایق اسلام، آنگونه که باید، دفاع کردهاند.مرام آنان در هر شرایطی که بیم انحراف در آن رفته و مصونیت اسلام دچار مخاطره میشده است، بیان واقعیتها بود.از این رو، این باور و التزام به آن در هر قالب و گونهای که باشد، پذیرفته نیست و با ظاهر قرآن نیز منافات دارد:
«انّ الذین یکتمون ما أنزلنا من البیّنات من بعد ما بیّنّاه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم اللّهو یلعنهم اللاعنون» 1
نیز اگر بپذیریم که امام به سبب جو خاص سیاسی، برای هماهنگی با فقهای عامه و... تقیه را برگزیده و زکات را در غیر موارد متعارف تجویز فرموده باشد، چگونه میشود امام در اینگونه موارد، پاسخ را به اجمال برگزار نکرده، بلکه با شرح بیشتری جواب فرمودهاند؛حال آنکه این، نقطه مقابل تقیه است.
«انّ التقیة ضرورة و الضرورات تتقدّر بقدرها.»
در موثقه، ابی بصیر از امام درباره حکم«الارز»سؤال شده است:«هل فی الارزشئ؟» اگر امام در پاسخ، به اجمال«نعم»میفرمود، توجیهی که قائلان به تقیه برای اینگونه روایات بیان کردهاند، مناسب به نظر میرسید، ولی ذیل موثقه به گونهای است که مجالی برای تقیه نمیگذارد:
«انّ المدینة لم تکن یومئذ أرض ارز فیقال فیه و لکنّه قد جعل فیه و کیف لا یکون فیه و عامة خراج العراق منه.» 2
بنابراین، اگر صدر این موثقه با تقیه مناسبت داشته باشد، ذیل آن ندارد؛چرا که امام به فلسفه عدم تعلق زکات در یک منطقه جغرافیایی-مدینه-و تعلق آن در نقطه دیگر-عراق 1.بقره/159.
2.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 41، ح 11.
________________
-بهسبب استعداد و موقعیت خاص مکانی در کاشت و برداشت محصول مورد سؤال اشاره دارد، و این با آنچه در مورد تقیه مبنی بر اکتفا به ضرورت آمده است، همسو نیست.
نیز در صحیحه زراره، امام بر خلاف ضرورت مورد بحث، معیار و میزان کلی تعلق زکات را-کلّ ما کیل بالصاع فبلغ الاوساق فعلیه الزکاة-یادآور میشود و دستورالعمل مالیاتی پیامبر اکرم را(الصدقة فی کل شئ انبتت الأرض...)بیان میدارد؛روایت چنین است:
«سئل ابو عبد اللّه عن الحبوب ما یزکی منها؟فعد الامام علیه السّلام الحبوب و قال علیه السّلام:کلّ ما کیل بالصاع فبلغ الاوساق فعلیه الزکاة و قال علیه السّلام:جعل رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم الصدقة فی کلّ شئ أنبتت الأرض الا ما کان فی الخضر و البقول و کل شئ یفسد من یومه.» 1
نمونههای دیگری از این دست، در کتاب زکات وسائل الشیعه، قابل ملاحظه است. بیتردید بزرگترین انگیزه در توجیه و حمل اینگونه روایات بر تقیه و یا استحباب، توهم همسو بودن محتوای آن با مرام و آرای فقهی فقهای عامه است.
سید مرتضی پس از ذکر آرای فقهی فقهای امامیه و بیان اتّفاق آنان در انحصار زکات، روایات مورد بحث را چون با فتاوای عامه هماهنگ میبیند، توجیه مینماید و حمل اینگونه روایات را بر تقیه موجه دانسته، مینویسد:
«و یمکن حملها بعد ذلک علی انّها خرجت مخرج التقیّة، فانّ الأکثر من مخالفی الإمامیة یذهبون إلی انّ الزکاة واجبة فی الأصناف کلها.» 2
دیدگاه ابن قدامه و تحلیل شریف مرتضی
بر خلاف آنچه گفتهاند، فتاوا و آرای فقهی برخی از متقدمان فقهای عامه درباره زکات، مشابه آراء و اندیشههای معظم فقهای امامیه بوده است.از این رو، شماری از فقهای اهل سنت به عدم تعلق زکات به بیش از موارد متعارف فتوا داده و تخلف از آن را با 1.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 50.
2.سید مرتضی، الانتصار، به نقل از:حسینعلی منتظری، الزکاة، ج 1، ص 160.
________________
استناد به روایاتی چند، خلاف سنت تلقی کردهاند.
ابن قدامه مقدسی در المغنی مینویسد:
«و قال مالک و الشافعی لا زکاة فی ثمر الا التمر و الزبیب و لا فی حبّ الا ما کان قوتا و حکی عن احمد الا فی الحنطة و الشعیر و التمر و الزبیب و هذا قول ابن عمر و موسی بن طلحة و الحسن و ابن سیرین و الشعبی و الحسن بن صالح و ابن ابی لیلی و ابن المبارک و ابی عبید.و قد روی عمرو بن شعیب عن ابیه عن عبد اللّه بن عمرو انه قال:انما سنّ رسول الله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم الزکاة فی الحنطة و الشعیر و التمر و الزبیب و عن ابی برده عن ابی موسی و معاذ انّ رسول الله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بعثهما الی الیمن یعلّمان الناس امر دینهم امرهما ان لا یأخذوا الصدقه الا من هذه الأربعة:الحنطة و الشعیر و التمر و الزبیب.» 1
از این رو، برخی از فقها این توهم را که همه فقهای عامه قا ئل به عدم انحصار بوده و فتاوای آنان در نقطه مقابل آرای امامیه قرار گرفته است، مردود میدانند.
شریف مرتضی، آرای فقهی برخی از فقها چون:ابن ابی لیلی، ثوری و ابن حیّ را در ارتباط فتاوای علمای امامیه دانسته، مینویسد:
«و مما ظنّ انفراد الإمامیة به القول بانّ الزکاة لا تجب الا فی تسعة اصناف:الدنانیر و الدراهم و الحنطة و الشعیر و التمر و الزبیب و الإبل و البقر و الغنم و لازکاة فی ما عدا ذلک، و باقی الفقهاء یخالفونهم فی ذلک و حکی عن ابی لیلی و الثوری و ابن حیّ انّه لیس فی شئ من المزروع زکاة الا الحنطة و الشعیر و التمر و الزبیب و هذه موافقة للإمامیة.» 2
گویا در قرن چهارم، عصر امام باقر و امام صادق علیهما السّلام، بین آراء و دیدگاه فقهی دانشمندان عامه و خاصه اختلافی نبوده است.
دستور العمل مالیاتی حضرت علی علیه السّلام
دیگر دلیلی که فرضیه مورد بحث-عدم انحصار مواد زکوی-را تأیید میکند، روایتی 1.ابن قدامه، المغنی، ج 2، ص 257.
2.سلسله الینابیع الفقهیّه، ج 5، ص 30.
________________
است که در کتب روایی و تاریخی درباره وضع زکات بر گونهای از اسبها(چرنده دو دینار، بارکش یک دینار)از سوی امیر المؤمنین علیه السّلام رسیده است:
«ففی صحیحة زرارة و محمد بن مسلم عنهما علیه السّلام جمیعا قالا:وضع امیر المؤمنین علیه السّلام علی الخیل العتاق الراعیة فی کلّ فرس فی کلّ عام دینارین و جعل علی البرازین دینارا.» 1
با اندک توجهی به، فقه اسلامی و قوانین مربوط به آن، این نکته بروشنی رخ مینماید که اگر مقدار مقرّر در مصداقهای خارجی زکات، دائمی و تغییر ناپذیر باشد، افزودن مواد دیگری به مواد زکوی به وسیله امیرالمؤمنین علیه السّلام بر خلاف قانون اسلامی خواهد بود.
«...وضع زکات بر اسب، با آنکه اسب در زمان تشریع از جمله نه موردی که زکات بر آنها واجب شده نبوده است؛در زمان خلافت حضرت علی علیه السّلام بر اثر وجود مصلحت و نیاز، حضرت از راه ولایت شرعی که داشت در آن نیز زکات را قرار داد.فقها در زمان بعد از حکم حضرت دوگونه برداشت کردهاند:الف.مستحب؛ب.واجب.
در هر حال، این حکم با تحول نیاز جامعه و عدم نیاز آن متحول میشود.بر این اساس، در موارد دیگری ولیّ شرعی میتواند هنگام نیاز، زکات قرار دهد و این بدین جهت است که اسلام به حاکم شرعی اختیارات زیادی داده، است.» 2
گمان میرود احتمال استحباب در این روایت که تنها به اعتبار تعارض با روایات حصر، بدان تمسّک شده، مردود باشد، زیرا عبارت«وضع»در حدیث شریف، صریح در وجوب بوده و مجالی برای حمل بر استحباب نمیگذارد.
نیز این احتمال که ممکن است جعل مالیات از سوی حضرت از باب زکات نباشد، پذیرفته نیست، چرا که در این روایت تعبیر به«صدقه»شده، که مراد همان زکات است.
همچنین با توجه به آنچه در مورد تقیه، بمناسبت سخن گفته شد، اولا احتمال تقیه در کار امیر المؤمنین علیه السّلام بیمورد است، چه آن حضرت خلیفه مسلمانان و امرش مطاع بوده است.ثانیا اگر هم به فرض، ورود این روایات بر اساس تقیه باشد، باید بنابر مذاق فقهی 1.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 51، ح 1.
2.کیهان فرهنگی، ش 9، ص 48.
________________
عامه صادر شده باشد، با اینکه این روایت، تعمیم مورد نظر عامه را تأمین نمیکند، زیرا باز هم زکات به نوعی از اسبان اختصاص دارد، نه به همه حیوانات.
«...اینکه گفته شده است که اینگونه روایات را باید با جمع دلالی توجیه کرد چرا که مخالف با فتوای مشهور فقهاست، باید گفت:چیزی بجز تمسک به شهرت فتوایی در فهم معنای روایت و شهرت فتوایی بر فرض حجیت قطعا در مورد فهم روایات و جمع دلالی میان آنها، حجت نیست.گذشته از این، شهرت فتوایی از اجتماع که بالاتر نیست. اجماع نیز اگر مدرکی باشد، حجت نیست و مدرک فتوایی مشهور، روشن است.» 1
نقش ولیّ امر در تعیین موارد زکات
واقعیّت این است که قبض و بسطهایاین موضوع، چون دیگر موضوعات اجتماعی و سیاسی مرتبط با حکومت، در اختیار ولیّ امر و حاکم اسلامی بوده و وی به اقتضای موقعیّت و تشخیص مصلحت نظام حکومتی در موضوع، مصادیق خارجی و حدود آن، صلاحاندیشی میکند.
شهید مطهری در این باره مینویسد:
«...یکی از عواملی که کار انطباق اسلام با نیازمندیهای زمان و مکان را آسان میکند، اختیارات وسیعی است که خود اسلام به حاکم شرعی داده.دلیلش، خود کارهای رسول گرامی اسلام است، که ایشان بسیاری از کارها را به حکم اختیاراتی که به او به عنوان صاحب مسلمین داده شده انجام میداد.پس موضوع اختیارات وسیع حاکم اسلامی، راهی است که اسلام در بطن خودش قرار داده، برای آسان بودن انطباق با نیازها....» 2
روایات رسیده گویای این مطلب است که زکات، چون شماری از احکام منصوص العله، هدفمند و دارای فلسفه تشریع است.برای همین هم در بسیاری از نصوص مربوطه، علت وجوب آن آمده است.از این رو، ولیّ امر میتواند به اقتضای تحقّق و عدم تحقّق هدف و علّتهای حکم، دایره موضوع را محدود و یا گسترده نماید.بنابراین، بحث از 1.مجله پاسدار اسلام، سال سوم، ش 8، ص 24.
2.شهید مطهری، اسلام و مقتضیّات زمان، ج 1، ص 48.
________________
انحصار و عدم انحصار موارد زکات نیز به تبع مقتضیات زمانی و مکانی و مصلحتهای نظام حکومتی اسلام، برابر نظر ولیّ امر، تغییر میکند.
از نمونههای بارز آن، دستورالعمل مالیاتی حضرت امیر است که نقل آن گذشت. همچنین در یکی از دو روایت مربوط به زکات اسب، که مرحوم کلینی نقل کرده، عبارت: «وضع امیر المؤمنین صلوات اللّه علیه علی الخیل...»آمده است که این تعبیر خاص با ولائی و حکومی بودن متعلقات زکات بسیار سازگار است:
«...وضع زکات بر اسب با آنکه اسب در زمان تشریع از نه موردی که زکات بر آنها واجب شده نبوده است؛در زمان خلافت امام علیه السّلام بر اثر وجود مصلحت و نیاز، حضرت از راه ولایت شرعی که داشت، در آن نیز زکات قرار داد.» 1
نیز از همین جمله است، قول یونس بن عبد الرحمن.ابن قول از آن رو که در دو زمان مختلف، دو حکم گوناگون از حضرت صادر شده است، نشان میدهد که حضرت بر اساس مصالح مورد نظر و اقتضاءات و مصالح و تدبیر اجتماع در هر زمان، حکم ولایی خاصی را بیان میفرمودهاند.
مؤید این مدّعا اینکه امام علیه السّلام اصل کلی زکات(کیل و وزن)را بیان میفرمایند و این میرساند که توسعه و عدم توسعه متعلقات زکات، وابسته به نظر ولی امر است؛برای نمونه:
«عن علی بن مهزیار قال:قرأت فی کتاب عبد اللّه بن محمد الی ابی الحسن علیه السّلام: جعلت فداک روی عن ابی عبد اللّه علیه السّلام انّه قال:وضع رسول اللّه الزکاة علی تسعة أشیاء: الحنطة و الشعیر و التمر و الزبیب و الذهب و الفضّة و الغنم و البقر و الإبل، و عفی رسول اللّه عماغ سوی ذلک.فقال له القائل:عندنا شئ کثیر یکون اضعاف ذلک فقال:و ما هو؟ فقال له:الارز، فقال له ابو عبد اللّه علیه السّلام:اقول لک انّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم وضع الزکاة علی تسعة اشیاء و عفی عما سوی ذلک و تقول:عندنا ارز و عندنا ذرة و قد کانت الذرة علی عهد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فوقع علیه السّلام:کذلک هو، الزکاة علی کل ما کیل بالصاع.» 2
1.کیهان فرهنگی، ش 9، ص 49.
2.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 34، ح 6.
________________
اینگونه روایات با توجه به سایر ادله و مؤیّدات، گویای این است که رهبر مسلمانان این اختیار را دارد که با توجه به مصالح و نیازهای موجود، در مقدار و موارد زکات تصرف نماید و با این فرض و تحلیل، اختلاف موجود بین روایات توجیهپذیر خواهد بود.
گذری بردرآمدهای زکات و هزینههای سنگین آن
واقعیت این است که اگر ما باور وابسته بودن متعلقات زکات به صلاحاندیشی ولیّ امر را بواقع ندانیم و موارد زکات را ثابت تلقی کنیم، ناگزیر در بسیاری از موارد، شاهد ناهماهنگی و عدم توازن بین این مالیات و موارد مصرف آن خواهیم بود.
تردیدی نیست که در بسیاری از مواقع با رجوع به منابع زکات و بررسی درآمدی که از آن به دست میآید، روشن میشود که بین این درآمد اندک و هزینههای سنگین موارد مصرف آن، هیچ تناسبی وجود ندارد؛حال آنکه اسلام دینی جاودانه بوده و داعیه اداره زندگی بشریت را تا پهنه قیامت را دارد:
«حلال محمّد حلال إلی یوم القیامة و حرامه حرام إلی یوم القیامة.» 1
بناچار درمییابیم که اجرای کمّی و کیفی این اصل مالیاتی وابسته به فتاوای ولیّ امر بوده و ایشان به اقتضای زمان و مکان و دیگر موقعیتهای مؤثر در مصلحت جامعه اسلامی، موارد آن را تعیین کند.
شهید صدر با اشاره به همین مهم در بخشی از کتاب اقتصادنا مینویسد:
«با به دست آوردن این مطلب که از راه درآمد زکات حداقل باید تمام فقرا دارای زندگی خوبی شوند و از طرف دیگر میدانیم که درآمد مردم در زمانها و مکانهای مختلف متغیر است، حال اگر منابع زکات را ثابت بدانیم و در همان منابع و موارد منحصر نماییم، ممکن است در زمانی یا مکانی، درآمدهایی که از زکات به دست میآید، برای نصف فقرای آن زمان یا مکان کافی نباشد؛چه رسد به تمام آنها.پس لا محاله منابع زکات و مقادیر آن باید به دست ولیّ امر باشد تا بر حسب تغییر منابع ثروت مردم و 1.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 64.متناسب با نیازهای اجتماع آنها را تأمین کند.» 1
آخرین سخن
اساسا اصل زکات یک امر تشریعی ثابت است، اما موارد، حد نصاب و مقدار آن، از اموری است که در هر زمان مربوط به امام و ولیّ امر است و ایشان هر آنگونه که به صلاح بداند و لازم تشخیص دهد، موارد، حد نصاب و مقدار زکات را تعیین مینماید و بر اساس آنچه از روایات برداشت میشود، منابع این قانون مالیاتی و سایر شرایط مربوط به آن، در هر زمانی نسبت به زمان دیگر متفاوت بوده و دچار نوسان خواهد بود.شهید آیة الله صدر بر همین مبنا مینویسد:
«نصوص مفهوم اسلامی بینیازی را که به موجب اصل توازن جمعی باید نسبت به عموم مردم تعمیم داده شود، ارائه مینماید.همچنین طرح مشخصی از توازن جمعی به دست داده و به آن وسیله درمییابیم که هدف و وظیفه ولیّ امر کوشش برای رساندن سطح زندگی مردم عقب مانده به عالیترین سطح رفاه عمومی است.از این رو، به تناسب وظیفه و مسؤولیتی که ولیّ امر در به ثمر رساندن هدف و رفاه عمومی و توازن جمعی دارد، اختیارات و امکاناتی نیز برای اجرا و عمل کردن در اختیارش قرار داده شده.» 2
واقعیت این است که امروزه به واسطه دگرگونی منابع ثروت و درآمد مردم.این قانون مالیاتی کفاف موارد گسترده مصرف خود را نداده و، از این رهگذر، هدفهای تشریع اصل زکات با همه اهتمام و ضرورتها، فراهم نمیآید.
از این رو میتوان در ختام این مقال، این نت یجه را به دست داد:
تعیین موارد و منابع زکات و ایجاد تعادل بین این مالیات و موارد مصرف آن، وابسته به نظر و صلاح اندیشی ولیّ امر است و این به سبب دگرگونیهایی است که در اثر موقعیتهای طبیعی و تغییرات زمانی و مکانی صورت میپذیرد.
1.محمد باقر صدر، اقتصادنا، ج 2، ص 84.
2.همان مأخذ، ص 77.
«...زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند، مسألهای که در قدیم دارای حکمی بوده است، بظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا بکند؛بدین معنی که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرق نکرده است، واقعا موضوع جدیدی شده است، که قهرا حکم جدیدی میطلبد!» 1
همانگونه که گاهی تحولات خاصّ زمانی و مکانی در نظام جامعه در بستر زمان موجب تغییر در موضوعات شده و حکم جدیدی را پی آورده است، همین تحولات نیز سبب تغییر در برداشتهای مجتهد از منابع و مایههای اصلی استنباط نسبت به موضوعات جدید شده است.برای همین، ممکن است موقعیتهای جدیدی که برای جامعه پدید 1.صحیفه نور، ج 21، ص 57.
میآید، با شرایط زمانی ویژهای همراه باشد، که پیشتر، فاقد آن بوده است.
این اختلاف در شرایط زمانی، ممکن است برداشت فقیه را از منابع متفاوت نماید، به گونهای که برداشت وی از یک حکم در دو زمان، گوناگون باشد:
«...مسائلی که امروز پیش آمده با مسائل سابق فرق میکند و برداشتها از احکام اسلام مختلف است.» 1
برای تبیین نقش زمان در تغییر احکام، اختصارا به چند نمونه اشاره میشود:
الف.در زمانهای گذشته خرید و فروش اعضای بدن چون قلب، کلیه و...، به دلیل دربرنداشتن هیچگونه نفعی، حرام بود، اما اکنون با گذشت زمان و پیشرفت علوم نه تنها منفعت دارد، بلکه زندگی انسانها سخت بدان وابسته است.
ب.درگذشته خرید و فروش خون حرام بوده و حتّی از طرف بعضی از بزرگان چون شیخ انصاری، بر این مسأله ادعای اجماع شده است:
«...یحرم المعاوضة علی الدم بلاخلاف...» 2
روشن است که این حکم، بر این اساس استوار است که از نظر شرع، درستی داد و ستد به داشتن فایده و ارزش مالی بستگی دارد.
ج.مطابق برخی روایات، جزیه بر کفار کتابی که در پناه اسلام زندگی میکنند بر رؤوس و یا اموال آنان قرار میگیرد، در حالی که مطابق بعضی از روایات، حاکم اسلامی میتواند غیر از جزیه، مالیات دیگری از آنان بگیرد، زیرا در زمانهای پیش، حاکم اسلامی فقط مسؤول حفظ و تأمین امنیت برای آنان فراهم میآورد و....
از آنچه یاد شد، آشکار میگردد که زمان و مکان دو عنصر تأثیرگذارنده در مسیر اجتهاد بوده و غفلت از آن، این مهم را با واقعیتهای خارجی بیگانه میکند.از اینرو، اجتهاد تنها و تأثیر ناپذیر از زمان و مکان، بیشتر اجتهادی است تئوریک، تا کاربردی و این 1.صحیفه نور، ج 21، ص 57.
2.شیخ انصاری، مکاسب محرمه.
________________
زمانی میتواند پویا و کاربردی باشد، که فرانگر و هسو با مقتضیات زمانی و مکانی، و مصلحتها و نیازمندیهای حکومت اسلامی باشد.
فرض تحقیق
این نوشتار در پی آن است تا بحث مالیات اسلامی را که بیش از همه در زکات متجلّی است، با تکیه بر واقعیتهای زمانی و مکانی تبیین و بررسی نماید؛چه، نگارنده بر این باور است، نقش تعیین کننده زمان و مکان در مواد زکوی-در کیفیت و هم کمیت-اگر فزون از دیگر مسائل و موضوعات نباشد، کمتر نیست.
زکات همانگونه که از روایات آن پیداست، با هدفمندیهای اساسی به عنوان یکی از مالیاتهای اسلامی در جامعه اسلامی اعمال و در موارد خاص خود، به دست ولیّ امر اجرا و اداره میشود.
از این رو، در صورت ناهماهنگی و عدم تعادل بین این مالیات و موارد مصرفی آن، ولیّ امر با استفاده از ولایت شرعی، بر اساس موقعیتهای زمانی و مکانی و مصلحتهای حکومتی، بین زکات و موارد مصرف آن ایجاد توازن نموده، تلاش میکند به اهداف اصولی زکات نائل آید، و این از جمله اختیارات وسیعی است که به او به عنوان ولایت شرعی تفویض شده است.
عوامل مؤثر در تحول اجتهاد
واقعیت این است که بجز دو عامل پیشگفته، عوامل دیگری چون«احوال»و «موقعیت و بافت اجتماعی و اقتصادی»در چگونگی بیان احکام بیتأثیر نبوده است:
«برخی از محققین و فقیهان، قانون تحول اجتهاد با تحول احوال را پذیرفتهاند و در این زمینه گفتهاند:میبینیم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آنگونه که مناسب حال مردم بود، احکام را بیان میکرد و لذا دیده میشود در برابر یک پرسش-که از افراد مختلف پدید میآمد- پاسخهای گوناگون و مختلفی میداد و سبب اختلاف پاسخ پیامبر، ا ختلاف سائلینبود....» 1
از این رو مسألهای که قابل مطالعه و بررسی بوده و تأثیر بسزایی در مقوله مورد بحث دارد، مسأله شناخت موقعیت، فضا و بافت اقتصادی عصر پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است.از این جهت که ملاک از تعلق زکات به این تعداد محدود و اساسا معیارهای تعلّق زکات چه بوده است؟
بررسیها نشان میدهد، فراوانی یک محصول و نیز همگانی و«قوت»بودن آن، از جمله علل تعلق زکات بوده است:
«...ظاهرا محصولات زراعی مورد تعلق زکات نسبت به اماکن و مناطق مختلف فرق میکرده است، همانگونه که نسبت به سایر مالیاتها چنین بوده است.احتیاج مردم به مواد غذایی محلی، یکی از عمده عواملی بوده که تأثیر زیادی در معاف نمودن بعضی از مواد غذایی از زکات داشته است؛بدین شکل که اگر محصولی در محلی فقط به اندازه غذای مردم تهیه میشد و واقعا مردم بدان احتیاج داشتند، از زکات معاف میشد.
به طور مثال، گندم و جو در درجه اول و انگور و خرما در درجه دوم چون از محصولات متداول و عمومی کشاورزی بود و در همه جا کشت میشد و اکثرا هم از حد احتیاج بیشتر داشتند، در اکثر روایات به عنوان محصول کشاورزی مورد تعلق زکات تلقی شده است....» 2
عوامل مؤثر در انحصار زکات
بیتردید اینکه پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فقط بخشی از اموال را-با وجود فراگیر بودن حکم این مالیات در قرآن-مشمول زکات نموده و از مازاد آن عفو فرموده است، تنها برای رعایت حال مردم آن روز، چه از جهت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مهمتر از همه رعایت موقعیت اسلام و گرایشهای دینی آنان بوده است، و حفظ نظام و حکومت اسلامی نیز این مسأله را ایجاب میکرده است.
1.کیهان فرهنگی، ش 9، ص 48.
2.وضع مالی و مالیه اسلامی از آغاز تا دوران اموی، ص 70.
________________
این احتمال که شاید پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میزانی کلی، برای زکات وضع نموده، اما به سبب موقعیتهای اقتصادی حاکم بر جزیرةالعرب، در برههای از آن اغماض فرموده باشد، خالی از قوت نیست.یکی از فقها در این باره میگوید:
«و لمّا کانت هی عمدة ثروة العرب فی عصره عفا عما سوی ذلک و لعلّه جعلها فی آخر عمره فی اکثر من ذلک و الائمة علیهم السّلام ربما جعلوها فی وقت فی اکثر من التسعة کما تدلّ علیها روایات کثیرة.» 1
روایت زراره نیز بروشنی این احتمال را تقویت کرده و مینماید که زکات از یک معیار کلی، برخوردار بوده و اگر هم محدودیتهایی در آن صورت پذیرفته، بهسبب موقعیتها و شرایط پیشگفته بوده است:
«عن زرارة عن ابی عبد اللّه علیه السّلامقال علیه السّلام:کلّ ما کیل بالصاع فبلغ الأوساق فعلیه الزکاة و قال علیه السّلام:جعل رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم الصدقة فی کلّ شئ أنبتت الأرض، الاّ ما کان فی الخضر و البقول و کلّ شئ یفسد من یومه.» 2
بهترین مثال در مورد رعایت احتیاجات محلی، اختلافی است که در روایات نسبت به زکات عسل دیده میشود.با وجود اینکه در نامه معروف حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نامی از آن برده نشده 3 ، روایاتی هست که در زمان آن حضرت از عسل نیز زکات گرفتهاند. 4
بنابراین، موادی مشابه مواد مورد تعلق زکات، چون برنج و...که به سبب موقعیت خاص مکانی عصر پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم رواج نداشته، نمیتوانند تنها از این جهت که در نامه حضرت لیست نشده و نیز در روایات رسیده از ایشان، نامی از آنها برده نشده، استثنا شوند و دارندگان انبوه این گونه مواد، از زکات معاف باشند؛با وجود اینکه اصول، معیارها و شاخصههای تعلق زکات-کیل و وزن-در آنها مشهود است.
از این رو، گمان میرود گرفتن زکات از اینگونه مواد، چون مواد زکوی متعارف، 1.حسینعلی منتظری، الزکاة، ج 1، ص 167.
2.حر عاملی، وسائل الشیعه، (چاپ چهارم:تهران، انتشارات اسلامیه، 1397 ه ق)، ج 4، ص 40، ح 6.
3.اموال ابو عبیده، ص 496.
4.ماوردی، احکام السلطانیه، ص 99.
________________
از دیدگاه نقل و عقل، ایرادی نداشته باشد.بدین جهت وقتی از امام ر اجع به زکات یکی از اینگونه مواد پرسش میشود، امام موقعیت مکانی محصول مورد سؤال را مطرح میکنند و آن را به عنوان معیار در تعلق و عدم تعلق زکات بیان میدارند:
«ففی موثقة ابی بصیر قال:قلت لأبی عبد اللّه علیه السّلام هل فی الارز شئ؟فقال: نعم، ثمّ قال:انّ المدینة لم تکن یومئذ أرض ارز فیقال فیه و لکنّه قد جعل فیه و کیف لا یکون فیه و عامة خراج العراق منه.» 1
گذری بر گذشته زکات
آنچه در فلسفه«جعل»زکات مهم مینماید، این است که این مالیات اسلامی برای مقاصد مهمی چون رفع مشکلات مادی، و ایجاد عدالت و توازن اقتصادی تشریع شده است.
اکنون باید دید این مالیات هدفمند، در گذشته به اهداف پیشبینی شده خود از لحاظ کمّی و کیفی، رسیده است؟و آیا امروزه در وضعیت حاکم بر کشورهای اسلامی و ازدیاد فزون از حد فقرا و...، محدودیت در تعداد و مقدار مواد زکوی و مهمتر از همه موضوعیت نداشتن بخشی از آن، با مواد مصرفی خود، تعادل و هماهنگی دارد؟
واقعیتهای تاریخی نشان میدهد، همین مواد متعارف در گذشته، بآسانی میتوانست مشکلات و نابسامانیهای اقتصادی جامعه آن روز را مرتفع سازد و در بسیاری از موارد و مواقع، افزون از نیاز نیز باشد.یحیی بن سعید میگوید:
«عمر بن عبد العزیز مرا مأمور وصول مالیات آفریقا کرد.من مالیات آنجا را وجصول کردم و به جستجوی مستمندان پرداختم، لیکن یک تن بینوا نیافتم و کسی را پیدا نکردم که از من چیزی بپذیرد.چون عمربن عبدالعزیز بنا به نقل مالک بن انس، پیروان و همه را بینیاز کرده بود.از این رو، با آن اموال بردگانی خریده، آزاد کردم و ولاء آنها را برای مسلمانان قرار دادم.» 2
1.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 41، ح 11.
2.سیره عملی عمر بن عبد العزیز، ص 59.
________________
زکات یک مالیات هدفمند
بیشک پایههای زکات بر این استوار شده که در سایه آن، مستحقّان این مالیات عموما و فقرا خصوصا، بیمنت و خواری، زندگی خود را آبرومندانه اداره نمایند.در روایات گوناگونی نیز بر این نکته تأکید شده است.
برابر روایات، مشمولان قانونی زکات، باید تا آنجا که اشخاص مستحق مانند سایر مردم بینیاز شده و بر تأمین و رفع نیازهای ضروری خود مثل غذا، آشامیدنی، لباس، ازدواج و حج متمکّن گردند، این حق را ادا نمایند.جالب اینکه در تمام این نصوص، هدف یگانهای که فراگیری بینیازی به مفهوم اسلامیکلمه و ایجاد توازن در سطح زندگی همگانی باشد، دنبال شده است:
«انّ اللّه فرض للفقراء فی الاغنیاء فریضة لا یحمدون بادائها و هی الزکاة.فاذا هی وصلت إلی الفقیر فهی بمنزلة ماله یصنع بها ما یشاء به.فقلت:یتزوّج بها و یحجّ بها؟ قال علیه السّلام:نعم.قلت:فهل یوجز الفقیر اذا حجّ من الزکاة کما یوجر الغیر صاحب المال؟ قال علیه السّلام:نعم.» 1
دیدگاه شهید صدر و شهید مطهری
دامنه فقر به حسب زمان و موقعیتهای دیگر فرق میکند، از این رو، نصوص حد رهایی از فقر را به فراخور موقعیتهای شخصی و اجتماعی فقرا مختلف میداند.با وجود این، معیار کلی را نیز بیان میکند.شهید صدر در این باره مینویسد:
«...میتوان دریافت که در اسلام مفهو مطلق و ثابتی در کلیه احوال برای فقر منظور نشده است.فقر به طوری که در نص آمده، ناهماهنگی در سطح زندگی همگانی است، نه عدم قدرت بر رفع احتیاجات اساسی بآسانی.به همان نسبت که سطح زندگی ترقی میکند، حد رهایی از فقر نیز بالا میرود؛مثلا اگر در اثر گسترش دامنه رفاه عمومی، وضعی پیش آید که هر خانواده معمولا مسکن مستقلی از خود بتواند داشته باشد، اگر خانوادهای فاقد مسکن مستقلی بود، از این حیث مشمول تعریف واقع و فقیر تلقی 1.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 6، ص 40.میشود.» 1
باید پذیرفت، زکاتی که امروزه از مشمولان قانونی آن گرفته میشود، کفاف موارد مصرف آن را با آن گستردگی نمیدهد؛چه دگرگونیهای حاصل از موقعیتهای زمانی و مکانی سبب گشته تا بخشی از این مواد از چرخه زندگی و گردونه معاملات خارج شود:
«...بیش از نیمی از مردم جهان از گندم و جو، استفاده نمیکنند و خوراک آنان برنج و سایر حبوبات است؛از این رو گندم و جو نمیکارند.طلا و نقره سکهدار هم از گردونه معاملات خارج است و با پیدایش وسائل حمل و نقل جدید، توجهی به ازدیاد شتر نشده بلکه بتدریج نسل آن رو به زوال است و گوسفند و گاو سائمه هم که در طول سال احتیاج به تعلیف نداشته باشد، محدود است.» 2
با توجه به آنچه گذشت، احتمال دارد به شمار زیادی از ثروتمندان و سرمایهداران جامعه، مالیاتی به عنوان زکات تعلق نگیرد و اگر هم آنان تبرعا کمکی به این امر بنمایند، شاید طلبکار نیز باشند؟!
در کتاب الزکاة آمده است:
«کیف نلتزم فی مثل اعصارنا بحصر الزکاة فی تسعة فقط مع انّ النقدین و کذا الانعام الثلاثة، السائمة منتفیة موضوعا و الغلات الأربع بالنسبة الی ثروة الناس قلیلة جدا.» 3
در فلسفه عدم تعادل بین این مالیات و موارد مصرف آن، دو نکته حائز اهمیت است:
الف.محدودیت و انحصار مواد زکوی به بخشی از اموال؛با وجود اینکه آ یات مربوط به انفاق و عموم و اطلاقی که از آن استفاده میشود، گویای واقعیتی دیگر است. چه، حکمت سیاق حتما حقیقتی را متضمن است.
ب.موضوعیت نداشتن پارهای از موارد در چرخه زندگی اقتصادی و گردونه معاملاتی جامعه؛که این خود بازتاب تحولات ناشی از زمان و هم موقعیتهای خاص جغرافیایی بوده است.
1.محمد باقر صدر، اقتصادنا، ج 2، ص 306.
2.مجله نور علم، ش 1، ص 60.
3.حسینعلی منتظری، الزکاة، ج 1، ص 167.
________________
حال با توجه به اهمیت این مالیات اسلامی و تأکید و اهتمام قرآن و سنت بر آن، احتمال این میرود که در موارد و مصادیق این اصل نیز چون دیگر موضوعات بر اساس واقعیتهای روز و مقتضیات زمان، دوباره نگری و تجدیدنظر گردد.
شهید مطهری در اینباره مینویسد:
«...در مورد زکات هم این مسأله مطرح است که آ یا حکومت اسلامی میتواند چیز دیگری به عنوان زکات وضع کند یا نه؟بله میتواند، این از مسلّمات است.حاکم اسلامی میتواند در موارد مخصوصی چیزهای دیگری را مشمول زکات کند.اگر آن نه چیز را به عنوان اصول ثابت قبول بکنیم، معنایش این است که:این ثابت است و غیر آن در اختیار حاکم اسلامی است؛یعنی در اختیار مصالح اسلامی است.اگر مصلحت ایجاب کرد، برای محصول دیگری نیز زکات وضع میکند.» 1
تردیدی نیست که اگر فقیه همان اهتمامی را که به جنبههای سند و دلالت روایات دارد، به جنبههای تاریخی و عوامل و موقعیتهای دخیل در صدور آن نیز داشته باشد، به واقعیتها نزدیک میشود و این نکته در کاربردی کردن فقه مؤثر خواهد بود.چرا که عوامل مختلف زمانی، مکانی، احوالی و دیگر موقعیتها در نوع، چگونگی و محتوای صدور احادیث از امام مدخلیت داشته است و امام بنا بر ظرفیت معرفت و امکانات علمی و معنوی پرسشگران، به آنان پاسخ میدادند و به قدر ضرورت بسنده میفرمودند.
اینکه امام به سؤالهای مشابه که از سوی افراد مختلفی مطرح میشد، پاسخهای متفاوت میدادند، گواه این ادعاست.
برای مثال، وقتی زراره، حکم مالیاتی یکی از حبوبات را از امام میپرسد، ایشان به گونهای دیگر مسأله را طرح و از آن پاسخ میفرمایند:
«...عن زرارة قال:قلت:لابی عبد الله علیه السّلام فی الذره شئ؟فقال لی:الذرة و العدس و السلت و الحبوب فیها مثل ما فی الحنطة و الشعیر و کلّ ما کیل بالصاع فبلغ الأوساق التی یجب فیها الزکاه، فعلیه فیه الزکاة.» 2
1.شهید مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، ص 21.
2.حر عاملی، وسائل الشیبعه، ج 4، ص 41، ح 10.
________________
اما در جایی دیگر، وقتی حکم مالیاتی همان مورد، از سوی سائلی دیگر، پرسش میشود، امام به گونهای متفاوت از آنچه در جواب زراره فرمودند، به وی پاسخ میگویند:
«...و عن ابی عبد الله علیه السّلام ان سئل عن الزکاة فقال علیه السّلام:وضع رسول الله...فقال السائل:و الذرة؟فغضب علیه السّلام ثم قال:کان و اللّه علی عهد رسول الله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم...» 1
روشن است که طبق مفاد جواب امام به زراره، گستردگی و عدم انحصار این مالیات و بنا به مفاد پاسخ امام به راوی دیگر، قبض و انحصار آن را میتوان برداشت نمود.
زکات در قرآن و سنت
قرآن در حدود بیست آیه، تعیین بخشی از اموال را به عنوان زکات، با عبارتهای گوناگون دستور داده و در هیچ یک از این آیات، کمیت و کیفیت آن مشخص نشده است، چنانکه در مورد صدقه نیز که در هشت مورد با کلمه«صدقه»آمده و به زکات تعبیر شده، هیچگونه مقدار و خصوصیتی ذکر نشده است.کلمه انفاق نیز همین وضعیت را دارد.
«خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم...» 2
«یا ایّها الذین آمنوا أنفقوا من طیّبات ما کسبتم و مما أخرجنا لکم من الارض...» 3
از عموم این آیات چنین استفاده میشود که پرداخت مال به عنوان زکات، مانند اعمال عبادی، تعیّنی، تعیینی و یا مولوی صرف، مجهولالعلّه نیست که منصوص العلّة، هدفمند و دارای فلسفه خاص اجتماعی است.
این توهم که طبق قاعده اصول، هر عمومی قابل تخصیص است و روایات دالّ بر انحصار، آیات عام زکات را تخصیص میزند، قابل اعتنا نیست، زیرا خود همین روایات با روایات دالّ بر عدم انحصار معارض است.بنابراین، آیات مورد بحث، بر لزوم اخراج بخشی از اموال به صورت عام، دلالت دارد و قابل تمسک است.
1.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 33، ح 3.
2.توبه/103.
3.بقره/267.
________________
یکی از صاحبنظران مسائل فقهی در این باره مینویسد:
«حکمی که علت آن منصوص باشد، مطابق آن علت، تحقق و عدم تحقق آن، دایره حکم توسعه و تضییق مییابد و در زکات روایاتی است که آن را در شمار احکام منصوص العله درمیآورد.نکتهای که از این به دست میآید این است که اگرچه زکات را باید به عنوان عمل عبادی و با قصد قربت و عبادت پرداخت، اما اصل حکم زکات، حکمی مولوی و مجهول العله نیست و حکم از نظر فقیه، منصوص العله، است.» 1
علتی که در وجوب زکات ذکر شده، تصریح میکند که زکات یک امر مولوی نیست، بلکه قانونی است هدفمند در مورد تأمین امور معاش آن دسته از افراد جامعه که نمیتوانند کار کنند، یا کارشان برای اداره امور زندگی ایشان کافی نیست، و همچنین دیگر مصارف اجتمعی که باید از این مالیات تأمین گردد.
نیز در سیزده روایت از مجموعه روایات مربوط به باب زکات کتاب ارزشمند وسائل الشیعه، پس از بیان نه ماده زکوی، عبارت عفا، عفی عنه و...آمده است که این میرساند پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم زکات را در نه مورد مقرر و در مازاد آن عفو فرموده است.
از سویی دیگر، مطالعه در روایات گوناگون میرساند که رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم تنها به عنوان صلاحدید و اعمال رویه حکومت وقت و مقتضیات زمانی و مکانی خاص آن، از مازاد عفو فرموده است:
«عن ابی جعفر و ابی عبد الله-صلوات الله علیهما-قالا:فرض اللّه-عزّ و جلّ-الزکاة مع الصلوة فی الأموال و سنّها رسول اللّه فی تسعة أشیاء و عفا(رسول اللّه)عمّا سواهنّ.» 2
اگر سنت در اینجا به معنی تشریع اساسی باشد که مکمل فرائض الهی است، مانند رکعات اضافی نماز که پیامبر بر دو رکعت فریضه الهی اضافه فرمودند، شکی نیست که دیگر نمیتوان از آن تخلف کرد، ولی به احتمال قوی سنت در اینجا به معنی حکم ولایتی است.از این رو، تعبیر به عفو شده و این میرساند که در اصل، فرض الهی زکات بر همه 1.منابع فقه، ص 83.
2.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 34، ح 4.
________________
اموال بوده است، به طور عموم، نه اجمال و ابهام، تا پیامبر آن را توضیح و تفسیر فرموده باشد.
دیدگاه یونس، ابن جنید، صدوق و دیگران
شماری از فقها به عدم انحصار زکات در موارد متعارف باور داشته و انحصار آن را مخصوص صدر اول دانستهاند؛از این جمله، یونس بن عبد الرحمن از علمای بزرگ و مورد اعتماد امام رضا علیه السّلام است.وی در این ب اره مینویسد:
«معنی قوله:«الزکاة فی تسعة أشیاء و عفا عما سوی ذلک، انّما کان ذلک فی اوّل نبوّته کما کانت الصلوة رکعتین، ثمّ زاد رسول الله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فیها سبع رکعات و کذلک الزکاة وضعها و سنّها فی اوّل نبوّته علی تسعة أشیاء ثمّ وضعها علی جمیع الحبوب.» 1
ابن جنید، فقیه و متکلم امامی مینویسد:
«تؤخذ الزکاة فی أرض العشر من کل ما دخل القفیز من حنطة و شعیر و سمسم و ارز و دخن و ذره و عدس و سلت و سائر الحبوب و من التمر والزبیب....» 2
شیخ صدوق به پیروی از احادیث، معتقد بود بیشتر احکام شرع، تابع مصالح بندگان است و این طرز فکر نه تنها در کتاب علل الشرائع که در کتاب فقهی من لا یحضره الفقیه نیز مطرح شده است.از همین رو گاه دیده میشود فتاوای ایشان دچار تغییر شده است.
ایشان نیز چون پدرش، به وجوب زکات در افزون از موارد نه گانه باور داشت.مؤلف جواهر الکلام مینویسد:
«...عن جماعة نسبته الی قوم من أصحابنا و عن الحسن بن عیسی نسبته إلی طائفة من الشیعة و لکن لم نتحقّقه الا عن المحکی عن ظاهر ابنی بابویه الامر بها.» 3
«کان المناسب .أن یکون أصل حکم الزکاة و تشریعها مذکورا فی القرآن الکریم 1.محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج 15، ص 69.
2.همان مأخذ.
3.همان مأخذ، ص 72.
________________
الذی هو بمنزلة القانون الاساسی للإسلام و یکون ما فیه الزکاة متبدّلا بحسب الامکنة و الازمنة و محولا تعیینه الی المتصدّی للحکومة الإسلامیة فیعیّنه بحسب منابع ثروة الناس و بحسب الاحتیاج للمصارف اللازمة.» 1
نیز یکی از دانشمندان معاصر در این باره مینویسد:
«زکات به موارد نه گانه منحصر نیست و عموم و شمول حکم آن بسی بیشتر و دامنهدارتر است.» 2
عدم انحصار زکات
از جمله ادلهای که برای اثبات این فرضیه میتوان اقامه کرد، شمار زیادی از نصوص وارد در باب زکات است که از لحاظ منطوق و مفهوم، بر گستردگی و عدم انحصار زکات در موارد نه گانه دلالت دارد، به گونهای که مرحوم شیخ حر عاملی اینگونه روایات را با عنوان:«من ابواب ما تجب فیه الزکاة»ذکر کرده است که در اینجا به دو نمونه اشاره میشود:
«عن محمد بن اسماعیل قال:قلت:لأبی الحسن علیه السّلام انّ لنار طبة و ارزا فما الذی علینا فیها؟فقال علیه السّلام:أمّا الرطبة فلیس علیک فیها شیء و اما الارز فما سقت السماء العشر و ما سقی بالدلو فنصف العشر من کلّ ما کلت بالصاع او قیل:و کیل بالمکیال.»
«و عن ابی مریم عن ابی عبد الله علیه السّلام قال سألته عن الحرث ما یزکی منه؟ فقال علیه السّلام:البرّ و الشعیر و الذرة و الارز و السلت و العدس، کلّ هذا مما یزکی و قال علیه السّلام: کلّ ما کیل بالصاع فبلغ الأوصاق فعلیه الزکاة.» 3
این دو روایت و روایات مشابه آن، بر توسعه و عدم انحصار، صراحت داشته و مینمایاند که تنها دلیل و توجیه انحصار مواد زکوی در موارد نه گانه، موقعیت و مصالح خاص آن روز بوده است، نه تعیین یک قانون مالیاتی ثابت.بنابراین، روایاتی که بر انحصار 1.حسینعلی منتظری، الزکاة، ج 1، ص 150.
2.منابع فقه، ص 84.
3.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 39، ح 2 و ح 3.
________________
دلالت میکند، به جنبه تاریخی این دستور العمل مالیاتی نظر دارد و بر وجوب اخذ و عمل به مفاد آن به همان محدودیت در زمان امام علیه السّلام و پس از آن، هیچ دلالتی ندارد.از این رو، نتیجهای که میتوان گرفت این است که انحصار مواد زکوی به موارد متعارف، اختصاص به صدر اول داشته و مواد دیگری که در روایات منقول از ائمه، مخصوصا صادقین علیه السّلام، چون دو روایت زبور بدان افزوده شده، مربوط به مراحل پس از صدر اسلام است.
دیدگاه شیخ مفید، شیخ طوسی و شیخ یوسف بحرانی
واکنش فقها در مقابل اینگونه روایات که بر عدم انحصار دلالت دارند، گوناگون است؛به گونهای که برای توجیه آنها، برخی تقیّه و بعضی استحباب را مطرح کردهاند.
«و یزکی سائر الحبوب...سنّة مؤکّدة، دون فریضة واجبة و ذلک انه قد ورد فی زکاة سائر الحبوب آثار عن الصادقین.» 1
شیخ الطائفه نیز اینگونه اخبار را، برای رهایی از تناقض، بر استحباب حمل نموده، مینویسد:
«انّها محمولة علی الندب و الاستحباب دون الفرض و الایجاب و انّما قلنا ذلک لئلاّ تتناقض الأخبار.» 2
واقعیت این است که اگر آنچه در روایات مورد بحث آمده، تنها جنبه استحباب میداشت، این نکته بر اشخاصی مثل صحابه امام مخفی نمیماند.بر فرض که چنین هم بود، باید محتوا و متن حدیث بر آن دلالت میداشت، اما روایات مربوط، آنچنانکه از اطلاق آنها آشکار است، استحباب را برنمیتابد.مؤلف حدائق در این باره مینویسد:
«و لو کان الاستحباب مرادا لما خفی علی أصحاب الائمة المعاصرین لهم و لما احتاجوا الی عرض هذه الأخبار علی الإمام ولو سلّم الخفاء علیهم، کان الأظهر فی 1.سلسله الینابیع الفقهیّه ج 5، ص 27، به نقل از مقنعه.
2.موسوعه الفقهیّه، ج 25، بحث زکات، به نقل از تهذیب.
________________
الجواب أن یقال:انّ المراد ممّا ظاهره الوجوب الاستحباب، لأنّه یصر السائل علی الحصر علی التسعة و مع هذا یوجب علیه اخراج الزکاة فی ماعداها.» 1
دیدگاه مؤلف مصباح الفقیه و الحدائق الناضره
برخی از فقها بر این باورند که صدور اینگونه روایات، تنها برای رعایت مصالح اسلام و مسلمانان و مصونیت اموال و امکانات ناچیز مادی شیعیان بوده، و بر اساس موقعیت اجتماعی و جوّ حاکم سیاسی آن روز، از روی تقیه بیان شده است.
از این جمله مؤلف مصباح الفقیه است.ایشان در توجیه روایات مزبور، تقیه را بر استحباب ترجیح داده، مینویسد:
«الجمع بین الخبرین المتعارضین بحمل احدهما علی الاستحباب و ان کان فی حدّ ذاته أقرب من الحمل علی التقیة الذی هو فی الحقیقة بحکم الطرح، و لکنّه فی غیر مثل المقام الذی یکون احتمال التقیّة فیه اقوی.» 2
مرحوم شیخ یوسف بحرانی نیز به سبب هماهنگی این روایات با فتاوای تنی چند از فقهای عامّه، تقیه را بر استحباب برتری داده و در عادت و معیار کلی علما در حمل روایاتی اینچنین بر استحباب، تجدیدنظر میکند و در همین باره مینویسد:
«و الأصحاب قد جمعوا بین الأخبار بحمل هذه الأخبار الأخیرة علی الاستحباب کما هی قاعدتهم و عادتهم فی جمیع الأبواب و الأظهر عندی حمل هذه الأخبار علی التقیة التی هی فی اختلاف أحکام الشرعیّ أصل کل بلیة فان القول بوجوب الزکاة فی هذا الأشیاء مذهب الشافعی و ابی حنیفة و مالک و ابی یوسف.» 3
برگزیدن این وجه از جمع بین روایات-با اغماض از حجم زیاد و لحن صریح آن- اگرچه در آغاز متین و موجّه جلوه مینماید، لکن اشکالات چندی را در پی میآورد:
نخست اینکه این توهم را پیش میآورد که ائمه ما-العیاذ بالله-پیشوایانی باشند که 1.موسوعه الفقهیّه، ج 25، بحث زکات، به نقل از حدائق.
2.مصباح الفقیه، زکات، ص 19.
3.موسوعة الفقهیّه، ج 25، کتاب الزکات، به نقل از حدائق.
________________
در مواجهه با پیشامدهای سیاسی و موقعیتهای دیگر، از گفتن حقایق باز ایستاده و با احساس خوف، حق را-به مصلحت-کتمان نمایند؛که این پندار، مردود و به دور از موازین و اصول اعتقادی اسلام است.تاریخ گواه این واقعیت است که امامان معصوم(ع) در موارد بسیاری در مقام دفع باطل، چون:بدعت، تحریف و فتاوای ناحق، برآمده و از حقایق اسلام، آنگونه که باید، دفاع کردهاند.مرام آنان در هر شرایطی که بیم انحراف در آن رفته و مصونیت اسلام دچار مخاطره میشده است، بیان واقعیتها بود.از این رو، این باور و التزام به آن در هر قالب و گونهای که باشد، پذیرفته نیست و با ظاهر قرآن نیز منافات دارد:
«انّ الذین یکتمون ما أنزلنا من البیّنات من بعد ما بیّنّاه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم اللّهو یلعنهم اللاعنون» 1
نیز اگر بپذیریم که امام به سبب جو خاص سیاسی، برای هماهنگی با فقهای عامه و... تقیه را برگزیده و زکات را در غیر موارد متعارف تجویز فرموده باشد، چگونه میشود امام در اینگونه موارد، پاسخ را به اجمال برگزار نکرده، بلکه با شرح بیشتری جواب فرمودهاند؛حال آنکه این، نقطه مقابل تقیه است.
«انّ التقیة ضرورة و الضرورات تتقدّر بقدرها.»
در موثقه، ابی بصیر از امام درباره حکم«الارز»سؤال شده است:«هل فی الارزشئ؟» اگر امام در پاسخ، به اجمال«نعم»میفرمود، توجیهی که قائلان به تقیه برای اینگونه روایات بیان کردهاند، مناسب به نظر میرسید، ولی ذیل موثقه به گونهای است که مجالی برای تقیه نمیگذارد:
«انّ المدینة لم تکن یومئذ أرض ارز فیقال فیه و لکنّه قد جعل فیه و کیف لا یکون فیه و عامة خراج العراق منه.» 2
بنابراین، اگر صدر این موثقه با تقیه مناسبت داشته باشد، ذیل آن ندارد؛چرا که امام به فلسفه عدم تعلق زکات در یک منطقه جغرافیایی-مدینه-و تعلق آن در نقطه دیگر-عراق 1.بقره/159.
2.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 41، ح 11.
________________
-بهسبب استعداد و موقعیت خاص مکانی در کاشت و برداشت محصول مورد سؤال اشاره دارد، و این با آنچه در مورد تقیه مبنی بر اکتفا به ضرورت آمده است، همسو نیست.
نیز در صحیحه زراره، امام بر خلاف ضرورت مورد بحث، معیار و میزان کلی تعلق زکات را-کلّ ما کیل بالصاع فبلغ الاوساق فعلیه الزکاة-یادآور میشود و دستورالعمل مالیاتی پیامبر اکرم را(الصدقة فی کل شئ انبتت الأرض...)بیان میدارد؛روایت چنین است:
«سئل ابو عبد اللّه عن الحبوب ما یزکی منها؟فعد الامام علیه السّلام الحبوب و قال علیه السّلام:کلّ ما کیل بالصاع فبلغ الاوساق فعلیه الزکاة و قال علیه السّلام:جعل رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم الصدقة فی کلّ شئ أنبتت الأرض الا ما کان فی الخضر و البقول و کل شئ یفسد من یومه.» 1
نمونههای دیگری از این دست، در کتاب زکات وسائل الشیعه، قابل ملاحظه است. بیتردید بزرگترین انگیزه در توجیه و حمل اینگونه روایات بر تقیه و یا استحباب، توهم همسو بودن محتوای آن با مرام و آرای فقهی فقهای عامه است.
سید مرتضی پس از ذکر آرای فقهی فقهای امامیه و بیان اتّفاق آنان در انحصار زکات، روایات مورد بحث را چون با فتاوای عامه هماهنگ میبیند، توجیه مینماید و حمل اینگونه روایات را بر تقیه موجه دانسته، مینویسد:
«و یمکن حملها بعد ذلک علی انّها خرجت مخرج التقیّة، فانّ الأکثر من مخالفی الإمامیة یذهبون إلی انّ الزکاة واجبة فی الأصناف کلها.» 2
دیدگاه ابن قدامه و تحلیل شریف مرتضی
بر خلاف آنچه گفتهاند، فتاوا و آرای فقهی برخی از متقدمان فقهای عامه درباره زکات، مشابه آراء و اندیشههای معظم فقهای امامیه بوده است.از این رو، شماری از فقهای اهل سنت به عدم تعلق زکات به بیش از موارد متعارف فتوا داده و تخلف از آن را با 1.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 50.
2.سید مرتضی، الانتصار، به نقل از:حسینعلی منتظری، الزکاة، ج 1، ص 160.
________________
استناد به روایاتی چند، خلاف سنت تلقی کردهاند.
ابن قدامه مقدسی در المغنی مینویسد:
«و قال مالک و الشافعی لا زکاة فی ثمر الا التمر و الزبیب و لا فی حبّ الا ما کان قوتا و حکی عن احمد الا فی الحنطة و الشعیر و التمر و الزبیب و هذا قول ابن عمر و موسی بن طلحة و الحسن و ابن سیرین و الشعبی و الحسن بن صالح و ابن ابی لیلی و ابن المبارک و ابی عبید.و قد روی عمرو بن شعیب عن ابیه عن عبد اللّه بن عمرو انه قال:انما سنّ رسول الله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم الزکاة فی الحنطة و الشعیر و التمر و الزبیب و عن ابی برده عن ابی موسی و معاذ انّ رسول الله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بعثهما الی الیمن یعلّمان الناس امر دینهم امرهما ان لا یأخذوا الصدقه الا من هذه الأربعة:الحنطة و الشعیر و التمر و الزبیب.» 1
از این رو، برخی از فقها این توهم را که همه فقهای عامه قا ئل به عدم انحصار بوده و فتاوای آنان در نقطه مقابل آرای امامیه قرار گرفته است، مردود میدانند.
شریف مرتضی، آرای فقهی برخی از فقها چون:ابن ابی لیلی، ثوری و ابن حیّ را در ارتباط فتاوای علمای امامیه دانسته، مینویسد:
«و مما ظنّ انفراد الإمامیة به القول بانّ الزکاة لا تجب الا فی تسعة اصناف:الدنانیر و الدراهم و الحنطة و الشعیر و التمر و الزبیب و الإبل و البقر و الغنم و لازکاة فی ما عدا ذلک، و باقی الفقهاء یخالفونهم فی ذلک و حکی عن ابی لیلی و الثوری و ابن حیّ انّه لیس فی شئ من المزروع زکاة الا الحنطة و الشعیر و التمر و الزبیب و هذه موافقة للإمامیة.» 2
گویا در قرن چهارم، عصر امام باقر و امام صادق علیهما السّلام، بین آراء و دیدگاه فقهی دانشمندان عامه و خاصه اختلافی نبوده است.
دستور العمل مالیاتی حضرت علی علیه السّلام
دیگر دلیلی که فرضیه مورد بحث-عدم انحصار مواد زکوی-را تأیید میکند، روایتی 1.ابن قدامه، المغنی، ج 2، ص 257.
2.سلسله الینابیع الفقهیّه، ج 5، ص 30.
________________
است که در کتب روایی و تاریخی درباره وضع زکات بر گونهای از اسبها(چرنده دو دینار، بارکش یک دینار)از سوی امیر المؤمنین علیه السّلام رسیده است:
«ففی صحیحة زرارة و محمد بن مسلم عنهما علیه السّلام جمیعا قالا:وضع امیر المؤمنین علیه السّلام علی الخیل العتاق الراعیة فی کلّ فرس فی کلّ عام دینارین و جعل علی البرازین دینارا.» 1
با اندک توجهی به، فقه اسلامی و قوانین مربوط به آن، این نکته بروشنی رخ مینماید که اگر مقدار مقرّر در مصداقهای خارجی زکات، دائمی و تغییر ناپذیر باشد، افزودن مواد دیگری به مواد زکوی به وسیله امیرالمؤمنین علیه السّلام بر خلاف قانون اسلامی خواهد بود.
«...وضع زکات بر اسب، با آنکه اسب در زمان تشریع از جمله نه موردی که زکات بر آنها واجب شده نبوده است؛در زمان خلافت حضرت علی علیه السّلام بر اثر وجود مصلحت و نیاز، حضرت از راه ولایت شرعی که داشت در آن نیز زکات را قرار داد.فقها در زمان بعد از حکم حضرت دوگونه برداشت کردهاند:الف.مستحب؛ب.واجب.
در هر حال، این حکم با تحول نیاز جامعه و عدم نیاز آن متحول میشود.بر این اساس، در موارد دیگری ولیّ شرعی میتواند هنگام نیاز، زکات قرار دهد و این بدین جهت است که اسلام به حاکم شرعی اختیارات زیادی داده، است.» 2
گمان میرود احتمال استحباب در این روایت که تنها به اعتبار تعارض با روایات حصر، بدان تمسّک شده، مردود باشد، زیرا عبارت«وضع»در حدیث شریف، صریح در وجوب بوده و مجالی برای حمل بر استحباب نمیگذارد.
نیز این احتمال که ممکن است جعل مالیات از سوی حضرت از باب زکات نباشد، پذیرفته نیست، چرا که در این روایت تعبیر به«صدقه»شده، که مراد همان زکات است.
همچنین با توجه به آنچه در مورد تقیه، بمناسبت سخن گفته شد، اولا احتمال تقیه در کار امیر المؤمنین علیه السّلام بیمورد است، چه آن حضرت خلیفه مسلمانان و امرش مطاع بوده است.ثانیا اگر هم به فرض، ورود این روایات بر اساس تقیه باشد، باید بنابر مذاق فقهی 1.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 51، ح 1.
2.کیهان فرهنگی، ش 9، ص 48.
________________
عامه صادر شده باشد، با اینکه این روایت، تعمیم مورد نظر عامه را تأمین نمیکند، زیرا باز هم زکات به نوعی از اسبان اختصاص دارد، نه به همه حیوانات.
«...اینکه گفته شده است که اینگونه روایات را باید با جمع دلالی توجیه کرد چرا که مخالف با فتوای مشهور فقهاست، باید گفت:چیزی بجز تمسک به شهرت فتوایی در فهم معنای روایت و شهرت فتوایی بر فرض حجیت قطعا در مورد فهم روایات و جمع دلالی میان آنها، حجت نیست.گذشته از این، شهرت فتوایی از اجتماع که بالاتر نیست. اجماع نیز اگر مدرکی باشد، حجت نیست و مدرک فتوایی مشهور، روشن است.» 1
نقش ولیّ امر در تعیین موارد زکات
واقعیّت این است که قبض و بسطهایاین موضوع، چون دیگر موضوعات اجتماعی و سیاسی مرتبط با حکومت، در اختیار ولیّ امر و حاکم اسلامی بوده و وی به اقتضای موقعیّت و تشخیص مصلحت نظام حکومتی در موضوع، مصادیق خارجی و حدود آن، صلاحاندیشی میکند.
شهید مطهری در این باره مینویسد:
«...یکی از عواملی که کار انطباق اسلام با نیازمندیهای زمان و مکان را آسان میکند، اختیارات وسیعی است که خود اسلام به حاکم شرعی داده.دلیلش، خود کارهای رسول گرامی اسلام است، که ایشان بسیاری از کارها را به حکم اختیاراتی که به او به عنوان صاحب مسلمین داده شده انجام میداد.پس موضوع اختیارات وسیع حاکم اسلامی، راهی است که اسلام در بطن خودش قرار داده، برای آسان بودن انطباق با نیازها....» 2
روایات رسیده گویای این مطلب است که زکات، چون شماری از احکام منصوص العله، هدفمند و دارای فلسفه تشریع است.برای همین هم در بسیاری از نصوص مربوطه، علت وجوب آن آمده است.از این رو، ولیّ امر میتواند به اقتضای تحقّق و عدم تحقّق هدف و علّتهای حکم، دایره موضوع را محدود و یا گسترده نماید.بنابراین، بحث از 1.مجله پاسدار اسلام، سال سوم، ش 8، ص 24.
2.شهید مطهری، اسلام و مقتضیّات زمان، ج 1، ص 48.
________________
انحصار و عدم انحصار موارد زکات نیز به تبع مقتضیات زمانی و مکانی و مصلحتهای نظام حکومتی اسلام، برابر نظر ولیّ امر، تغییر میکند.
از نمونههای بارز آن، دستورالعمل مالیاتی حضرت امیر است که نقل آن گذشت. همچنین در یکی از دو روایت مربوط به زکات اسب، که مرحوم کلینی نقل کرده، عبارت: «وضع امیر المؤمنین صلوات اللّه علیه علی الخیل...»آمده است که این تعبیر خاص با ولائی و حکومی بودن متعلقات زکات بسیار سازگار است:
«...وضع زکات بر اسب با آنکه اسب در زمان تشریع از نه موردی که زکات بر آنها واجب شده نبوده است؛در زمان خلافت امام علیه السّلام بر اثر وجود مصلحت و نیاز، حضرت از راه ولایت شرعی که داشت، در آن نیز زکات قرار داد.» 1
نیز از همین جمله است، قول یونس بن عبد الرحمن.ابن قول از آن رو که در دو زمان مختلف، دو حکم گوناگون از حضرت صادر شده است، نشان میدهد که حضرت بر اساس مصالح مورد نظر و اقتضاءات و مصالح و تدبیر اجتماع در هر زمان، حکم ولایی خاصی را بیان میفرمودهاند.
مؤید این مدّعا اینکه امام علیه السّلام اصل کلی زکات(کیل و وزن)را بیان میفرمایند و این میرساند که توسعه و عدم توسعه متعلقات زکات، وابسته به نظر ولی امر است؛برای نمونه:
«عن علی بن مهزیار قال:قرأت فی کتاب عبد اللّه بن محمد الی ابی الحسن علیه السّلام: جعلت فداک روی عن ابی عبد اللّه علیه السّلام انّه قال:وضع رسول اللّه الزکاة علی تسعة أشیاء: الحنطة و الشعیر و التمر و الزبیب و الذهب و الفضّة و الغنم و البقر و الإبل، و عفی رسول اللّه عماغ سوی ذلک.فقال له القائل:عندنا شئ کثیر یکون اضعاف ذلک فقال:و ما هو؟ فقال له:الارز، فقال له ابو عبد اللّه علیه السّلام:اقول لک انّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم وضع الزکاة علی تسعة اشیاء و عفی عما سوی ذلک و تقول:عندنا ارز و عندنا ذرة و قد کانت الذرة علی عهد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فوقع علیه السّلام:کذلک هو، الزکاة علی کل ما کیل بالصاع.» 2
1.کیهان فرهنگی، ش 9، ص 49.
2.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 4، ص 34، ح 6.
________________
اینگونه روایات با توجه به سایر ادله و مؤیّدات، گویای این است که رهبر مسلمانان این اختیار را دارد که با توجه به مصالح و نیازهای موجود، در مقدار و موارد زکات تصرف نماید و با این فرض و تحلیل، اختلاف موجود بین روایات توجیهپذیر خواهد بود.
گذری بردرآمدهای زکات و هزینههای سنگین آن
واقعیت این است که اگر ما باور وابسته بودن متعلقات زکات به صلاحاندیشی ولیّ امر را بواقع ندانیم و موارد زکات را ثابت تلقی کنیم، ناگزیر در بسیاری از موارد، شاهد ناهماهنگی و عدم توازن بین این مالیات و موارد مصرف آن خواهیم بود.
تردیدی نیست که در بسیاری از مواقع با رجوع به منابع زکات و بررسی درآمدی که از آن به دست میآید، روشن میشود که بین این درآمد اندک و هزینههای سنگین موارد مصرف آن، هیچ تناسبی وجود ندارد؛حال آنکه اسلام دینی جاودانه بوده و داعیه اداره زندگی بشریت را تا پهنه قیامت را دارد:
«حلال محمّد حلال إلی یوم القیامة و حرامه حرام إلی یوم القیامة.» 1
بناچار درمییابیم که اجرای کمّی و کیفی این اصل مالیاتی وابسته به فتاوای ولیّ امر بوده و ایشان به اقتضای زمان و مکان و دیگر موقعیتهای مؤثر در مصلحت جامعه اسلامی، موارد آن را تعیین کند.
شهید صدر با اشاره به همین مهم در بخشی از کتاب اقتصادنا مینویسد:
«با به دست آوردن این مطلب که از راه درآمد زکات حداقل باید تمام فقرا دارای زندگی خوبی شوند و از طرف دیگر میدانیم که درآمد مردم در زمانها و مکانهای مختلف متغیر است، حال اگر منابع زکات را ثابت بدانیم و در همان منابع و موارد منحصر نماییم، ممکن است در زمانی یا مکانی، درآمدهایی که از زکات به دست میآید، برای نصف فقرای آن زمان یا مکان کافی نباشد؛چه رسد به تمام آنها.پس لا محاله منابع زکات و مقادیر آن باید به دست ولیّ امر باشد تا بر حسب تغییر منابع ثروت مردم و 1.حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 64.متناسب با نیازهای اجتماع آنها را تأمین کند.» 1
آخرین سخن
اساسا اصل زکات یک امر تشریعی ثابت است، اما موارد، حد نصاب و مقدار آن، از اموری است که در هر زمان مربوط به امام و ولیّ امر است و ایشان هر آنگونه که به صلاح بداند و لازم تشخیص دهد، موارد، حد نصاب و مقدار زکات را تعیین مینماید و بر اساس آنچه از روایات برداشت میشود، منابع این قانون مالیاتی و سایر شرایط مربوط به آن، در هر زمانی نسبت به زمان دیگر متفاوت بوده و دچار نوسان خواهد بود.شهید آیة الله صدر بر همین مبنا مینویسد:
«نصوص مفهوم اسلامی بینیازی را که به موجب اصل توازن جمعی باید نسبت به عموم مردم تعمیم داده شود، ارائه مینماید.همچنین طرح مشخصی از توازن جمعی به دست داده و به آن وسیله درمییابیم که هدف و وظیفه ولیّ امر کوشش برای رساندن سطح زندگی مردم عقب مانده به عالیترین سطح رفاه عمومی است.از این رو، به تناسب وظیفه و مسؤولیتی که ولیّ امر در به ثمر رساندن هدف و رفاه عمومی و توازن جمعی دارد، اختیارات و امکاناتی نیز برای اجرا و عمل کردن در اختیارش قرار داده شده.» 2
واقعیت این است که امروزه به واسطه دگرگونی منابع ثروت و درآمد مردم.این قانون مالیاتی کفاف موارد گسترده مصرف خود را نداده و، از این رهگذر، هدفهای تشریع اصل زکات با همه اهتمام و ضرورتها، فراهم نمیآید.
از این رو میتوان در ختام این مقال، این نت یجه را به دست داد:
تعیین موارد و منابع زکات و ایجاد تعادل بین این مالیات و موارد مصرف آن، وابسته به نظر و صلاح اندیشی ولیّ امر است و این به سبب دگرگونیهایی است که در اثر موقعیتهای طبیعی و تغییرات زمانی و مکانی صورت میپذیرد.
1.محمد باقر صدر، اقتصادنا، ج 2، ص 84.
2.همان مأخذ، ص 77.