دوره نخستین دانش کلام را به قبل از آغاز رسمی کلام امامیه در بغداد می توان نسبت داد. اما با شروع مباحث رسمی کلام امامیه در این شهر، شاهد پیدایش دو مدرسه کلامی کوفه و سپس قم هستیم که خط فکری آنها تا چندین قرن بر محافل فکری امامیه سایه افکنده است. مسئله حدوث عالَم دارای پیشینه تاریخی بسیاری بوده و دست کم در یونان باستان وجود داشته است. این میراث به متکلمان امامیه نیز منتقل شده و جریان فکریِ متکلمان نظریه پرداز، بر اندیشه های یونانی پیرامون حدوث اجسام، ردّیه هایی را نگاشته اند. روایات اهل بیت علیهم السلام نیز به این مسئله ورود کرده و حدوث عالَم را در ضمن مناظره با زندیقان، همراه با استدلال عقلانی مطرح نموده است. در این روایات از طریق اصل «تغییر، زوال و انتقال اجسام و پیدایش یک شیء پس از نیستی»، بر حدوث عالَم استدلال شده است و در آن ها، حدوث، همان وجود پس از عدم عنوان می شود. این گونه از استدلال بر حدوث عالَم را می توان جوهره دلیل اَکوان اربعه دانست. این اندیشه در تفکر امامیه نخستین، غالب بوده و تنها توسط جریان غالیان به چالش کشیده شده است. در پاره ای از میراث حدیثی غالیان، وجود اهل بیت علیهم السلام همراه با ذات باری تعالی، به شکل ازلی فرض می شود. روایات خلقت نوری اهل بیت و همچنین روایات خلقت تقدیری را می توان از زمینه های اندیشه ورزی غالیان و انحراف از مسیر صحیح و اصیل امامیه دانست.