۱.
کلید واژه ها:
وجودشناسی عقل مدرسه کوفه مدرسه بغداد جریان های فکری امامیه
در این مقاله به تطور ماهیت و چیستی عقل در امامیه از مدرسه کوفه تا مدرسه بغداد پرداخته شده است. گزارش ها و شواهد موجود در مدرسه کوفه نشان می دهد که حدیث گرایان امامیه در این مدرسه عقل را موجودی مستقل و روحانی(غیرجسمانی) می دانستند. خداوند این عقل را بین انسان ها تقسیم کرده و انسان ها به وسیله آن خوب و بد را می فهمند. در مقابل متکلمان مدرسه کوفه توجهی به وجود مستقل و نورانی عقل نداشته و عقل را حالت و قوه ای نفسانی می دانسته اند که خداوند به انسان ها اعطا کرده است. عالمان امامیه در مدرسه قم در حقیقت ادامه دهنده دیدگاه های محدثان مدرسه کوفه بوده اند. البته در مواردی مانند کلینی در عین حال که تمایل هایی به جریان متکلمان کوفه دیده می شود؛ ولی سعی شده است بین دیدگاه متکلمان و محدثان کوفه جمع شود. متکلمان امامیه در مدرسه بغداد مانند معتزلیان وجود مستقل عقل را انکار کرده و حتی روایات موجود در این بحث را مَجاز دانسته اند. از بین آنان شیخ مفید و کراجکی برخلاف معتزله عقل را عرض معرفی کردند؛ در حالی که سید مرتضی و دیگر متکلمان مدرسه بغداد به کلی با معتزلیان همراه شده و عقل را تنها مجموعه ای از علوم ضروری دانستند.
۲.
کلید واژه ها:
معرفت اضطراری معرفت ضروری معرفت فطری معرفت اکتسابی صُنع الله
نظریه ی «معرفت اضطراری» ریشه در منابع اسلامی (آیات و روایات نبوی) دارد؛ از این رو بیشتر اندیشمندانِ نخستین نظریهٔ «معرفت اضطراری» ریشه در منابع اسلامی (آیات و روایات نبوی) دارد؛ از این رو بیشتر اندیشمندانِ نخستین امامی که عنایت ویژه ای به نصوص و متون اسلامی داشتند، همه معارف بشری - چه دینی و چه غیردینی- را اضطراری به معنای غیراختیاری، می دانستند و بر آن بودند تحقق معرفت در انسان ها فعل و صُنع خداست در نتیجه انسان فاعلِ شناسا، نیست؛ گرچه اراده انسان در مقدمات تحصیل معرفت (فرآیند معرفت) نقش دارد؛ با این حال برآیند معرفت، فعلِ انسان نیست. از این رو چون تحقق معرفت را خارج از حیطهٔ اختیار می دانستند، معرفت را تحت تکلیف نمی دانستند و به تعلق یا عدم تعلق آن به ثواب و عقاب استحقاقی باور نداشتند. باور به اضطراری بودن معارف در واقع، بر این مبتنی است که میان تحصیل معرفت از طریق نظر و فکر و حصول معرفت، رابطه سببیِ حتمی در کار نباشد تا از این رهگذر اراده مقدماتِ معرفت، بالملازمه اراده خود معرفت به شمار آید. بلکه بین فرآیند و برآیند معرفت دو فرضیه و احتمال بیشتر متصور نیست: یا رابطه سببی اما غیرحتمی بین تحصیل و حصول معرفت، برقرار باشد، به این معنا که تحصیل مقدمات معرفت، جزءالعله تحقق معرفت باشد؛ و یا بین آنها، رابطهٔ غیرسببی (تهیأی) باشد و تحصیل مقدمات معرفت تنها برای زمینه سازی و ظرفیت سازی افاضه و إعطای حکیمانه معرفت از جانب حق تعالی باشد
۳.
کلید واژه ها:
بداء متکلمان عصر حضور مدرسه کلامی بغداد
برآیند آیات و روایات متعدد در موضوع بدا، امکان تغییر در اراده خداوند قبل از تحقق بیرونی اشیاء و وجود اراده های بی نهایت و آزاد در مورد یک شیء است.اندیشه متکلمان عصر حضور برگرفته از آیات و روایات بوده و دیدگاه آنان در باب بدا همان دیدگاه آیات و روایات است. به دلیل مبتنی بودن این اندیشه بر برخی از مبانی در باب علم و اراده و از میان رفتن این مبانی در عصر غیبت، دیدگاه متکلمان پس از عصر حضور در باب بدا متفاوت با دیدگاه متکلمان دوره حضور است.در این دوره بدا و نسخ یک سان تلقی شده و روایات باب بدا نیز بر معنای نسخ تاویل برده شد. تمامی متکلمان مدرسه بغداد چنین انگاره ای در مورد بدا داشته اند. مدرسه کلامی ری نیز که بر مبانی مدرسه بغداد بنا شده بود این دیدگاه را پذیرفت. در مدرسه حله همین تلقی از بدا ادامه یافت و برخی از متکلمان آن با انکار بدا فاصله بیشتری با دیدگاه متکلمان عصر حضور پیدا کردند.
۴.
کلید واژه ها:
مدرسه کوفه جریان حدیثی- کلامی کلام نقلی
منابع رجالی، برخی از اصحاب ائمه:را با توصیفات نیکویی مانند «فقیه» ستوده اند. با نیم نگاهی به میراث حدیثی امامیه، در می یابیم که این افراد به رغم تلاش های فقهی در کنار شخصیت هایی مانند هشامَین، تلاش کلامی نیز داشتند. این مقاله با گذری به ژرفای تاریخ تفکر امامیه بر آن است تا فعالیت اعتقادی این گروه را کاویده و نشان دهد که اینان متکلم نیز بودند. آغاز فعالیت های این افراد از مدرسه کوفه و تداوم آن تا مدرسه قم، نشان از جریان گسترده کلامی ای در حوزه امامیه دارد. بررسی گوشه ای از تلاش های دل بستگان این جریان در قالب مولفه های کلام ورزی، مانند طرح پرسش های اعتقادی، انجام مناظره و نگارش نگاشته هایی با عناوین اعتقادی، تلاش های کلامی افراد این جریان را نمایان ساخته است.منابع رجالی، برخی از اصحاب ائمه:را با توصیفات نیکویی مانند «فقیه» ستوده اند. با نیم نگاهی به میراث حدیثی امامیه، در می یابیم که این افراد به رغم تلاش های فقهی در کنار شخصیت هایی مانند هشامَین، تلاش کلامی نیز داشتند. این مقاله با گذری به ژرفای تاریخ تفکر امامیه بر آن است تا فعالیت اعتقادی این گروه را کاویده و نشان دهد که اینان متکلم نیز بودند. آغاز فعالیت های این افراد از مدرسه کوفه و تداوم آن تا مدرسه قم، نشان از جریان گسترده کلامی ای در حوزه امامیه دارد. بررسی گوشه ای از تلاش های دل بستگان این جریان در قالب مولفه های کلام ورزی، مانند طرح پرسش های اعتقادی، انجام مناظره و نگارش نگاشته هایی با عناوین اعتقادی، تلاش های کلامی افراد این جریان را نمایان ساخته است
۵.
کلید واژه ها:
امام رضا (ع) نجاشی شیخ طوسی المسائل
بی تردید یکی از مهمترین جنبه های فرهنگ و تمدن عمیق امامیه را می توان در تلاش برای انتقال تراث علمی اهل بیتعلیه السلام (= حدیث)جستجو نمود که پس از قرآن مهترین منبع برای شناخت ابعاد گوناگون معارف اسلامی به شمار می آید. در این میان توجه به گزارش های دو کتاب فهرستیِ فهرست شیخ طوسی و رجال نجاشی در ارائه گزارشی توصیفی و تطبیقی در این باره و نیز التفات به اسناد روایات و طرق انتقال تراث روایی خصوصا در دو مجموعه متقدم حدیثی؛ کتاب شریف کافی و کتب شیخ صدوق، از بخشی عظیم از این تمدن حکایت دارد. تراث علمی انتقال یافته از امام رضا علیه آلاف التهیه والثناء، از نمونه های بارز این گزارش هاست که تبعا تاثیر بسزایی در شناخت بهتر از آثار رضوی و تاثیرات فرهنگی آن دارد. این تراث در انواع قالب های علمی مانند کتاب، مسائل، مکاتبه و نسخه و... با موضوعات مختلف ارائه شده است. در نوشته حاضر، بخش نخستِ بررسی ها که غیر از قالب کتاب را در بر می گیرد ، ارائه می شود و شامل معرفی صاحبان آثار، طرق به آنها و بازیابی نمونه های تطبیقی آن درخصوص کتاب منسوب 19 مورد، کتاب مشتمل بر روایات47 مورد، المسائل 16 مورد، نسخه 8مورد،رساله 2 مورد و مکاتبه 1مورد می باشد.
۶.
کلید واژه ها:
علامه حلی ابوالحسین بصری تاریخ کلام شیعه کلام شیعی معتزلی
نوشتار حاضر، مقاله خانم زابینه اشمیتکه با عنوان «علامه حلی و کلام شیعی – معتزلی» را مورد بررسی قرار داده است. این محققِ مطالعات اسلامی در پی آن بوده است که با تحلیل اندیشه های کلامی علامه حلی و مقایسه آن با آرای ابوالحسین بصری، پیروی علامه را از ابوالحسین اثبات کند. در فرایند اثبات این نظریه کلام شیعه را کلاً فاقد استقلال قلمداد کرده، آن را جز در مبحث امامت تابع کلام معتزله می بیند. اما نگارش حاضر با تشکیک در ادله تاریخی مؤلف و توجه به نقصان روش به کار رفته در استدلال به این نتیجه می رسد که ادعاهای مطرح شده با ادله فوق اثبات پذیر نیست. بررسی این مقاله در دو محور روشی و محتوایی شکل گرفته است. در بحث روشی روش مطابقت و مقابله که این مستشرق از آن برای اثبات مدعای خویش سود جسته به نقد کشیده شده است و در بحث محتوایی به مواردی چون عدم توجه مولف به تفاوت میان کلام ترجمه ای و استدلال عقلی، الهیات بمعنی الاخص و بمعنی الاعم، کلام معتزلی و کلام فلسفی، کثرت اختلاف میان نظریات کلامی شیعه و معتزله و موارد اختلافی میان علامه و ابوالحسین توجه داده شده است