بررسی همدلانه تاریخ عیسی مسیح (ع) در عهد جدید و روایات شیعی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
با اندک مراجعه ای به آثار عیسی پژوهان مسیحی و مسلمان روشن می گردد غالباً سعی دارند تا با اختیار رویکردی مدافعه جویانه و جدلی، قرائت خویشتن را از مسیحیت، مستند و دیگر خوانش ها را نامعتبر و مردود اعلان کنند. دور از انتظار است که خروجی اینگونه پژوهش ها به اتحاد و همدلی پیروان ادیان ابراهیمی بینجامد؛ ضرورتی که همگان لزوم پیگیری آن را در راستای برقراری صلح جهانی، فهم و اذعان می کنند. بر همین اساس، مقاله پیشِ رو کوشیده است با استفاده از ابزار گردآوری اسنادی کتابخانه ای و روش تطبیقی تحلیلی، ضمن گونه شناسی اخبار عیسی (ع) در عهد جدید و روایات شیعی و تعیین موضع اصلی بحث، گزارش های ناسازگارنمای این دو منبع مقدس را با اختیار رویکردی همدلانه، همسو و سازگار کند. به نظر می رسد استفاده از سایر داده های معتبر در اسلام و مسیحیت، توجه به علم لغت و تأمل در ترجمه متون، التفات به فضای صدور گزاره ها و در مقام بیان بودن متکلم و نیز جمع تبرّعی و بهره گیری ابزاری از آن، جملگی راهکارهایی به شمار می رود که می تواند در قلمرو اخبار ناسازگارنما گره گشایی کند. پژوهش حاضر در ادامه تلاش کرده است تا به عنوان مرکزی عیسی (ع) در عهد جدید و قرآن و روایات شیعی دست یابد و سپس دلیل احتمالی آن را تبیین کند. یافته ها نشان می دهد وی در عهد جدید دارای عنوان خاصی نیست، ولی «ابن مریم» عنوان اصلی او در قرآن و «روح الله» عنوان مرکزی اش در روایات شیعی است. این واژگان احتمالاً با اندیشه بنیادین «توحید» در اسلام و آموزه «حکومت آخرالزمانی» در تشیع بی ارتباط نیست.Favorable Investigating of the Scripture Reports on Christ (AS) and His Main Title in Sacred Sources
With little reference to the works of Christian and Muslim scholars, researching about Jesus, it becomes clear that they often try to declare their own interpretation of Christianity as valid and dismiss other readings as invalid and rejected in a defensive and argumentative approach. It is not expected that the output of such research would lead to unity and harmony among the followers of the Abrahamic religions; a necessity that everyone acknowledges as essential for achieving global peace, understanding, and reconciliation. Based on this, the present article attempts to reconcile the conflicting reports of these two sacred sources in a harmonious, favorable, and compatible manner using the tools of documentary-library collection and a comparative-analytical method, while classifying the reports on Jesus in the New Testament and Shia narratives and determining the main position of the discussion. It seems that the use of other valid data in Islam and Christianity, attention to lexicography, contemplation in text translation, consideration of the context in which statements are made, the role of the speaker, as well as collective brainstorming and utilizing tools from it, are among the solutions that can help unravel the conflicting reports. This research has attempted to reach Jesus (AS) as a central figure in the New Testament and the Quran and Shia narratives, and then explain its possible reasons. The findings indicate that he does not have a specific title in the New Testament, but "Son of Mary" is his main title in the Quran and "Spirit of Allah" is his central title in Shia narratives. These terms are likely not unrelated to the fundamental concept of "Tawhid" in Islam and the doctrine of "End Time Reign" in Shiism.