دلالت های مبانی کلامی اسلامی در توجیه نظریه «عدالت اقتصادی» (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
در نظریه عدالت اقتصادی به طور عمده در رابطه با کیفیت توزیع درآمد، شغل، فرصت ها، آزادی های اقتصادی، فراغت، حقوق و امتیازها و به طور کلی توزیع بهره مندی های اقتصادی میان افراد و گروه ها نظریه پردازی می شود. در این میان اندیشمندان عدالت پژوه نظریات بسیار متفاوتی ارائه کردند که یکی از منشأهای اختلاف ایشان، تفاوت در مبانی کلامی این نظریات در شناخت مفهوم عدالت اقتصادی است. در این مقاله با روش توصیفی، تحلیلی دلالت های مبانی کلامی اسلامی در توجیه نظریه عدالت اقتصادی کاوش می شود. در این مقاله این نتیجه به دست آمده است که برخی مبانی کلامی و اعتقادی اسلامی مانند توحید در فاعلیت، توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت الهی دلالت بر این دارد که آنچه می تواند حقیقتاً منشأ ایجاد حق اقتصادی در چیزی باشد رابطه فاعلی ذی حق در تولید و به وجود آمدن آن است. رابطه طولی میان فاعل های مختلف در تولید، سبب تقدم حق فاعل های مراتب بالاتر نسبت به حق فاعل های مراتب پایین تر می شود. بر این اساس در نظریه عدالت اقتصادی اسلام؛ خدای متعال در عالی ترین مرتبه خالقیت و فاعلیت و ربوبیت، یگانه ذی حق بالاصاله در عالم وجود است و سایر حقوق اقتصادی باید از جانب او افاضه می شود. در نتیجه تنها راه توجیه حقوق اقتصادی در اسلام «اراده تشریعى الهى» است که از طریق کتاب، سنت و عقل قابل کشف است.The implications of Islamic theological foundations in justifying the theory of economic justice
The quality of distribution of income, jobs, opportunities, economic freedoms, leisure, rights and privileges and generally the distribution of economic benefits among individuals and groups is theorized in the theory of economic justice. In the meantime, justice scholars presented very different theories, and one of the sources of their disagreements is the difference in theological foundations of these theories in understanding the concept of economic justice. The implications of Islamic theological foundations in justifying the theory of economic justice are explored in this article with a descriptive-analytical method. The results obtained indicate that some Islamic theological foundations such as monotheism in action, monotheism in creation and monotheism in divine lordship imply that what can truly be the source of creating economic rights in something is the productive relationship between the subject and the owner of the right. Longitudinal relationship between different actors in production is the reason why the rights of actors of higher levels take precedence over the rights of lower levels. Based on this, in the economic justice theory of Islam, the Almighty God, in the highest level of creativity, efficacy and lordship, is the only owner of genuine right in the world of existence, and other economic rights must be granted by Him.