بررسی تحلیلی علم الهی به مخلوقات از دیدگاه سهروردی و آکویناس (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
نوشتار حاضر بر آن است تا دیدگاه سهروردی به عنوان نماینده سنت افلاطونی و آکویناس به عنوان نماینده سنت ارسطویی را در باب علم الهی به مخلوقات مورد بررسی و تحلیل قرار داده و نقاط اشتراک و افتراق آن ها را بیان کند؛ یافته های پژوهش چنین است که در مورد ارتباط صفات الهی با ذات، سهروردی و آکویناس معتقد به عینیت هستند. در مورد علم الهی به مخلوقات هر دو فیلسوف علم خدای متعال را اثبات می کنند، اما سهروردی به علم الهی نسبت به ماسوی در پیش از خلقت اشاره ای نمی کند و آکویناس نیز تفاوتی میان قبل از خلقت و بعد از خلقت مخلوقات قائل نیست. سهروردی در مورد علم خدای متعال به شرور بحث قابل ذکری ندارد، بلکه بیشتر در مورد جایگاه شر در نظام هستی و ارتباط آن با خیر بودن نظام بحث می کند، لیکن آکویناس بیشتر در مورد چگونگی علم الهی به شرور بحث می کند و معتقد است که خدای متعال به شرور به تبع نظام هستی علم دارد. درباره علم الهی به متغیرات نیز هیچ کدام از دو فیلسوف قائل به تغییر در ذات الهی نمی شوند.The comparative study of God’s knowledge of the creatures from perspective of Sohravardi and Thomas Aquinas
The present article aims to examine and analyze the views of Sohravardi as a representative of the Platonic tradition and Aquinas as a representative of the Aristotelian tradition regarding God’s knowledge of the creatures, and to express their points of commonality and difference; The findings of the research are that regarding the connection between divine attributes and essence, Sohravardi and Aquinas believe in identity. Regarding God’s knowledge of the creatures, both philosophers prove the knowledge of the Almighty God, but Sohravardi does not mention God’s knowledge of the creatures before creation, and Aquinas does not distinguish between before and after creation. Sohravardi does not have a significant discussion about God's knowledge of evil, but rather discusses the place of evil in the system of existence and its relationship with the goodness of the system, but Aquinas discusses more about how God knows evil and believes that Almighty God knows evil according to the system of existence. Regarding God’s knowledge of the variables, none of the two philosophers believe in change in the divine essence.