مبانی و تحولات فقه شیعه اثنی عشری درباره اضطرار (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (دانشگاه آزاد)
آرشیو
چکیده
اضطرار یکی از عناوین ثانویه در فقه شیعی است که به خاطر آن حکم اولیه برداشته می شود و اضطرار گاهی در فعل و گاهی در ترک امری است؛ به سخن دیگر، اضطرار به مجبور شدن به انجام ارادی فعل با عدم رضایت قلبی یا سلب کامل اختیار اطلاق می شود. اضطرار به بیم از زیان غیرقابل تحمّل نسبت به فعل یا ترک گفته می شود. اضطرار حالتی است که در آن باوجود آن که تهدیدی از خارج متوجه شخص نمی گردد، فشاری از درون وی، او را به انجام کاری وادار می کند که نسبت به آن رضایت کامل ندارد؛ یعنی هرچند اراده انجام آن را دارد، اما این اراده با رضایت و خرسندی درونی همراه نیست؛ مانند اینکه شخصی برای درمان فرزندش، مضطر به فروش خانه خود می گردد. در این مورد، او این کار را برخلاف میل باطنی و در شرایط اضطرار، ولی با اراده و قصد انجام می دهد. فقها عمده بحث را در کتاب اطعمه و اشربه آورده اند. ریشه های اضطرار، اکراه، تقیه، ضرر و ضرورت است در مقاله حاضر به بررسی دیدگاه فقها و تحولات این دادگاه از گذشته تاکنون روش توصیفی تحلیلی می پردازیم. هدف، شناسایی دیدگاه مستدل و موجه در میان فقهاست. نتیجه مقاله، نشان از برتری دیدگاه آیت الله خوئی نسبت به دیگر فقها دارد.Principles and Evolutions of Twelver Shia Jurisprudence about Urgency
Urgency is one of the secondary titles in Shia jurisprudence, because of which the primary ruling is removed, and urgency is sometimes in action and sometimes in abandonment. In other words, urgency refers to being forced to do an act voluntarily with lack of heart satisfaction or complete deprivation of free will. Urgency is the fear of unbearable loss in relation to an act or abandonment. Urgency is a state in which, despite the fact that there is no threat from the outside, a pressure from inside forces him to do something that he is not completely willing to. That is, although he has the will to do it, but this will is not accompanied by inner satisfaction. A person who is forced to sell his house to treat his child is an example of urgency. In this case, he does it against his inner desire and in an emergency, but with will and intention. The jurists have discussed the issue mainly in the book It’amhu va Ishrabhu. The roots of urgency are reluctance, Taghiya, loss and necessity. In this article, we will examine the views of the jurists and the developments of this issue from the past until now using descriptive-analytical methods. The goal is to identify the reasoned and justified point of view among jurists. The result of the article shows the superiority of Ayatollah Khoi's point of view compared to other jurists.