بررسی نقش انرژی تجدید پذیر و خط مشی تجاری در ردپای اکولوژیکی (شاخص تخری محیط زیست) ا رویکرد حسابداری نوآورانه (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
رتبه: ب
آرشیو
چکیده
هدف این پژوهش بررسی تأثیر مصرف انرژی تجدیدپذیر، خط مشی تجاری، رشد اقتصادی و ظرفیت زیستی بر ردپای اکولوژیکی به عنوان شاخص تخریب محیط زیست در ایران در بازه زمانی 1986 تا 2021 می باشد. بدین منظور در این پژوهش از مدلARDL برای به دست آوردن ضرایب پویا بلندمدت وکوتاه مدت، آزمون علیت تودا- یاماموتو برای بررسی مسیر علیت و آزمون تجزیه چولسکی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در بلندمدت بین متغیر ظرفیت زیستی، با ردپای اکولوژیکی رابطه مثبت وجود دارد اما به لحاظ آماری معنی داری نیست، اما بین متغیرهای خط مشی تجاری و تولید ناخالص داخلی با ردپای اکولوژیکی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. از طرفی، بین متغیر مصرف انرژی تجدیدپذیر با ردپای اکولوژیکی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. ضریب تصحیح خطای به دست آمده در این مدل نشان می دهد در هر دوره 47 درصد از عدم تعادل حاصل از بروز تکانه و منحرف شدن مدل کوتاه مدت از روند بلندمدت تعدیل شده و به سمت روند بلندمدت خود باز می گردد. یک رابطه علی دوسویه بین خط مشی تجاری و ردپای اکولوژیکی برقرار می باشد. همچنین، علیت یک سویه از خط مشی تجاری به تولید ناخالص داخلی تأیید می شود. نتایج حاصل از تجزیه چولسکی نشان می دهد که شوک های نوآورانه ایجاد شده در متغیرها برای 10 دوره آتی، بدین صورت بر ردپای اکولوژیکی تأثیر می گذارند که در دوره دوم بیشترین سهم تأثیر در مقایسه با بقیه متغیرها مربوط به انرژی تجدیدپذیر به میزان 3/5 درصد است اما با گذشت زمان و در پایان دوره دهم بیشترین سهم تأثیر به ترتیب مربوط به تولید ناخالص داخلی 19/60 درصد، خط مشی تجاری 9/54 درصد، مصرف انرژی تجدیدپذیر 7/76 درصد و ظرفیت زیستی 1/28 درصد می باشد. ازاین رو، خط مشی های انرژی که باعث افزایش سهم انرژی تجدیدپذیر در سبد انرژی شود، توصیه می گردد.متن
Assessing the role of renewable energy consumption and trade policy in the ecological footprint as an indicator of environmental degradation using an innovative accounting approach in Iran
The purpose of this study is to investigate the effect of renewable energy consumption, trade policy, economic growth and biological capacity on ecological footprint as an indicator of environmental degradation in Iran in the period ۱۹۸۶ to ۲۰۲۱. For this purpose, in this study, the autoregressive model with wide distribution interval (ARDL) has been used to obtain long-term and short-term dynamic coefficients. The Toda-Yamamoto causality test was also used to examine the causal path The Cholesky analysis test for innovative accounting has been used to validate the estimated models. The results show that in the long run, there is a positive relationship between the biological capacity variable and the ecological footprint, but it is not statistically significant. However, there is a positive and significant relationship between trade policy variables and GDP with ecological footprint, so that in the long run, with a one percent increase in these variables, the amount of ecological footprint increases by ۶۴.۹% and ۸۰.۷%, respectively (applying pressure Upward - negative effect on environmental quality), On the other hand, there is a negative and significant relationship between the variable of renewable energy consumption and ecological footprint and increasing one percent of this variable in the long run leads to a decrease in the amount of ecological footprint by ۳۳.۹% (applying downward pressure - a positive effect on Environmental quality). The error correction coefficient obtained in this model shows that in each period, ۴۷% of the imbalance resulting from the occurrence of shock and deviation of the short-term model from the long-term trend is adjusted and returns to its long-term trend. There is a two-way causal relationship between trade policy and the ecological footprint. Also, one-way causality from trade policy to GDP is confirmed. The results of Cholesky analysis show that the innovative shocks generated in the variables for the next ۱۰ periods, thus affecting the ecological footprint, so that in the second period the largest share of impact compared to other variables is related to renewable energy by ۳.۵% But over time and at the end of the tenth period, the largest share of impact is related to GDP of ۱۹.۶۰%, commercial policy of ۹.۵۴%, renewable energy consumption of ۷.۷۶% and bio-capacity of ۱.۲۸%, respectively. Therefore, country-specific energy policies that increase the share of renewable energy in the energy portfolio are recommended.