بررسی ابعاد صرفی فرایندهای معادل گزینی مفاهیم علم جامعه شناسی در زبان فارسی
آرشیو
چکیده
نوشته حاضر با بررسی تعداد 200 واژه جامعه شناسی و 50 اسم از اسماء جامعه شناسان از میان 36 کتاب جامعه شناسی، سعی دارد نشان دهد که فرایند های معادل گزینی در علم جامعه شناسی در ایران با چه مشکلات و نارسایی هایی روبرو بوده است. عدم انسجام در ترجمه ها، تکثر کلمات و تر جمه و نگارش اسماء انگلیسی و فرانسوی نشان از غلبه رویکردهای سلیقه ای و عدم آشنایی با امکانات و محدودیت های صرفی زبان فارسی نزد مترجمان دارد. مسئله اصلی در ترجمه و نگارش این واژگان، واژه گرایی ضعیفِ حاکم بر آن است. این واژه گراییِ ضعیف به عدم شناخت جامع زبان فارسی، قابلیت های اشتقاقی و ترکیبی زبان فارسی نزد مترجمان برمی گردد. جستار حاضر با بررسی فرایندهای تغییر معنایی، وام گیری، ساخت سرواژه، چینش، وندافزایی، جعل و واژه سازی معکوس در این آثار سعی در تحلیل و ارزیابی گفتمان مذکور خواهد داشت، و نارسایی های صرفی و معنایی رویه واژه گرایی ضعیف را در این گفتمان تبیین خواهد کرد. نگارندگان نشان می دهند که مترجمان تنها با در نظر گرفتن دانش صرفی و معنایی زبان فارسی است که می توانند از تشتت، تکثر و ازهم گسیختگی در رویه های معادل گزینی در حوزه علم جامعه شناسی رهایی یابند.A Morphological Analysis of Persian Equivalents for Sociological Terminologies
This paper aims at investigating the procedures used by Persian translators to render the sociological concepts and terms into Persian. In this regard, it assesses the quality of these equivalents by considering the morphological aspects of the words in the source and target languages. The data of the current study were collected from 36 sociological books that had been translated into Persian. We analyzed the linguistic structure of 200 sociological terms and their Persian translations from a morphological perspective. Then, some morphological procedures used by Persian translators including compounding, derivation, coinage, backformation, borrowing, acronomy, and clipping are analyzed from a morphological perspective. The result showed that divergent equivalents have been suggested for the same term, and also different transcriptions have been proposed for the same proper name. We show that most of the Persian translators don’t have a sufficient knowledge in Persian morphology. As a result, some derivational and inflectional limitations and potentialities of Persian language have been ignored by them. The results show that only by considering Persian morphology, the translators can propose better equivalents for sociological terminologies.