زیباشناسی عرفانی در آثار کامران یوسف زاده
آرشیو
چکیده
پرسش از چیستیِ هنر در تفکر شرقی همواره با ماوراءالطبیعه پیوندی قریب داشته است. بر خلاف تصور مدرنیستی از سوژه، موجبات پدیدار شدنِ هنر در تفکر شرقی، ذوقِ هنرمند نیست. در تفکر شرقی، تمثیل اصلی ترین شیوه برای بیانِ محسوسِ معقولات است. هدف این مقاله، بررسی و تجزیه و تحلیل مجموعه آثاری از کامران یوسف زاده است که با عقایدِ عرفانی و متصوفه و همچنین معماری اسلامی پیوندی نزدیک دارد. لذا به روشِ توصیفی، ویژگی های هنر در عرفان، متصوفه و اسلام بررسی شده است و آرای عرفا، صوفیان و حکمای مسلمان در باب هنر و زیبایی، ابزارِ تحلیل بوده است. بررسیِ تحلیلیِ موضوعی که هنرمند می خواهد بیان کند و همچنین تجزیه تحلیلِ رنگ و شکلِ ساختاری آثار او، محور اصلی کندوکاوهای این مقاله است. نتیجه چنین بوده است که رنگ و ساختارِ دایره وار در آثار یوسف زاده بیانی تمثیلی از موضوعِ کائنات است. وی به شدت تحت تأثیر معماری قدسی گنبدِ مساجد اصفهان و نیز مضامین عرفان در اشعار مولوی و همچنین اندیشه صوفیانه بوده است. این که بتوان آثار او را مدرنیستی دانست یا خیر مجادله ای ما بین "فرم–محتوا" و "صورت–معنا" خواهد بود. در نهایت این نتیجه حاصل شد که شیوه هنرمند از نظر تکنیکِ اجرا و سازماندهیِ انتزاعیِ فرمِ آثار، مدرنیستی ست اما در مقابل به دلیل ویژگی بیانگریِ رنگ ها و افلاطون گرایی در ساختارِ دایره وار، با مفاهیم زیباشناسی جدید قابل توصیف نمی باشد. همچنین خوانشِ آثار او از جانبِ مخاطب تلاشی در جهت کشف رابطه بین "محسوس- نامحسوس" و "دال-مدلول" بوده که با تأویل سرو کار دارد.The Mystic Aesthetics in Kamran Yusofzadeh's Works
The question of art quiddity, in the eastern thinking, has always been in a close link with metaphysics. Despite the modernist idea regarding subject, the whys of the art emergence in eastern thinking does not lie in artist's gift, but rather she brings the imperceptible to the fore through the perceptible. Because of the metaphysical nature of sacred affairs, imagination and mithal are of the critical clues of this very art. Within this thinking, allegory is the most substantial style of expressing the sensible perceptibly. This paper aims at analyzing Kamran Yusofzadeh's oeuvre which is in a tight concert with mystic and mystical ideas, and Islamic architecture. That said, it will consider the art characteritics in light of mystics, sufism and Islam descriptively, and the muslim sufists', gnostics' and sages' ideas are to be expressed analytically. The analytical consideration of the issue which the artist desires to express, and the structural analysis of his works' color and shape grounds the the major explorations of this paper. As a result, the color and circular structure of Yusofzadeh's works is an expressive allegory of the universe. He has been intensively influenced by the sacred architecture of Isfahan's mosques' domes, the mystics notions in Molavi's poems and sufit thoughts as well. The possibility of addressing his works as modernist ones or not is a controversy between " form-conent" and " form-meaning". Eventually, it draws this conclusion that the artist's style in terms of execution technique and the abstract organisation of the forms is a modernist one, which contrarily, because of the colors' expressive feature and the platonism in circular structure, is not describable in virtue of modern aesthetics. Additionally, reading his works by an addressee is an endeavor to discover the relation between " perceptible-imperceptible " and " signifier-signified" which deals with interpretation.