روایت شناسی ازجمله رویکردهای نوین زبانشناسی و شیوه ای در نقد متون و ادبیات داستانی و روایی است که با تحلیل ساختار روایت، ضمن توصیف لایه های پنهان داستان، درصدد معرفی الگوهای حاکم بر روایت و اغراض نهفته در آن است. یکی از الگوهای شایان توجه در تحلیل ساختار داستان، الگوی پراپ است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل ساختار روایت داستان حضرت یوسف(ع) براساس الگوی پراپ انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. یافته های تحقیق نشان دادند کنش ها و گزاره های داستان حضرت یوسف(ع) در این متون به جز دو مورد که مربوط به زمان شرارت دوم داستان و بخشیده شدن هر دو شریر است، با الگوی پراپ تطابق دارد. همچنین، مشخص شد خویش کاری های اصلی استخراج شده، مطابق با آیات قرآن است و خداوند مسیر اصلی حرکت حضرت یوسف(ع) را از کودکی تا رسیدن به وزارت مصر و تعبیر خواب او را در قرآن کریم ترسیم کرده است. به عبارت دیگر، خداوند تمام وقایع لازم برای شکل گیری ساختار یک متن روایی را درباره این داستان در قرآن بیان کرده است. همچنین، این انطباق نشان می دهد رسیدن به کمال انسانی با گذشتن از مسیر سختی ها میسر می شود و هر حرکت و قدمی که به سوی کمال شکل گرفته، نقطه آغاز آن با سختی یا شرارتی است که بر حضرت یوسف(ع) وارد آمده است.