آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

نظریه انسجام متنی هلیدی و حسن، یکی از مقوله های مهم زبان شناسی معاصر است که برخلاف نظریات صِرف ساخت گرایی، توجه مهمی به ساختارهای زبانی در بافت موقعیتی دارد و به واسطه آن می توان نتایج قابل تأملی را در زمینه میزان انسجام متن ارائه داد. در نظرگاه آنان، عوامل انسجام متن در سه دسته دستوری، واژگانی و پیوندی قرار می گیرد. در پژوهش حاضر، ابعاد سه گانه انسجام در خطبه 181 نهج البلاغه، بررسی شد؛ به طوری که انسجام دستوری با بسامد 44 درصد، بیشترین سهم انسجام را در خطبه داشته است و انسجام واژگانی با بسامد 43 و انسجام پیوندی با بسامد 13 درصد به ترتیب در جایگاه بعدی اهمیت قرار دارند. این فراوانی نشانگر آن است که برجستگی کلام امیرالمؤمنین، علاوه بر محتوای ژرف آن، مرهون کاربست هوشمندانه عوامل پیوندسازی است که از این همایش و تفکر در کنه معانی و مضامین آن  حاصل می گردد و از عظمت جایگاه آن پرده برمی دارد.

Applying Halliday and Hassan’s Theory in the Textual Cohesion of Nahj al-Balaghah (Case Study of Sermom 181)

Halliday and Hassan's theory of textual coherence is one of the important categories of contemporary linguistics, which, unlike purely constructivist theories, pays significant attention to linguistic structures in a situational context. In their opinion, text cohesion factors are placed in three categories: grammatical, lexical, and conjunctive. This research investigates three dimensions of coherence in the 181st sermon of Nahj al-Balagha. As a result, grammatical coherence with a frequency of 44% has the largest share of coherence in the sermon. Lexical coherence with a frequency of 43 and conjunctive coherence with a frequency of 13% are in the next place of importance, respectively. This abundance shows that the prominence of Imam Ali's words, in addition to their deep content, is due to the intelligent use of linking factors resulting from this conference and thinking about its meanings and themes, revealing the greatness of its position.

تبلیغات