آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

نظریه ی معنا مسأله ی اصلی پدیدارشناسی هوسرل نیست، بلکه او بحث از معنا برای پشتیبانی از تلقی اش از منطق محض مطرح می کند. چون میان منطق و زبان پیوند وثیقی برقرار است، پژوهش های منطقی با بحث از زبان و معنا آغاز می گردد. هوسرل برای شناسایی ذات بیان، نشاندهندگی و مدلول را از آن طرد می کند و بر تمایز معنی و مدلول استدلال می ورزد. سپس وی این تمایز را در مورد اقسام مختلف بیان (نام خاص، نام عام و جمله) اِعمال می کند. این تمایز محور نظریه ی معنای هوسرل است و مطابق ادعای این مقاله در دوره ی دوم فکری او نیز تداوم می یابد. وی در دوره ی دوم تمایز معنی و مدلول را ذیل تمایز نوئما و ابژه مطرح می کند. در این مقاله، به شرح دیدگاه هوسرل درباره ی معنی و مدلولِ اقسام بیان و نیز ماهیت معنی خواهیم پرداخت. در بخش آخر مقاله، راه حل هوسرل برای اجتناب از افلاطونگرایی را مورد بحث قرار خواهیم داد.

distinction between sense and reference in Husserl's phenomenology

Theory of meaning isn’t the central problem of Husserl’s phenomenology, but he treats of meaning for supporting his notion of pure logic. Since there is a strong connection between logic and language, Logical investigations begins with the discussion of language and meaning. In order to identifying the essence of expression, Husserl excludes indication and reference from it, and argues for distinction between sense and reference. Then he applies this distinction on different types of expression (proper name, universal name, sentence). This distinction is the center of Husserl’s theory of meaning, and according to this article, it continues in Husserl’s second intellectual period. In the second period, He proposes this distinction under the distinction between noema and object. In this article, we shall concern with Husserl’s view on sense and reference and the nature of sense. In the last section of this article, we shall discuss of Husserl’s solution for avoiding Platonism.

تبلیغات