مروری بر زمینه های تقویت پراگماتیسم آمریکایی در برابر ایران با تمرکز بر حقوق بشر از سال دو هزار میلادی
آرشیو
چکیده
هدف از ارائه نوشته ی حاضر، تحلیل انتقادی سیاست خارجی و رفتار سیاسی ایالات متحده آمریکا در قبال ایران با محوریت مواضع حقوق بشری از سال دو هزار به این سو است. در این پژوهش نگارندگان با رویکردی تبیینی– تحلیلی (با شیوه گردآوری داده های کتابخانه ای و اینترنتی) در پی پاسخ گویی به این مسئله یا پرسش هستند که ماهیت مواضع حقوق بشری و رفتار سیاسی ایالات متحده آمریکا در قبال ایران از دهه دو هزار به این سو چه بوده است؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه پژوهش آن است که مواضع حقوق بشری ایالات متحده آمریکا در قبال ایران از سال دو هزار میلادی به این سو عمدتاً تابعی از اهداف و سیاست های واقع گرایانه، قدرت بنیاد و منفعت طلبانه در چارچوب اصول و مؤلفه های پراگماتیسم است و شعار و گفتمان های حقوق بشری اش عمدتاً جنبه ابزاری، تبلیغی و تاکتیکی برای پنهان سازی اهداف باطنی یادشده دارد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین گفتمان به ظاهر حقوق بشری این کشور در ساحت نظری و رفتار سیاسی و سیاست خارجی، شکافی جدی وجود دارد. استفاده ی گزینشی آمریکا از حقوق بشر علیه ایران و نادیده گرفتن مشکلات حقوق بشری کشورهای ناقض این موضوع به ویژه عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی، تا حد زیادی تأییدکننده ی جهت گیری های پراگماتیستی این کشور هستند. از این منظر، ایالات متحده آمریکا به دنبال تثبیت هژمونی و رهبری سیاسی خود در جهان پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تثبیت هژمونی خود بر اقتصاد جهانی نولیبرالیستی بوده است.Review of Strengthening the American Pragmatism Against Iran with a Focusing on Human Rights since 2000
The purpose of this paper is to critically analyze the foreign policy and political behavior of the United States towards Iran, focusing on human rights positions since 2000. In this study, the authors use an explanatory-analytical approach (using library and Internet data collection methods) to answer the question of what is the nature of human rights positions and political behavior of the United States towards Iran since the 2000s? answering this question, the research hypothesis is that the human rights positions of the United States towards Iran since 2000 are mainly a function of realistic goals and policies, fundamentalist and utilitarian power within the principles and components of pragmatism, slogans, and discourses. its human rights are mainly instrumental, propaganda and tactical aspects to conceal these esoteric goals. Findings of the study indicate that there is a serious gap between the ostensible human rights discourse in the country from theory and political behavior and foreign policy perspectives. The selective use of human rights by the United States against Iran and disregarding of the human rights problems of the violators, especially Saudi Arabia and the Zionist regime, largely confirm the pragmatic orientations of the US. In this sense, the United States has sought to consolidate its hegemony and political leadership in the world since the collapse of the Soviet Union and to consolidate its hegemony over the neoliberal world economy.