به دنبال مبنا قرارگرفتن جریان مدرنیته و پارادایم پوزیتویسم در سطح زندگی بشری، بحران های اخلاقی در ابعاد مختلف، در دنیای غرب شکل گرفت. ازاین رو پایه های فکری اندیشه ای آن به شدت از سوی مکاتب رقیب، نقد شد. برهمین مبنا سردمداران نظام سرمایه داری برای تحکیم پایه های معرفتی خود، با عنصری دیگر به نام عرفان در تثبیت نوع نگرش خود می کوشد که در ظاهر به دنبال دست یابی به آرامش روحی روانی افراد است. داستان راز اثر راندا برن ازجمله آثار در این درون مایه است که در سال های اخیر بسیار موردتوجه قرارگرفته است و طرفداران زیادی پیداکرده است. این اثر در روش و رویکرد خود به نوعی سلوک عرفانی معتقد است که انسان با محوریت قراردادن تفکر و پشتکار، امید و آرزو، توجه به شعورمندی موجودات و عشق و خودشناسی، می تواند به همه آرزوها و خواسته های مادی خود دست یابد. در پژوهش حاضر با نگرش انتقادی به تطبیق درون مایه های این اثر با آثار عرفانی و تعلیمی فارسی پرداخته شده است. اجمالاً یافته های تحقیق نشان می دهد اگرچه در ظاهر اثر، نوعی وجه مشترک با آثار عرفانی ادب فارسی مشاهده می شود، هدف و درون مایه اصلی اثر، به دلیل توجه صرف به مسائل مادی و خواسته های نفسانی انسان، در راستای اهداف نظام سرمایه داری به عنوان محور اصلی مدرنیته است.