آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

روایت مارکسیستی از تاریخ ایران در حدود دهه های 40 تا 50 ه.ش تحت تأثیر ظهور مکتب تاریخی مارکسیستی در شوروی بود که تاریخ ایران را در درون چارچوب های نظری- مفهومی مارکسیستی روایت می کرد.احسان طبری نه در هیئت یک مورخ، بلکه به عنوان یکی از مهم ترین تئوریسین ها حزب توده می کوشید تا تاریخ ایران باستان را متناسب با دیدگاه های حزبی و در راستای اهداف سیاسی اش بازخوانی نماید.این نوع بازخوانی، واجد چند خصلت پراهمیت است: نخست اینکه وی ادوار تاریخ باستانی ایران را بر اساس منطق فکری-مفهومی مارکسیستی و مطابق با فرماسیونهای پیشنهادی مارکس صورت بندی می نمود، دوم، اینکه به تناسب مختصات نظام اجتماعی ایران، خصال فرماسیونهای اجتماعی تاریخ این دوره را نه یکدست، بلکه ترکیبی می دانست، سوم، ثنویت مزدیسنایی را در قالب پیش نمونه ای از دیالکتیک مارکسیستی تحلیل می نمود، چهارم،نگرش ستایش آمیز توأم با رویکرد انترناسیونالیستی نسبت به حوزه های اجتماعی فرهنگی جامعه ایران باستان داشته است. پرسش پژوهش حاضر در مورد چگونگی نگرش تاریخی احسان طبری نسبت به تاریخ باستانی ایران است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که طبری تاریخ ایران باستان را در چارچوب نظری-مفهومی ویژه ای که مبتنی بر منطق مارکسیستی و ماتریالیسم دیالکتیک بود، روایت می نمود این طرز روایت همراه با سویه هایی از تفاخر به میراث فرهنگی و یا درواقع امر ایجاد تلفیق و آشتی میان بنیان های ضد ملی گرایانه مارکسیستی و وطن پرستی یا وطن دوستی غیرشوینیستی بود.در این پژوهش، با رویکردی تحلیلی، نگرش تاریخی احسان طبری نسبت به تاریخ باستانی ایران مورد واکاوی قرار خواهد گرفت و تلاش می شود تا مختصات این نگرش تاریخی و عوامل مؤثر بر شکل گیری آن به پرسش گرفته شود.

A reflection on the attitude of Ehsan Tabari in rereading the history of ancient Iran

The Marxist narrative of Iranian history around the 1960s and 1970s was strongly influenced by the rise of the Marxist historical school in the Soviet Union, which narrated the history of Iran within Marxist theoretical-conceptual frameworks. Ehsan Tabari, not as a historian, but as one of the most important theorists of the Tudeh Party, tried to read the history of ancient Iran in accordance with the party views and in line with its political goals. This type of re-reading has several important features: first, he formulated the periods of ancient Iranian history on the basis of Marxist intellectual-conceptual logic and in accordance with Marx's proposed formations. Second, in proportion to the characteristics of the Iranian social system, he considered the characteristics of the social formations of the history of this period to be not pure and homogeneous, but mixed. Third, explained and analyzed the Zoroastrian duality in the form of a prototype of the Marxist dialectic. Fourth had an empathetic and praiseworthy attitude combined with an internationalist approach to the social and cultural spheres of ancient Iranian society. The question of the present study is about the historical attitude of Ehsan Tabari towards the ancient history of Iran. Findings indicate that Ehsan Tabari narrated the history of ancient Iran in a special theoretical-conceptual framework based on Marxist logic and dialectical materialism. This narrative was accompanied by aspects of pride in cultural heritage or, in fact, a combination of Marxist anti-nationalist foundations and non-chauvinist patriotism or patriotism.

تبلیغات