نظریـۀ نهـادی هنـر، بهعنـوان نظریهای فرهنگـی در پـی توجیهناپذیری لذت ناشـی از آثار هنری معاصـر و تجلیل از آنهـا توسـط نظریههـای تقلیـدی و بیانگرانـۀ هنـر بـه مشخصسـاختن فراینـدی میپـردازد کـه در آن بسـتر اجتماعـی- فرهنگـی، تعیینکننـدۀ تعریـف اثـر هنـری اسـت و بسـیاری از آثـار معاصـر را بدین طریـق در تعریف خـود میگنجانـد. چنیـن بسـتری کـه مقدمـات لازم آن را آرتـور دانتـو فراهـم میکنـد، توسـط جـورج دیکـی، اشـکال و سـازوکارهای آن بـا مؤلفههایـی چـون مصنوعیـت اثـر، جهـان هنـر و اعطـای شـأن توسـط اعضـای این جهـان مشـخص میگـردد. طبـق نظر او، لزوم شمردهشـدن یک شـیء به عنوان شـیء هنری آن اسـت که توسـط اعضـای محیطـی نهـادی بـه آن اعطای شـأن شـود. پژوهش حاضر بر آن اسـت که بـا تکیه بر آرای دیکـی و چهار نسـخه تعریفـی کـه از ایـن نظریـه ارائـه داده اسـت و نیز بررسـی نقدهـای وارد بر آن، به این پرسـش پاسـخ دهد کـه کـدام یـک از نقدهـا باعث پیشـروی و بسـط این نظریه شـدهاند و کـدام یک، به سـوء تعبیرهای ناشـی از فهم نادرسـت ایـن نظریـه منجر گشـتهاند. اطلاعات ایـن تحقیق، براسـاس منابع کتابخانـهای گردآوری شـده و مبتنی بـر روش توصیفـی- تحلیلـی بـه تجزیه و تحلیـل کیفی دادهها پرداخته اسـت. بـا توجه به دادههای بهدسـتآمده، اینگونـه بـه نظـر میرسـد کـه بسـیاری از نقدهـای وارد بر نظریـۀ دیکـی، بیتوجه به تعریـف نهایی او، بـر مبنای تعاریـف اولیـۀ ایـن نظریـه مطرح میشـوند و از این نظریـه، توقع نگاهـی ارزشگذارانه دارند. این در صورتی اسـت کـه چنیـن نقدهایـی، فهـم ابهامـات اصلی ایـن نظریه را مخـدوش سـاخته و باعث سـوء تعبیرهایی ناشـی از عدم توجـه بـه رونـد اصلاحی این نظریه توسـط دیکی شـده اسـت.