در قـرن شـانزدهم میلادی، در پی گسـترش تفکـرات پروتستانیسـم و نگـرش اومانیسـتی در جوامـع اروپایـی و رویکـرد ادبـی متفاوتـی کـه بـا انتشـار هر چه بیشـتر آثـار طنزپـردازان همراه بـود، مفاهیمـی از قبیـل حماقت و تمسـخر در زندگـی روزمـره افـراد جامعـه، مـورد توجـه قرار گرفـت و گروهـی از نقاشـان در منطقه فلانـدر نیز از سـنتهای مرسـوم در سـبک ایتالیایـی فاصلـه گرفتنـد و بهصـورت بـارزی بـه ترسـیم ایـن مفاهیم در آثـار خود پرداختنـد. نقاشـان ایـن منطقـه برای بیـان مطالب اخلاقـی و مذهبی، برخلاف گذشـته از انسـانهایی با بدنهای ایـدهآل و صورتهـای زیبـا اسـتفاده نمیکننـد بلکـه انسـانهایی در آثـار آنها ترسـیم شـدهاند که زندگیشـان را در شـکل متفاوتـی از گذشـته و در تقابـل با اندیشـه کلیسـای کاتولیک شـکل دادهاند. بـدن این انسـانها، غالباً از ریخـت افتـاده و از حالـت طبیعـی خارج شدهاسـت و با توجه بـا آرای متفکرانی چون اراسـموس، بـر وجه حماقت و طنـز در زندگـی روزمـره خـود تأکیـد بیشـتری دارنـد. ازجملـه نقاشـان فلانـدری کـه بـا درنظر گرفتن شـرایط آن روزهـای اروپـا، ایـن مفاهیـم در آثارشـان نمـود یافته اسـت، هیرونیمـوس بوش و پیتـر بروگل مهتـر بودند که به بیـان طنـز مضامیـن اخلاقـی و مذهبـی و ترسـیم انسـانهایی پرداختنـد کـه از نمونههـای شناختهشـده در نقاشـی اروپایـی فاصلـه داشـتند و تصاویـر متفاوتـی از صحنههـای زندگی روزمـره افـراد جامعه را نقـش زدند. در ایـن پژوهـش، تلاش شـده تا بـا درنظر گرفتـن دادههای تاریخـی و مطالـب مرتبط با وقایـع ایـن دوره از اروپا، به سـوال چگونگـی بازتـاب مفاهیـم طنـز و حماقت و روزمرگی در بسـتر وقایع شـکلگرفته در آثـار هنرمندانی چون بـروگل مهتـر پاسـخ داده شـود و بـرای بررسـی این امـر، دو اثر بازی کـودکان و جنگ بیـن کارنـاوال و روزهداران بـروگل کـه از نمونههـای شـاخص و مهـم در ایـن زمینـه هسـتند، مدنظر قـرار گرفته و بـه توصیـف و تحلیل آنها خواهیـم پرداخت.