آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

تلاش کلسن برای ارائه پوزیتیویسم هنجارگرا به طرح نظریه ای از الزام حقوقی می انجامد که در ذات خود اخلاقی است؛ یعنی هنجارهایی ارائه می دهد که به ضرورتی عقلانی برای انجام یک عمل اشاره دارند و مخاطب خود را ملزم به رفتاری خاص می کنند. در عین حال، «ناب» بودن نظریه او مستلزم جدایی اخلاق از حقوق (تز جدایی) است. کلسن می کوشد با طرح سه راهکار این هنجاربودگی (و هنجار بنیادین به عنوان سرچشمه آن) را با تز جدایی سازش دهد: مشروط کردن هنجار بنیادین به سامانه های حقوقی کارآمد، نسبی گرایی اخلاقی و توصیفی برشمردن گزاره های حقوقی. این سه راهکار سه ادعای او درباره اخلاقی نبودن هنجار بنیادین را دربر دارد: رد نامعتبری موضوعه، صورت گرایی اخلاقی، و خنثی بودن اخلاقی. لیکن راهکارهای ارائه شده از منظر حقوق دانان برجسته به مشکلاتی همچون استنتاج «باید» از «هست»، نپذیرفتن امکان تعارض میان هنجارهای اخلاقی و حقوقی، کافی نبودن نسبی گرایی اخلاقی برای اثبات آنتینومی کلسنی و گرایش به امری شمردن حقوق می انجامد. کلسن که خود از وجود این مشکلات آگاه بود، نظریه هنجاربودگی محتوایی را به نفع نظریه قدرت دهی کنار گذاشت. نظریه نو، هرچند توانست مشکل سازش میان تز جدایی و هنجاربودگی را حل کند، به دلیل ناتوانی در تبیین مفهوم الزام حقوقی شکست خورده، درنهایت کلسن را واداشت تا به اراده گرایی بپیوندد.

Critical Study of Separation of Law and Morality in Hans Kelsen’s Theory of Obligation

Kelsen’s effort to deliver a normative positivism (thesis of normativity) leads to a theory of legal obligation which is moral in nature i.e., it provides us with norms which refer to a rational necessitation of an action. But, the purity of the theory demands the separation of morality from law (thesis of separation). Therefore, confliction between the two above mentioned theses is inevitable. Kelsen tries to reconcile them by proposing three solutions: restriction of presupposition of basic norm to effective legal systems, moral relativism, and descriptive nature of legal propositions. These solutions include three claims about the Differentiation of basic norm from moral norms: moral formalism, moral neutralism and exclusion of positive invalidity. But critics argue that the solutions suffer from derivation of “ought” from “is”, rejection of possibility of conflict between moral and legal norms, insufficiency of moral relativism for proving Kelsen’s theory as an only alternative of natural law and traditional positivism and tendency of theory to regarding legal norms as imperative. To avoid these problems, Kelsen substitutes the traditional theory with the empowerment theory. The new one could reconcile the normativity of law with the thesis of separation, but its inability to explanation of legal obligation convinced Kelsen to give up his new-Kantian believes and join to voluntarism.  

تبلیغات