چکیده

پرسش از تجرد و خلود نفس انسانی و معنای زندگی از جمله دغدغه های اصلی است که از دیرباز ذهن اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. باور به حیات پس از مرگ، اصالت روح، تجرد و جاودانگی نفس انسانی در نوع تفسیر انسان از زندگی و در معناداری یا بی معنایی آن نقش مهم و اساسی دارد. در تحقیق حاضر نظرات برخی از فلاسفه همچون علامه طباطبایی، میرداماد و بزرگان هر سه مکتب فلسفه اسلامی را در رابطه با جاودانگی نفس مورد بررسی قرار گرفته است۔ در اندیشه علامه طباطبایی جاودانگی انسان امری مسلّم و طبیعی است۔ او انسان را موجودی فناناپزیر می داند که مرگ هرگز نقطه پایانش نخواهد بود. میرداماد در رابطه نفس با مرگ می گوید: «نفس با مرگ تکامل می یابد، نه از بین می رود و نه چیزی از کمالاتش کم می ش ود ه مچون خورشیدی که می درخشد و آینه ت یره ف قط خ ود را از ان عکاس ن ور محروم می ک ند و این م مانعت چیزی از کمال خورشید نمی کاهد». در پایان با توجه به دیدگاه حکما این نتیجه به دست آمد که فلاسفه با دلایل و براهین مختلف جاودانگی نفس را به اثبات رسانده و ثابت نموده اند که نفس انسان با مرگ جسمانی هرگز نمی میرد و بعد از جدا شدن از بدن به مراتب بالا رسیده و در نهایت به لقاء الله می رسد.

تبلیغات