کلام حکمت

کلام حکمت

کلام حکمت سال دوم پاییز و زمستان 1398 شماره 4

مقالات

۱.

مبانی فکری و عقیدتی الحوالی در توحید و نقد آن

کلید واژه ها: الحوالی وهابیت نوسلفی تکفیر مبانی فکری توحید توسل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 901 تعداد دانلود : 470
الحوالی از شخصیتهای معاصر نوسلفیان است که با فعالیتهای خود در محیطهای علمی و انتشار کتب و مقالاتش باعث تبلیغ عقاید وهابیت و جنبشهای تکفیری شده است. عمده این عقاید در زمینه توحید است. بنابراین، لازم است که مبانی فکری-عقیدتی این فرد در زمینه توحید با روش توصیفی-تحلیلی نقد و بررسی شود. در این نوشتار مبانی فکری الحوالی در سه حیطه هستیشناسی، معرفتشناسی و روششناسی بررسی میشود. الحوالی  در هستیشناسی معتقد است که امور غیبی وجود دارد و ایمان به آن واجب است. در معرفتشناسی معتقد است که منابع استنباط علوم دینی، قرآن، سنت و اجماع سلف است. در روششناسی قائل به ظاهرگرایی و نفی تأویل و حجیت فهم سلف است. در نهایت این نتیجه به دست میآید که اینها همه ریشه در جایگاه عقل نزد سلفیه دارد. در زمینه عقاید دینی، الحوالی دیدگاه وهابیت را دارد و توحید را به سه نوع تقسیم میکند: توحید در صفات، توحید در ربوبیت و توحید در الوهیت. در قسم اول برای خداوند صفاتی را اثبات کرده است. در قسم دوم آن را توحید در خالقیت معرفی میکند و اینکه تمام انسانها حتی مشرکان به طور فطری آن را قبول دارند. قسم سوم را توحید عبادی میداند و اینکه رسولان به خاطر همین قسم مبعوث شدهاند و آمدهاند تا انسانها را متعبد کنند و آنها را از پرستش خدایان دروغین برحذر دارند. از نظر الحوالی مهمترین نوع توحید، توحید عبادی است و یک مسلمان واقعی باید مواظبت کند که در زمینه عبادت دچار شرک نشود. طبق نظر وهابیت از نتایج توحید عبادی است که توسل، شفاعت، زیارت و بسیاری از اعمال دیگر مسلمانان از مصادیق شرک شمرده میشود.
۲.

بازگشت روح به بدن تناسخ یا معاد

نویسنده:

کلید واژه ها: تناسخ سمساره معاد روح هندوئیسم اسلام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 625 تعداد دانلود : 359
یکی از دغدغه های دیرینه بشر فرجام انسان پس از مرگ است. بسیاری از انسانها به بازگشت روح پس از مرگ معتقد هستند، اما در اینکه روح چه زمانی و به چه جسمی برمیگردد، اختلاف دارند. تناسخ و معاد دو باور پویا در این زمینه هستند و این نوشتار این دو باور را در بستر هندوئیزم و اسلام بررسی میکند. بر اساس تناسخ، روح انسان در چرخه مرگها و تولدهای مکرر دنیایی گرفتار است تا وقتی که به حقیقت مطلق بپیوندد، اما براساس معاد روح انسان پس از مرگ به عالم برزخ میرود و در نشئه آخرت به بدن خاکی احیا شدهاش بازمیگردد. در مقایسه دلایل تناسخ و معاد مشخص میشود که قدمت دلیل نقلی تناسخ به ابتدای هندوئیزم نمیرسد. دلیل عقلی آن خالی از اشکالات اساسی نیست. شهود عرفانی تناسخ نیز دلیل معتبری نیست. ادعای یادآوری زندگیهای پیشین نیز با کریپتومنسیا قابل تبیین است. بنابراین، دلیل قانعکنندهای برای تناسخ وجود ندارد، اما معاد دلایل نقلی و عقلی معتبری دارد و شواهد بر احیای مردگان این باور را تقویت میکند. شهود پیامبر (ص) در معراج نیز دلیل دیگر حقانیت آن است. بنابراین، معاد در درجهای از اعتبار است که باور تناسخ هرگز به آن نمیرسد.
۳.

جایگاه نفس در کرامت انسان از دیدگاه علامه طباطبایی

کلید واژه ها: انسان نفس کرامت علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 545 تعداد دانلود : 44
در پژوهش حاضر جایگاه نفس در کرامت انسان از دیدگاه علامه طباطبایی تبیین و بررسی میشود. با توجه به اهمیت مسئله کرامت انسان و جایگاه ویژه نفس در آن هدف از این پژوهش تبیین جایگاه نفس در رسیدن انسان به کرامت برای اصلاح و ارتقای سطح بینش پژوهشگر و دیگر افراد جامعه نسبت به این موضوع از دیدگاه علامه طباطبایی یکی از برجستهترین اندیشمندان حکمت متعالیه در عصر حاضر است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی و با بهرهگیری از آثار علامه طباطبایی و برخی آثار حکمت متعالیه ابتدا سیر نزولی و صعودی نفس در رسیدن به کرامت، حرکت استکمالی نفس در سیر صعودی و جامعیت وجودی نفس در عوالم وجود را بررسی میکند و سپس حقیقت کرامت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی را بیان میکند. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که از دیدگاه علامه طباطبایی حقیقت نفس از عوالم بالای تجرد است که در کمال پذیری و تکامل به بدن وابسته است و از کرامت جامعیت وجودی عوالم سهگانه وجود برخوردار است، یعنی نفس میتواند با حرکت اشتدادی خود همه کمالهای مادون و کاملتر از آن را به دست آورد و کرامتهای وجودی شدیدتری بهدست آورد. بالاترین مرتبه کرامت نفس رسیدن به تجرد عقلی و فوق عقلی است و حقیقت کرامت نفس رسیدن آن به کمال نهایى خود است که همان فناى ذاتى، وصفى و فعلى در حق تعالی است و انسان برای رسیدن به آن میتواند با علم و عمل از مرحله قوه و استعداد درآمده و به مرحله فعلیت برسد.
۴.

حکومت اسلامی از دیدگاه ماوردی، ابن تیمیه، سید قطب و عبدالسلام فرج

نویسنده:

کلید واژه ها: حکومت حاکم اسلامی خلیفه ماوردی ابن تیمیه سید قطب عبدالسلام فرج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 119 تعداد دانلود : 292
اندیشه سیاسی در اسلام قدمتی مانند دین اسلام دارد و از دیرباز با مشخصشدن عناصر اصلی و اولیه این دین مسلمانان به تفکر درباره جایگاه حاکم، نوع رابطه میان زمامدار و مردم، نوع حکومت و ... پرداختند. مقاله حاضر با بیان اندیشه چهار تن از اندیشمندان اهل سنت و سلفی، یعنی ماوردی در احکام السلطانیه، ابن تیمیه در السیاسه الشرعیه، سید قطب در معالم فی الطریق و عبدالسلام فرج در الفریضه الغائبه نوع نگاه ایشان را به حکومت، خلیفه و ویژگیهای حکومت و حاکم اسلامی مشخص میکند. نوشته حاضر به شیوهای توصیفی-تحلیلی و با نگاهی از درون به مسئله حکومت از دیدگاه این اندیشمندان پرداخته است تا سیر تطور این بحث در میان ایشان و نقاط اشتراک و اختلاف دیدگاههایشان را بیان کند. مقاله حاضر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی، اهداف حکومت اسلامی، ویژگیهای حکومت اسلامی، ارکان حکومت اسلامی، چگونگی تعیین حاکم اسلامی، شرایط حاکم اسلامی و وظایف حاکم اسلامی را از دیدگاه اندیشمندان فوق بررسی میکند. به نظر میرسد با وجود تعلق این اندیشمندان به اهل تسنن مسئله حکومت اسلامی مسیر یکسانی را نپیموده و در مسائلی مانند ادله ضرورت حکومت اسلامی، چگونگی تعیین حاکم اسلامی، ارکان حکومت اسلامی، شرایط حاکم اسلامی و ... اختلافاتی دیده میشود.
۵.

روش شناسی گفت وگوی ادیان در قرآن و سنت

کلید واژه ها: قرآن پیامبر اکرم (ص) امامان معصوم (ع) گفت‌وگوی ادیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 701 تعداد دانلود : 743
پژوهش حاضر در راستای اخذ شیوههای مقبول گفتوگو از قرآن، سیره نبوی و ائمه معصومین (ع) در گفتوگوی مؤثر و سازنده با پیروان سایر ادیان و رسیدن به یک همزیستی مسالمتآمیز با آنهاست.در این پژوهش روش قرآن در تعامل دینی در دو بخش روش گفتوگو و تعامل با پیروان سایر ادیان مطرح میشود که گفتوگو بر محور مشترکات، مجادله احسن، رعایت عدالت، احترام به پیمانها و قراردادها، احسان و تألیف قلوب از جمله این روشهاست. سپس شیوههای گفتوگو در سیره نبوی و ائمه معصومین (ع) در مواجهه با پیروان سایر ادیان بررسی میشود. پیامبر اکرم (ص) گفتوگو، بحث، مناظره، نامه و پیمانهای بسیاری با غیر مسلمانان داشت و اهتمام آن بزرگوار به رابطه دوستانه و مسالمتآمیز با دیگر ادیان نشان میدهد که آن حضرت همواره از جنگ، خونریزی و منازعههای بیمورد گریزان بوده و منطق گفتوگو را بر هر امر دیگری مقدم میدانست. سیره ائمه اطهار (ع) نیز بر منطق گفتوگو مبتنی بود. گفتوگو با پیروان ادیان و مذاهب گوناگون، داشتن سعهصدر و تحمل شنیدن دیدگاههای مخالف و احترام به حقوق اقلیتها از ویژگیهای بارز امامان معصوم (ع) بود. همچنین موارد بسیار زیاد گفتوگو و مناظره با رهبران دیگر ادیان بهترین دلیل بر اهمیت و جایگاه گفتوگو در سیره ایشان است.