نبوت و وحی از مهم ترین ارکان ادیان الهی و شاهراهی کلیدی برای رساندن پیام ها و خواسته های الهی به بشر به شمار می رود. در الهیات سنتی، ادله ای بر ضرورت نبوت و لزوم وحی ارائه شده است؛ اما از گذشته، علاوه بر براهین بیرونی وحی ستیزانه، در درون سنت های دینی نیز مخالفان بزرگی در برابر وحی و نبوت قد علم کرده اند؛ تا جایی که از این رویه انکار نبوت به «الحاد» تعبیر شده است. مهم ترین دستمایه این اندیشمندان، اتکا به خرد بشری به مثابه عالی ترین منبع ادراکی بوده است و آنها معتقد بودند رهاورد انبیا برای بشر یا مطابق با عقل است یا مخالف آن. در حالت اول، وحی تکرار یافته های عقلی و امری لغو است و در حالت دوم، ضدعقلی و در نتیجه غیرقابل پذیرش است. حجیت نبوت در گرو پاسخ دادن به این استدلال دووجهی است. مهم ترین محور مقابله با این استدلال آن است که در نسبت سنجی امور با عقل، علاوه بر خردپذیری و خردستیزی، امور خردگریز نیز وجود دارند؛ به ویژه در بافت دینی و فرض مسئله این مقاله، یعنی پذیرش وجود خدا. در نتیجه بشر راهی برای رسیدن به آنها غیر از وحی نخواهد داشت. همچنین ناتوانی ادراک برخی جزئیات در احکام و گزاره های دینی از طریق عقل، تأکید حکم عقل از سوی وحی و تحولات عقل در گذار زمان و تکثر مکان و در نتیجه تغییر محسوس در یافته های عقلی، از جمله دلایل حجیت منبع معرفتی غیر از عقل در حوزه اراده تشریعی خداست..