خاندان جوانشیر از خاندان های محلی مهم و تأثیرگذار در تحولات منطقه قفقاز بود که به دنبال مرگ نادرشاه افشار و ضعف نظارتی حکومت زندیه و به پشتوانه قدرت نظام ایلی در قراباغ شکل گرفت. این خاندان از بدو تأسیس به اقتضای زمان و شرایط سیاسی برای حفظ حکومت محلی شان اقدام به برقراری مناسبات با دولت های برتر پیرامونی کردند. الگوی بقاء سیاسی و حفظ حکومت نیمه مستقل در قبال سیاست تهدید و الحاق گرایی حکومت مرکزی ایران، مهم ترین چالش فراروی این خاندان در مناسبات ابراهیم خلیل خان جوانشیر (حک: 1176-1221ق/ 1762-1806م) با حاکمان قاجاری بود. اهداف و رویکرد متفاوت آن دو حکومت، بنای مناسبات دوجانبه را تنش زا و خصمانه شکل داد. با عنایت به این مسئله، این تحقیق در پی پاسخ گویی به چرایی و علل اختلاف مناسبات آن دو قدرت با ماهیت های محلی و مقتدر است. یافته ها مبین آن است که در مناسبات تنش آمیز خاندان جوانشیر با حکومت قاجاریه چند عامل مهم موجب ترس و رویگردانی این خاندان از دولت ایران به روس ها شده است. مهم ترین آن مؤلفه ها عبارت بود از تهدید موجودیت سیاسی حکمرانی قراباغ از جانب دولت ایران و رقابت درون خاندانی بین فرزندان ابراهیم خان بر مقام حکمرانی قراباغ و کشیده شدن پای قدرت های برتر چون دولت روسیه به این مسئله. این پژوهش به روش تحقیقات تاریخی و با بهره گیری از منابع مورخان قاجاری و تاریخ نگاری محلی قراباغ سعی دارد مناسبات خاندان جوانشیر با حکومت قاجاریه در دوره حکمرانی ابراهیم خان جوانشیر را واکاوی نماید.