ایل ممسنی به عنوان یکی از ایلات لُرتبار واقع در شمال غربی استان فارس و دامنه های زاگرس، در تحولات اجتماعی و سیاسی نقش بسزایی داشته است. درباره مبدأ و منشأ این ایل دیدگاه ها و نظرات متفاوتی وجود دارد. بنیان پژوهش کنونی بر این پرسش استوار است که تبار و خاستگاه تاریخی و جغرافیایی ایل ممسنی چه بود و ساختار سیاسی این ایل و استقرار طوایف آن در قلمروهای مختلف چگونه شکل گرفت؟ پژوهش حاضر که با رویکردی توصیفی تحلیلی و از طریق گردآوری داده ها به روش اسنادی (منابع دست اول، تاریخ های محلی و متون تاریخی معتبر) و میدانی (مصاحبه و مشاهده) انجام شده است، نشان می دهد که ایل ممسنی ضمن برخورداری از تبار و خاستگاه تاریخی جغرافیایی دیرپا و کُهن، در اواخر دوره صفویه به سرزمین شولستان مهاجرت کرد. براساس فرضیات هشت گانه نویسندگان، طوایف ممسنی (بکش، جاوید، رستم و دشمن زیاری) به صورت تدریجی و مبتنی بر جهت جغرافیایی وارد سرزمین شولستان شدند و پس از همزیستی مسالمت آمیز اولیه در مجاورت شول ها، بر آنها چیرگی یافتند و قلمرو جغرافیایی مختص به خود را تحت حکمرانی خوانین مجزا برگزیدند. بنابراین، ساختار جدید ایل ممسنی به صورت چهار طایفه لرتبار ممسنی، یک طایفه لرتبار شول و سپس یک طایفه ترک تبار قشقایی شکل گرفت، ولی به دلیل نبود منصب ایلخانی واحد، رفته رفته تعارضات درون ایلی و برون ایلی (با دولت مرکزی و سایر ایلات) شدت یافت و ایل ممسنی از نظر اجتماعی سیاسی دچار ازهم گسیختگی شد.