توسعه فرهنگی به دنبال توسعه بخشیدن به فرهنگ جامعه می باشد و البته این امر،خود مستلزم برخورداری از رویکردی فرهنگی نسبت به توسعه می باشد.به عبارت دیگر،رابطه متقابلی میان فرهنگ و توسعه برقرار است و هر یک از دیگری تاثیر می پذیرد.مقصود از توسعه فرهنگی،ایجاد شرایط و امکانات مادی و معنوی مناسب برای افراد جامعه به منظور شناخت جایگاه آنان و رشد و افزایش علم و دانش و معرفت انسان ها و آمادگی برای تحول و پیشرفت و پذیرش اصول کلی توسعه،نظیر قانون پذیری،نظم و انظباط،بهبود روابط اجتماعی و انسانی و افزایش توانایی های علمی و اخلاقی و معنوی برای همه افراد جامعه می باشد. اساساً اثر بخشی دانشگاه به کیفیت کارکنان آن به ویژه به اعضای هیأت علمی آن وابسته است و آن به نوبه خود بستگی به آن دارد که تا چه اندازه از توانمندی اعضای هیأت علمی در اداره امور دانشگاه استفاده می شود.ماهیت پیچیده و غیر خطی تحولات،موجب شده است تا دوران تسلط یک ایده خاص،نظام سلسله مراتبی کاهش یابد و به تدریج زمینه برای حضور متنوع افراد و گروه ها در تصمیم گیری های سازمانی فراهم آید. در طول دهه گذشته دانشگاه های سرتاسرجهان تحت فشار فزاینده ای در جهت سازگاری با تغییر سریع فرهنگی،فنی و فشارهای سیاسی و اقتصادی قرار گرفته اند که ناشی از شرایط محیط وسیع فراصنعتی است.مقابله با این تغییرات محیطی سازگاری بنیادینی دور از دسترس را طلب می کند که شامل دگرگونی اساسی در ساختار تحقیق،آموزش و مدیریت در آموزش عالی است.