مسئله خلافت و جانشینی پیامبر ص و حد اختیارات و وظایف وی از مسائل مهم و مبنایی میان اندیشمندان اسلامی است. عبدالرزاق معتقد است نه دلیل نقلی بر وجوب نصب امام و خلیفه پس از پیامبر ص وجود دارد و نه دلیل عقلی و نه اجماع. به اعتقاد وی حکومت پیامبر ص نیز صبغه الهی نداشته است! آیت الله جوادی آملی خلافت دینی را همان مقام خلیفه اللهی می داند که خداوند متعال بر اساس آیه سی ام سوره بقره، به نوع انسان با محوریت علم اسمای الهی عطا کرده است. ایشان مقام خلافت را از کرامت انسان و موجب کمال وی دانسته است. از دیدگاه ایشان، خلافت کمال حقیقی و مشکک است و هرگز قابل عزل و نصب نیست و کسی شایسته خلافت الهی و رهبری دیگر انسان هاست که دارای مراتب عالی علم اسمای الهی باشد و این مقام به انبیا و اولیای الهی : اختصاص دارد. این مقاله پس از تبیین دیدگاه علی عبدالرزاق و آیت الله جوادی آملی درباره مسئله خلافت، با روش توصیفی، تحلیلی آرای عبدالرزاق را با استفاده از معتقدات آیت الله جوادی نقد می کند. دستاورد این پژوهش نشان خواهد داد که دیدگاه عبدالرزاق درباره خلافت، اصل دین اسلام را تحت الشعاع قرار داده است.