قرآن کریم سند قطعی معارف دینی و صادر از مبداء هستی است، لذا هیچ گونه تعارض، تناقض و اختلاف حقیقی در آن متصور نیست، البته از جهت دلالت، حیثیتی انسانی و بشری دارد و از این رو زمینه تعارض ظاهری و القاء برخی اشکالات و شبهات را فراهم کرده است. از جمله این شبهات تعارض ظاهری آیات 56 سوره قصص و 52 سوره شوری است که در یکی، هدایت انسان ها توسط پیامبر اثبات و در دیگری از ایشان سلب شده است. اندیشمندان مسلمان بسته به حوزه اندیشه و سطح دانش خود، به این تعارض ظاهری پاسخ داده اند. با توجه به تنوع و تعدد این پاسخ ها، سؤال این است که آیا می توان با تبیین و تحلیل پاسخ ها، نسبت به قوت و ضعف هر یک از آن ها داوری نموده و دیدگاه برتر را شناسایی کرد؟ این مقاله با روش تحلیلی به نقد و ارزیابی دیدگاه های رایج در این باره پرداخته و با نگاه انتقادی به آن ها نشان داده است که نگرش حکمی و عرفانی در پاسخ به این شبهه از جامعیت، استحکام و انسجام، بیشتری برخوردار بوده و توان بیشتری در پاسخ گویی به اشکال دارد.