گستردگی و تنوع مباحث علم کلام، متکلمان را بر آن داشته است تا در اثبات مباحث کلامی از روش های گوناگون بهره گیرند. عقل گرایی و نص گرایی از روش هایی است که هر کدام در حقیقت نمایانگر طیفی هستند که مدارس علمی و دانشوران مختلفی را در بر می گیرند، از این رو حتی در یک مکتب و طیف می توان اختلافاتی را تشخیص و نشان داد. در میان عقل گرایان شیعه، ابن ادریس در فقه (و اصول فقه) یک نقطه عطف به حساب می آید که عقل گرایی و اصول گرایی را در فقه به جایگاه واقعی خود بر می گرداند. وی گرچه در برابر حاکمیت انحصاری فتاوای شیخ طوسی در فقه ایستاد، اما در همان چارچوب روشی عمل کرد. با این همه، حتی از لحاظ روش شناسی هم می توان میان آنها تفاوت هایی را تشخیص داد. این تحقیق در پی نشان دادن تفاوت های مذکور در کنار شباهت ها می باشد. شیخ طوسی و هم ابن ادریس در مباحث کلامیِ خود، روش عقل گرایی را بر روش نص گرایی ترجیح داده اند، اما ابن ادریس در تبیین و بررسی مباحث کلامی بیشتر از عقل بهره جسته است. البته این بدان معنا نیست که شیخ طوسی در استدلال ها و بررسی مباحث کلامی توجهی به کار کرد عقل نداشته باشد.