تاکنون پژوهش های بسیاری بر روی بیش از 60 نقاشی، منسوب به هنرمندی با نامِ محمد سیاه قلم، با مضمونِ انسان ها و دیو ها صورت گرفته است. آثاری که عمدتاً درآلبوم هایH.2153 و H.2160 کتابخانه ی کاخ توپقاپی نگهداری می شوند. هرچند شیوه های به کار برده شده در جهتِ مقایسه ی ساختاری این آثار، عمومِ پژوهشگران را برآن داشته است که نقاشی ها یا به قرن 14 و یا قرن 15 تعلق دارند، با اینحال، توجهِ اندکی به آنچه که این تصاویر باز می نمایانند معطوف شده است. این مقاله، به بررسیِ این نقاشی ها در بستری ازمستنداتِ معتبر ومنابعِ ادبی (چه درزبان فارسی وچه عربی) پرداخته ومجموعه ای از نقش مایه های مشترکِ موجود در نقاشی های سیاه قلم وچندین تصویرِمتأخر تر را مشخص کرده است. علی رغم نظر بعضی از محققان، مبتنی براینکه نقاشی ها با ثبت گوشه هایی از زندگی در مناطق جغرافیاییِ مرزی، سعی دارند آداب و رسوم یک فرهنگِ التقاطی را عیناً باز نمایی کنند، این مقاله بر این عقیده است که نقاشی ها با شاخه ای از ایده های ساتیریکِ رایج در دنیای اسلامِ در قرونِ 14 و 15 در پیوند هستند و به تقلیدی پارودی وار ازاین آدابِ مشترک می پردازند. آدابی که احتمالاَ توسط برخی ناظران، بی معنی و یا ممنوعه پنداشته می شد.