اصطلاح سقف شیشه ای بیانگر موانع مصنوعی نامرئی است که توسط تعصبات نگرشی و سازمانی شکل می گیرد و زنان را از سمت های اجرایی ارشد باز می دارد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر باورهای سقف شیشه ای حسابرسان زن بر قصد ترک مؤسسه حسابرسی با در نظر گرفتن نقش متغیر میانجی توانمندی روانشناختی است. این مطالعه یک پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است و جامعه آماری این پژوهش را حسابرسان زن شاغل در مؤسسات عضو جامعه حسابداران رسمی از رده کمک حسابرس تا شریک تشکیل می دهند. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش از طریق تکمیل پرسشنامه توسط 116 نفر از حسابرسان زن در سال 1400 جمع آوری شده است. در این پژوهش به منظور سنجش باورهای سقف شیشه ای از سازه های انکار، انعطاف پذیری، کناره گیری و پذیرش و به منظور آزمون فرضیه ها از مدل سازی معادلات ساختاری به روش کمترین مربعات جزئی استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها با بهره گیری از نرم افزارSmartPLS نسخه 3 بیانگر تأثیر مثبت و معنادار سازه های انکار و انعطاف پذیری و تأثیر منفی و معنادار سازه پذیرش بر توانمندی روانشناختی حسابرسان زن بود. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که سازه های انکار و انعطاف پذیری به واسطه سازه توانمندی روانشناختی بر قصد ترک مؤسسه حسابرسی تأثیر دارند، اما تأثیر غیرمستقیم سازه های کناره گیری و پذیرش بر قصد ترک مؤسسه حسابرسی معنادار نیستند. از این رو، بخشی از تمایل بالاتر حسابرسان زن برای ترک مؤسسات حسابرسی نسبت به حسابرسان مرد را می توان به باورهای سقف شیشه ای نسبت داد.