پدیده ها و رویدادهای اجتماعی و تاریخی در هر دوره اگر موضوعیّت داشته باشند دامنه ی آن به متون ادبی آن دوره نیز کشانیده می شود. دیوان حافظ شیرازی نمونه بارزی از نزدیکیادبیات با برخی از مسائل تاریخی و اجتماعی عصر وی، می باشد. شناخت داده های تاریخی موجود در دیوان حافظ؛ افزون بر شناخت بیشتر شعر و روزگار او، می تواند میزان همپوشی و قرابت داده های تاریخی دیوان حافظ را با منابع تاریخی این دوره روشن نماید. از این رو این جستار با روشی توصیفی تحلیلی و استعانت ممکن از نظریه ساختارگرایانه تکوینی گلدمن، به دنبال پاسخ گویی به این سؤالات است که داده های تاریخی قرن هشتم در دیوان حافظ چه نسبتی با منابع تاریخی این دوره داشته و حافظ در وارد نمودن آن در دیوانش به چه میزان توفیق یافته است؟ یافته ها بیانگر آن است که حافظ با آگاهی، تاریخ نگری و تحلیل بالایی که از مسائل تاریخی و اجتماعی داشته،برخی از مضامین و رویدادهای اجتماعی وتاریخی عصر خود را، به شکلی موجز و با مکانیزم های ادبی در شعرش وارد نموده است. به طوری که یکی از رازهای جاودانگی و هنری دیوان وی، ارائه تحلیل های دقیق، ظریف و تیزبینانه، در مواجهه با وقایع و پدیده های تاریخی و اجتماعیروزگارشاست. قرابت و همپوشی برخی از داده های تاریخی و اجتماعی شعر حافظ با وقایع و منابع تاریخی زمانه وی، به گونه ایست که محققان می توانند به مثابه فکتی تاریخی از آن، در امر تاریخ نگاری، بهره مند شوند.