آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۱

چکیده

دولت مدرن و نقد فلسفی آن، همواره بحث رایج محافل سیاسی و فلسفی بوده است. به عنوان مثال هایدگر به عنوان یکی از منتقدان مدرنیته، اشکالات بسیاری نسبت به ساختار و کارآمدی مدرنیته و دولت برآمده از آن دارد. مهم ترین نقد وی به روش شناسی پوزیتویستی و رابطه ی سوژه - ابژه محوری آن بازمی گردد. پژوهش حاضر با هدف فهم دولت آرمانی هایدگر با روشی تحلیلی و تطبیقی، علاوه بر تبیین و تحلیل مؤلفه های دولت مدرن، این موارد را با شاخص های دولت هایدگری تطبیق داده و درنهایت به این نتیجه می رسد که دولت مدنظر هایدگر، دولتی وجودی است که به جای منِ فردی به «ما»ی جمعی توجه داشته و در آن قدرت به جای یک تکثرگرایی ناقص به یک شخص و یا نخبگان محدود و البته جهت دهنده و راهنما و قابلِ اعتماد وابسته است. مؤلفه ی مهم دیگر دولت وجودگرا، قید زدن به آزادی های بدون قید دوره مدرن (در سطوح متفاوت) و درنهایت جلوگیری از استبداد گسترده است. نتیجه آنکه، دولت مدرن به دلیل عدم توجه به ذات انسان، به آزادی واقعی انسان ها توجه نداشته و به بهانه ی تأمین منافع مادی و شخصی انسان، وی را در حصار تنگ ظاهر رها نموده است. با توجه به هژمون شدن اندیشه ی دولت مدرن در جهان اسلام و ایران، به نظر می رسد، نقد چنین اندیشه و ساختاری زمینه را برای نظریه پردازی دولت اسلامی فراهم می سازد.      

تبلیغات