چکیده

بازار یکی از مراکز مهم زندگی شهری بوده است و بازاریان سهم فراوانی در چگونگی ساختار شهری داشته‌اند. این پدیده در عهد حکم‌رانی ایلخانان در ایران نیز مهم بود و حتی از ویژگی‌های برجسته‌تری برخوردار شد. ایلخانان در نگاه نخست، بازماندگان مغولانی گمان می‌روند که با هجومشان، ویرانی‌های گسترده‌ای در شهرهای ایران به‌وجود آوردند و با اقتصاد و جامعه ایرانی بیگانه بودند و به بازار ایرانی؛ یعنی فعال‌ترین عرصه زندگی شهری و دارای کارکردهای هم‌زمان اقتصادی و اجتماعی توجه نمی‌کردند، اما آنان پس از آشنایی نسبی با تجارت و نمودهای این زندگی و بر پایه ملاحظات سیاسی و اقتصادی، از توجه به بازار و بازاریان ناگزیر شدند. این مقاله، در پی پاسخ گفتن به این پرسش است که آیا بازارهای روزگار ایلخانی نیز همچون گذشته رونق داشته و اهل بازار در اقتصاد و جامعه این عصر تأثیرگذار بوده‌اند.

متن

درآمد
بازارها که از دو کارکرد اقتصادی و اجتماعی برخوردارند، پدیده‌های مهمی در ساختار زندگی شهری به شمار می‏روند. مردم شهرهای ایران بنابر وضع زندگی خود، همواره با بازار ارتباطی داشته‌اند و هم‌گرایی اقتصادی و اجتماعی آنان در آن‌جا نمایان می‌شده است. ساکنان شهرها به دلیل نیازهای معیشتی‌شان، فرهنگ بازار را می‏پذیرفتند و خود را با کارکردهای آن هم‌آهنگ می‌ساختند. بازار نه تنها بنیادی اقتصادی و نهادی اجتماعی، که میراثی فرهنگی و بازتابی از هنر و معماری به شمار می‌رفت و به دلیل کارکردهای گسترده‌اش، در همه جای زندگی شهری تأثیر می‌گذارد. جایگاه برجسته بازار و گستره فعالیت بازاریان، موجب توجه حکومت‌ها به بازار می‌شد و از این‌رو، ساخت و کارکردش تأثیر می‌پذیرفت. اگرچه رابطه بازار و نظام سیاسی حاکم رسمی بود، گاه تأثیر سیاسی بازار افزایش می‌یافت و جهت‌گیری بازاریان در روی‌دادهای سیاسی بسیار تأثیر می‌گذارد.
مغولان که بر پایه ساختار ایلی می‌زیستند، در آغاز هجومشان به ایران با روی‌کردی نظامی به اقتصاد و جامعه ایرانی می‏نگریستند. بنابراین، رونق گرفتن بازارها در عصر حاکمیت این قوم، به طور طبیعی امکان‌پذیر نبود، بلکه گمان می‌رفت که رونقش را نیز از دست بدهد، اما شاهدهای تاریخی از رونق بازارهای عصر ایلخانی حکایت می‌کنند و از جایگاه برجسته بازاریان در این دوران خبر می‌دهند. این نوشتار، پس از بررسی فشرده جایگاه مهم بازار در ساختار حیات شهری و توجه مغولها به تولیدهای شهری، با تکیه بر شواهد تاریخی می‌کوشد که رونق گرفتن بازارها را در عصر ایلخانی نشان دهد.
اهمیت بازار در ساختار حیات شهری
بازار، فعال‌ترین و فراگیرترین مرکز حیات شهری در ایران بوده و بنابر ماهیت خاص خود، هم‌زمان کارکردهایی اقتصادی و اجتماعی داشته و به اندازه‌ای در تاریخ اقتصادی و اجتماعی ایران تأثیر گذارده که به گمان برخی از محققان، واژه بازار و بار معنایی آن از زبان و فرهنگ ایرانی به دیگر زبان‌ها راه یافته است . اگرچه بازار در ساده‌ترین صورت خود، مکان خرید و فروش کالا بود و از این‌رو، کارکرد اقتصادی ـ تجاری‌اش بیش‌تر می‌نمود، بازارهای شهری در ایران هیچ‌گاه تنها مکان فروش و عرضه کالا نبودند و بخش فراوانی از تولیدات نیز در آنها سامان می‏یافت. افزون بر این، کارکرد بازار به تولید و تجارت محدود نمی‌شد و کارکردهای غیر اقتصادی و تأثیرگذار آن در فضا و کالبد شهر نیز بسیار مهم شمرده می‌شد. با مطالعه تاریخ ایران و تاریخچه شهرهای آن می‌توان دانست که نقطه مرکزی شهر؛ یعنی بازار، همه ساکنان آن را به یک‌دیگر پیوند می‌داد. ماهیت مراکزی مانند مقرّ حکومت‌ها (کهن‌دژ) و میدان‌های شهری، مساجد، مدارس، خانقاه‌ها، محلات و ...، تحمیلی یا محدود بود و همه ساکنان شهر را در بر نمی‌گرفت یا توجه آنان را به خود جلب نمی‌کرد، اما بازار، قالبی برای وحدت و هم‌گرایی اقتصادی و اجتماعی به شمار می‌آمد. مردم شهری به اجبار یا اختیار، فرهنگ حاکم را بر بازار می‌پذیرفتند و از سر نیازهای معیشتی، خود را با دیگر کارکردهای آن هم‌آهنگ می‌ساختند. از این‌رو، کارکرد غیر اقتصادی بازار نیز از ماهیت اقتصادی آن و محدود نبودنش به قوم، نژاد، دین یا مذهبی خاص سرچشمه می‌گرفت. گوناگونی فعالیت‌های اقتصادی درون شهر و نیاز دوسویه و پیوسته شهرنشینان به یک‌دیگر موجب می‌شد که بازار به محل دیدار آنان بدل شود و فرهنگ مشترکی بپذیرد که از ملاحظات قومی، عقیدتی و محلی فراتر بود. پویایی و تحرک بازار که از ماهیت اقتصادی و تنوع جمعیتی اهل آن برمی‌آمد، موجب بدل شدن بازار نه تنها به مرکز تولید و توزیع کالا که به بنیادی اقتصادی، نهادی اجتماعی و میراثی فرهنگی شد. پویایی بازار و فراگیری کارکرد آن موجب می‌شد که ساخت سیاسی جامعه؛ یعنی تأثیرگذارترین بخش ساختار زندگی جمعی، در همه دوره‌ها به روی‌دادهای بازار بی‌توجه نباشد و در حفظ نفوذ و تسلط خود بر آن بکوشد . بازاریان از سوی دیگر تلاش می‌کردند که نه در تحصیل حقوق مدنی و کسب استقلال اقتصادی به صورت کامل، بلکه دست کم در مسائل داخلی و تشکیلاتی خود در حد ممکن، از حکومت‌ها مستقل باشند. از این‌رو، موجودیت و فعالیت بازار را از دو دید می‌توان بررسید:
1. ماهیت خودجوش و تشکیلات اعتباری آن که بر پایه اعتماد دوسویه بازاریان به یک‌دیگر استوار بود؛
2. نوع رابطه بازار با ساخت سیاسی حاکم.
آن‌چه بازار را به نهادی اجتماعی و میراثی فرهنگی بدل می‌کند، تشکیلات اعتباری و ماهیت خودجوش آن است. بازار؛ یعنی اساسی‌ترین مرکز تأثیرگذار جامعه، با دیگر مراکز پویای حیات شهری مانند محله، مسجد، مدرسه، خانقاه، زاویه، جامع، میدان، دروازه و ...، ارتباط متقابل و چندسویه و کارکردهای اقتصادی، عقیدتی، فرهنگی، بهداشتی، اجتماعی و تجاری داشت. از سوی دیگر، نظم و امنیت در بازار و الزام بازاریان به رعایت اصول اخلاقی و اسلامی بر پایه آن‌چه از ترکیب عرف و شریعت اسلامی پدید آمده بود، با نهادهای مرتبط با حکومت و دارای تشکیلات و مراتب خاص سامان می‌یافت .
این ویژگی حیات بازار که ماهیت حکومتی ـ سیاسی داشت، با دگرگونی نظام‌های سیاسی و تغییر حکومت‌ها به شدت و ضعف دچار و گاه کم‌تأثیر می‌شد، اما حیات اقتصادی و اجتماعی بازار هیچ‌گاه گرفتار اختلال کلی نمی شد. بازار در چنین زمان‌ها، نه تنها
با هم‌آهنگ شدنش با روند تحول‌های سیاسی نظم تشکیلاتی و کارکردهای
غیر اقتصادی‌اش را پررنگ‌تر می‌کرد، که به جامه پاس‌داری از فرهنگ و سنن ملی درمی‌آمد و نقش مؤثری در حفظ و پایداری سنن ایرانی بازی می‌کرد ؛ به‌ویژه از این دید که دستگاه سیاسی حاکم به علت تأمین نیازهای معیشتی و نظامی خود از اهل بازار بی‌نیاز نبود و از این‌رو، به بازاریان بیش‌تر فرصت می‌داد تا رسالتشان را به شکل مشخص‌تری
ادا کنند.
اهل بازار در دوره مغول به‌ویژه زمان نامسلمانی ایلخانان، نقش مؤثری در این زمینه بازی کردند و در جلوگیری از تخریب و غارت برخی از شهرها و احیا و آبادانی آنها یا کسب مقام‌های بالای سیاسی و تلاش برای مهار رفتار مغولان بسیار توفیق یافتند. بازار هم‌چنین در کامل‌ترین شکل خود؛ یعنی بازارهای شهری با حیاتی پایدار و پویا، از چنین ویژگی‌هایی برخوردار بوده است، اما بازارهای دوره‌ای یا «اردو بازارها»، «روزبازارها»، «هفته بازارها»، «ماه بازارها» و «بازارهای فصلی» و «بازارهای روستایی و منطقه‌ای»، از این تأثیرگذاری فراگیر بهره‌ای نداشته‌اند و اهمیت آنها بیش‌تر به دلایل اقتصادی بوده است. در بررسی ماهیت بازار در عصر ایلخانی، بیش‌تر بر کارکردهای اقتصادی بازار؛ یعنی ویژگی‌های تولیدی و تجاری آن تأکید و به کارکردهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی‌اش پرداخته نمی‌شود.
اهمیت بازار و تولیدات شهری نزد مغولان
مغولان مانند دیگر اقوام استپ، تجارت را برجسته‌ترین ویژگی بازار می‌دانستند و آن را ارج می‌نهادند و به دلیل گذشتن راه‌های تجاری از نزدیکی محل سکونتشان، دست کم با «ایستگاه‌های تجاری»؛ یعنی بازارهای ناپایدار آشنایی داشتند . البته این سخن به این معنا نیست که قوم مغول با بازار؛ یعنی مکانی دارای ساختار و کارکردهای شناخته شده در جامعه شهری آشنا بودند؛ بلکه آنان تنها نمودهای تجاری بازار را به دلیل فعالیت برخی از فعالان عرصه بازار (بازرگانان) می‌شناختند و دیگر بازاریان (پیشه‏وران، صنعت‌گران و هنرمندان) را بسیار ارزش‌مند می‏دانستند؛ زیرا به جرأت می‌توان گفت که شمار اندکی از این افراد (محترفه) در تسخیر و ویرانی شهرها، از قتل عام مغولان رهایی یافتند. به هر روی، قوم مغول بازار را به معنای شهری آن نمی‌شناخت، اما با سرمایه اصلی بازار؛ یعنی نیروی انسانی کارآمد آشنا بود. آنان به اندازه‌ای اهل بازار را مهم می‌شمردند که برخی از شهرها به دلیل حضور صنعت‌گران ماهر در آنها و اقناع میل ثروت‌جویی و تجمل‌طلبی مغولان، از خطر نابودی رستند.
ویران نشدن هرات در هجوم نخست مغولان به این شهر و سپس موافقت قاآن با احیای دوباره آن در دوره فترت ، کنار آمدن صنعت‏گران تبریز با قوم مغول و نجات یافتن این شهر از ویرانی، حمله نکردن مغولان به گنجه و بادکوبه و برکنار ماندن اهل بازار این شهرها از کشتارهای همگانی مغول در بیش‌تر شهرهای خراسان، از نمونه‌های این دعوی به شمار می‌روند . بازار در مراحل نخستین هجوم مغولان و نشستن آنان در جایگاه حاکمان مغولستان و بخش‌هایی از آسیا و جلال و جبروت یافتنشان و پدید آوردن شهرهایی در اقامت‌گاه‌های ییلاقی و قشلاقی‌شان نیز یکی از عنصر‏های مهم شهرها بود. برای نمونه، محله‌های «قراقورم»، شهری که بعدها در زمان «اوکتای» (39-626 ه.ق) به پایتخت سیاسی مغولان بدل شد، بازارهای پر رونقی داشتند.
پلان کارپن، فرستاده اروپاییان به مغولستان از رونق بازار و فعالیت پیشه‌وران و صنعت‌گرانی سخن می‌گوید که پس از اسیر شدن در دست مغولان در قراقورم خدمت می‌کردند . وی هم‌چنین از به‌کارگیری پارچه‌های «بوگران»، «بغدادی»، «ماهوت»، «ابریشم» و وسایل ساخته شده از طلا و نقره و تجهیزات جنگی در میان مغولان و از توجه ویژه آنان به این چیزها یاد می‌کند .
«روبروک» از رونق تجاری قراقورم در زمان «منگو قاآن» سخن می‌گوید و می‌افزاید که درمحله مسلمانان این شهر، بازارهای پررونقی وجود داشت و در محله ختائیان، پیشه‌وران پرکاری ساکن بودند. این فرستاده اروپاییان، به رواج «چاو» در بخش‏هایی از قلمرو مغولان در شمال چین و رونق بازار شهرهای «قنچات»، «اقویوس» و مهم‌تر از آنها «قیالیق» اشاره و از تجمل و رونق دربار قاآن یاد می‌کند .
شکل دیگری از بازار که از همین زمان و بنابر ماهیت سیاسی قدرت مغولان ضرورت و اهمیت بنیادین یافت، «اردوبازار» بود. اردوبازارها در سراسر دوران مغول، از مراکز مهم تجاری به شمار می‌رفتند. این شکل از بازار که بیش‌تر از ماهیت معیشت ایلی و «خانه‌به‌دوشی» آن سرچشمه می‏گرفت، در منطقه‌هایی مانند ایران عصر ایلخانان بسیار رونق گرفت و تا اندازه‌ای از نقش و کارکرد بازارهای ثابت برخوردار بود. روبروک، هنگام گذر از اولوس جوجی عظمت و رونق این بازار را در اردوی «باتو» در ساحل رود ولگا دید  و بعدها ابن‌بطوطه نیز افزون بر عظمت و رونق بازارهای سرای (پایتخت اولوس جوجی)، از رونق و اهمیت اردوبازارهای این منطقه یاد کرد  و پس از سفر همراه با اردوی ابوسعید، به ذکر اهمیت اردوبازار ایلخانان در زمان ایلخانی او پرداخت . حمد الله مستوفی نیز
اشاره کرد که اهمیت اردوبازار در حیات اقتصادی این عهد به حدی بود که در زمان اقامت ایلخانان در سلطانیه، تمغای (مالیات تجاری) این شهر از بیست تومان (000/200 دینار) در حال عادی به سی تومان (000/300 دینار) افزایش یافت . باری، اردوبازارهای
دوره مغولان را با بازارهای دوره‌ای نمی‏توان سنجید؛ زیرا جایگاه آنها بسی مهم‌تر از اردوبازارها بود.
اهمیت و کارکرد بازار در عصر ایلخانی
زندگی شهری در ایران عصر فترت، پیش از شکل‌گیری حکومت ایلخانی با وجود مشکلاتی و پس از سازندگی‌های نخستین، حیات پیشینش را از سر می‌گذراند و بازار و دیگر مراکز اقتصادی، به‌آرامی کارکردهایی همانند گذشته می‏یافتند. هولاکو از همان آغاز ورودش به سرنوشت بازاریان بی‌توجه نبود. عمران و آبادانی خبوشان، اولین کار هولاکو در این زمینه بود که با ساخت بازار و ایجاد کارخانه همراه و سه‌هزار دینار برای آن صرف شد . مغولان از همان آغاز قدرت یافتنشان، این نکته را درک می‌کردند که بدون صنعت‌گران تأمین‌کننده سلاح و لوازم زندگی و کمک‌کنندگان به تأمین خرج‌های سنگین آنان، حیات سیاسی و اقتصادی‌شان امکان‌ناپذیر است. تلاش‌های آنان در زمینه حیات صنعتی و کشاورزی مغولستان که خود در این زمینه‌ها تخصص نداشت، با انتقال صاحبان این فنون شکوفا شد  و از این‌رو، مغولان از مهم‌ شمردن صنعت‌گران و دیگر بازاریان ناگزیر بودند؛ حتی جماعت بازاری در بحبوحه فتح بغداد، از کشتار مغول معاف شدند .
هولاکو پس از فتح بغداد از احوال هر قومی باز‌می‏پرسید و از میان جماعت فراوان صوفیان، مشایخ، گدایان، معرفان، قلندران و کشتی‌گیران که آنان را در آفرینش زیادی تشخیص و به قتلشان دستور داد، تنها محترفه، تجار و جهودان را از قتل عام معاف کرد . اهمیت بازار پس از دوره حکومت هولاکو بیش‌تر شد و تثبیت حکومت مغولان در چارچوب مرزهای مشخص، تأثیر فراوانی در این زمینه گذارد. بازار و کارخانه بزرگی در زمان اباقا، بیرون دروازه فیروزآباد هرات ساختند و برای این کار استادان و بنایان ماهری از گوشه و کنار خراسان فراخواندند. اهمیت این بازار (663 ه.ق) به اندازه‌ای بود که خود ایلخان برای گشایش آن به هرات آمد . آنان به بازار نیشابور نیز پس از ویران شدن شهر با زلزله (666 ه.ق) و بازسازی کامل آن (669 ه.ق) بسیار توجه کردند. پور بهای جامی در شعری به مناسبت بازسازی شهر، این موضوع را بازگفت . خواجه رشیدالدین نیز در شرح بی‌رسمی های اواخر عهد اباقا مانند «زر به سود دادن» و رواج معاملات ناصواب، از فعالیت بازاریان بسیار یاد کرد .
زکریای قزوینی، در همین زمان از رونق تولیدی و تجاری بازار شهرهای مختلف ایران یاد کرد و بازارهای شوشتر، سیرجان، شیراز، کازرون، کرمان، اصفهان، تبریز، زنجان، نیشابور و خوی را دارای رونق تولیدی و تجاری دانست . مارکوپولو نیز از رونق بازارهای شهری و اهمیت بازار شهرهای موصل، بغداد، تبریز، یزد، کرمان، هرمز، تون، و قائن بسیار سخن گفت .
بازارهای شهری در زمان احمد (83-680 ه.ق) و ارغون (90-683 ه.ق) نیز فعال بود و یکی از پویاترین مراکز حیات شهری به شمار می‌رفت. رونق تجارت و صناعت در زمان این دو ایلخان به‏ویژه ارغون که در پناه صدارت سعدالدوله امور اقتصادی را به طور نسبی سامان داد، نشان‌دهنده نقش ویژه بازار است . حضور فعال تجار ژنوایی در ایران آن عصر و گسترش راه‌های مبادلاتی ایران و اروپا که مارکوپولو در هنگام برگشتش به ایران آنها را دید، بر این مسئله گواهی می‌دهد . اگرچه سفر دوباره مارکوپولو در زمان ایلخانی گیخاتو (93-690 ه.ق) و عصر کاهش نظم و امنیت اقتصادی قلمرو ایلخانان در سنجش با گذشته آن صورت پذیرفت، ملاحظات وی و استنادات منابع دیگر از پویایی و کارکرد فعال بازاریان در این زمان حکایت می‌کند.
جهت‏گیری مشخص بازاریان در برابر دستگاه حکومتی در ماجرای رواج «چاو»، در این دوره؛ یعنی زمان نمود مشخص تاریخ اقتصادی ایلخانی یا ایران دوران میانه رخ داد و بی‌همانند بود. ایستادگی فراگیر بازاریان در برابر حکومت و وادار کردن آن به عقب‌نشینی به‏ویژه آن‌چه در تبریز و شیراز تحقق یافت، از پایدار ماندن سلامت و استواری بازار و برخوردار بودنش از کارکردهای هم‌زمان اجتماعی و اقتصادی در عصر مغولان نامسلمان حکایت می‌کند . بازرگانان و ارتاقان در همین زمان، یکی از مهم‌ترین عناصر جامعه نزد حکومت بود و دستگاه ایلخانی نیازهای مالی‌اش با وام گرفتن از آنان برمی‌آورد . بی‏گمان، بازار در این دوران پر آشوب، در روند حیات شهری بسیار تأثیر گذارد و به دلیل پیوندش با نیروهای غیر سیاسی جامعه مانند درویشان و صوفیان و مراکز آنان؛ یعنی خانقاه‌ها و مجامع فتوّت در این مسیر حرکت کرد. خواجه رشیدالدین در همین ماجرای چاو، از حضور درویشان و مردم تهی‌دست شهر و جهت‌گیری‌شان بر ضد حکومت یاد می‌کند و این خود تأثیرگذاری گسترده بازار و فعالیت جامعه شهری را نشان می‌دهد .
اینکه خواجه رشید «مزدکی‌گری» را به روی‌دادهای این دوره و رابطه آنها با عمل‌کردهای صدرالدین زنجانی نسبت می‌دهد نیز از حرکت‌های اجتماعی و اقتصادی بازار گسسته نیست . او سرچشمه مشکلات زمان گیخاتو و پیدایی بی‌نظمی فراوان را در کارهای مالی به‌ویژه آن‌چه در پی رواج پول کاغذی (چاو) پدید آمد، بیکفایتی وزیر صدرالدین زنجانی می‏داند.
تجارت و اقتصاد این عهد بر اثر اصلاحات غازان (702-694 ه.ق) رونق گرفت و
بازار مؤثرتر و اهمیت و میزان تأثیرگذاری‌اش در سیما و ساختار شهری این دوره فزون‌تر شد. کارهای غازانِ مسلمان بار دیگر فضا و ساختار بازار را به دوران پیش از مغول باز گرداند؛ یعنی به جای «محتسب»، در جای «شحنه بازار» نشست و فساد و تباهی حاکم بر بازار کم‌تر شد . تشکیلات بازار در این زمان بسیار فعال بود و محتشمان، اربابان و کدخدایان بازار با «ارباب بازار» و «کدخدای بازار»؛ یعنی هم‌کاران مقامات حکومتی مانند «امیر عسس» هم‌کاری می‌کردند . فعالیت‌های اقتصادی بازار نظم و ثبات نسبی به خود گرفت و از بی‏نظمی‏های موجود در بازار جلوگیری شد . شهرک‌های «غازانیه» و «رشیدیه» تبریز (پایتخت) در همین عهد، بازارهای گوناگونی با امکانات کافی و فعالیت‌های اقتصادی پررونقی داشتند. بازارها و کارخانه‌ها و کاروان‌سراهای فراوان در این شهرک‌ها ساخته شده بود و شاغلان هرحرفه‌ای در محله ویژه خود می‌زیستند . بازارهایی نیز در همین زمان در یزد ساخته شد که مهم‌ترین آنها بازار «کاغذیان» و کاروان‏سرای بزرگ کنار آن بود .
پویایی بازار در زمان الجایتو و ابوسعید نیز حفظ شد. بازار به دلیل صلح و آرامش نسبی که در این دوره بر سیاست خارجی ایلخانان حاکم شد و روی آوردن گسترده تاجران اروپایی به ایران، کارکردهایش را به شکل بهتری سامان می‌داد. سلطانیه، پایتخت مغولان در زمان الجایتو، بازارهای باشکوهی داشت و جز ایلخانان، وزیران و بزرگان حکومتی نیز در ساخت بازار و کارخانه‌های آن شرکت می‌کردند. تاج‌الدین علیشاه وزیر که از شغل دلّالی بازار به صدارت رسیده بود، بازاری بسیار عالی در این شهر ساخت و کارخانه‌ای با نام در آن «فردوس» بنیاد نهاد که سخت توجه ایلخان را به خود جلب کرد . تاریخ الجایتو، شمار دکان‌های معمور را در بازار سلطانیه بیش از ده‌هزار باب گفته است:
… مشحون به حقایق صنادیق و کاسات و اباریق و نفایس جواهر و عرایس اوانس به غرایب مرصعات و تنسوقات آکنده‌تر از روایای انار و زقاق و اسواق شهر مستغرق به اقمشه و امتعه نفیسه شریفه به کسوت و کالای بی‌حشومیان پر از انجیر مملو به ضیاع و اهل حرفت مشتهر و بزازان و تجار معتبر… توصیف می‌کند .
ابن‌بطوطه بهترین و بیش‌ترین اطلاعات را درباره عهد ابوسعید (36-717 ه.ق)
و جایگاه بازار در شهرهای گوناگون قلمرو ایلخانی عرضه می‌کند. وی با دقت ویژه جهان‌گردی تیزبین، بازار هر شهر و میزان فعالیت اقتصادی آن را توضیح می‌دهد و
از تشکیلات بازار، ارتباط بازاریان با مجامع فتوت و طریقت و کارکردهای اجتماعی
و سیاسی بازار سخن می‌گوید. سفرنامه ابن‏بطوطه یکی از منابع اندک درباره این
دوره است که از جهت‌گیری سیاسی و اجتماعی اهل بازار خبر می‌دهد و از بازارهای
نجف مانند، بازار بقالان، طباخان، خبازان، میوه‌فروشان، خیاطان، قیصریه و عطاران و بازارهای دوره‌ای پیرامون شهر یاد می‌کند. بازرهای دوره‌ای در زمان‌های ویژه‌ای
مانند شب 27 رجب (لیلة المجیا) برگزار می‌شد . او از راه عراق عرب به ایران
(خوزستان) سفر کرد و از توقف‌گاه‌های تجاری و کاروان‌سراهای میان‌راهی بسیاری
سخن گفت و درباره رونق بازارهای شوشتر، ماهشهر، رامهرمز و مناسبات تجاری این شهرها را نوشت .
گزارش‌های ابن‌بطوطه از اصفهان و شیراز و جایگاه بازارهای این شهرها بسیار جالب توجه است. پیشه‌وران و محترفه در بازارهای این دو شهر (مراکز مهم شهری در عهد ایلخانی) تشکیلات صنفی خاصی داشتند و گاه در کارهای سیاسی و اجتماعی نیز فعالانه شرکت می‌کردند . رونق بازار «یزد خواست» بر سر راه شیراز ـ اصفهان و رباط معروف آن و نکویی بازار یزد و زیدان (نزدیک بهبهان) و رونق بازارهای بخش شرقی بغداد که هر یک از اصناف و پیشه‌وران آنها، محل‌های جداگانه‌ای داشتند نیز از دید وی پنهان نمانده  و از اردوبازار همراه ایلخان نیز سخن گفته است . او هم‌چنین به‌رغم اقامت کوتاهش در تبریز، اطلاعات سودمندی درباره بازار آن عرضه می‏کند. بازارهای غازان، جوهریان، مشک و عنبرفروشان و نظافت و تجمل حاکم بر آنها، نظر ابن‌بطوطه را سخت به خود جلب کرد و او از کار هر یک از اصناف در راسته بازار ویژه آنان گزارش داد .
بازار موصل به‌ویژه «قیصریه» شهر که درهای آهنین داشت و مغازه‌ها و خانه‏های اطراف آن، به صورت چند طبقه پیرامون بازار بودند و این آرایش، ابن‌بطوطه را شیفته خود کرد و موجب شد که او قیصریه را بسیار زیبا توصیف کند . او درباره جزیره‌های کیش و هرمز و رونق تجاری آنها نیز اطلاعات ارزنده‌ای به دست می‌دهد . شهرها و بندرهای آناتولی و رونق بازار و کارکردهای چندگانه آن نیز در سفرنامه ابن‌بطوطه جایگاه برجسته‌ای دارند. وی از بزرگی بندرهای «علائیه»، «آنتالیه» و «لاذقیه» و تجارت گسترده آنها یاد کرده و نقش اصناف و پیشه‌وران فعال را در بازارهای این بندرها مهم شمرده است . او از ارتباط اصناف و مجامع طریقت در این شهرها و «قونیه» و نظم خاص حاکم بر این تشکیلات سخن می‌گوید  و به بازگویی اهمیت تولیدات صنعتی و معدنی آقسرا، قیساریه، سیواس، گمشخانه و ارزنجان می‌پردازد .
بازاری با چنین رونق که به دلیل ویژگی‌های تاریخ‌نگارانه این عصر بازتاب بیش‌تری در منابع یافته است، یکی از مراکز مهم این عهد به شمار می‌رود و همچون گذشته در روند حیات شهری بسیار تأثیر می‌گذارد. بازارهای این دوره نیز کارکردهای گسترده‌تر و از این‌رو، جایگاه ویژه‌ای در ساختار حیات شهری داشته‌اند.
نتیجه
بازارهای شهری عصر ایلخانان، همچون گذشته به طور گسترده فعال بوده و از کارآمدترین عرصه‌های حیات شهری به شمار رفته است. روی‌کرد خاص اشرافیت ایلی به سیاست و اقتصاد در این دوره، مشکلاتی در عرصه اقتصادی پدید آورد که بازار هم از آن تأثیر پذیرفت، اما ایلخانان کوشیدند که جهت‌گیری‌های اقتصادی خود را بر کنار از ملاحظات سیاسی محض سامان دهند. حکام ایلخانی؛ یعنی میراث بر جای مانده از سنن استپ و ملاحظات نوظهور اقتصادی، به اقتصاد شهری بسیار توجه می‌کردند. افول نسبی اقتصاد کشاورزی در بخشی از مناطق ایران بر اثر عمل‏کردهای مغولان در دوران هجومشان نیز ضرورت این توجه را اثبات می‌کرد. از این‌رو، طبیعی بود که بازارهای شهری این عهد نزد قوم حاکم مهم شمرده شود. از سوی دیگر بازاریان نیز برای حفظ هستی خود و رویارویی با مشکلات احتمالی، فعالیت‌های خود را منظم‌تر کردند و در ادای وظایفشان در چارچوبی تشکیلاتی کوشیدند. این روی‌داد نیز در حفظ و پایدار ماندن بازارهای شهری و کارکردهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بازاریان مؤثر بود و بازارهای این عصر را همچون گذشته از اهمیت و جایگاه برجسته‌ای برخوردار ساخت.
 
کتاب‌نامه
1. آقسرایی، کریم (1943)، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، به اهتمام عثمان توران، آنقره، چاپخانه انجمن ترک.
2. ابن‌اثیر، ابوالحسن عزالدین (1996)، الکامل فی التاریخ، تصحیح محمد یوسف الدقاوه، الطبعه الثانیه، بیروت، دارالکتب العلمیه.
3. ابن‌اخوه، محمد بن‌احمد قرشی (1360)، معالم القربه فی احکام الحسبه، ترجمه جعفر شعار، چاپ دوم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
4. ابن‌بطوطه، محمد بن‌عبدالله (1376)، سفرنامه، ترجمه محمدعلی موحّد، چاپ ششم، تهران، انتشارات آگه.
5. کاشانی ابوالقاسم (1348)، تاریخ الجایتو، به اهتمام مهین همبلی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتب.
6. افشار، ایرج (1350)، «رشید الدین فضل الله و یزد»، مجموعه خطابه‌های تحقیقی درباره رشید الدین فضل الله همدانی، دانش‌گاه تهران.
7. بارتولد، و.و (1372)، تذکره جغرافیای تاریخی ایران، ترجمه حمزه سردادور، چاپ سوم، تهران، انتشارات توس.
8. بلانت، ویلفرید (1363)، جاده زرین سمرقند، ترجمه رضا رضایی، تهران، نشر جان‌زاده.
9. پلان کارپن (1363)، سفرنامه، ترجمه ولی الله شایان، تهران، انتشارات یساولی.
10. جوینی، علاء‌الدین عطا ملک (1370)، تاریخ جهانگشا، به کوشش و اهتمام عبد‌الوهاب قزوینی، چاپ چهارم، تهران، انتشارات ارغوان.
11. حافظ ابرو، نورالله عبدالله بن لطف الله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، به اهتمام خانبابا بیانی، تهران، سلسله انتشارات انجمن آثار ملی، 1350.
12. سیفی هروی، سیف بن‌محمد بن‌یعقوب (1352)، تاریخ‌نامه هرات، تصحیح محمد الزبیر الصدیقی، چاپ دوم، تهران، انتشارات کتاب‌فروشی خیام.
13. عبید زاکانی (1343)، منتخب الطائف، برلین، چاپخانه کاویانی.
14. فصیحی خوافی (1340)، مجمل فصیحی، تصحیح محمود فرخ، تهران، انتشارات کتاب‌فروشی باستان.
15. فلامکی، منصور (135)، «سهم فضای معماری در زندگی سنتی ایران»، مجموعه مقالات اولین سمینار مرمت بناها و شهرهای تاریخی، بی‌جا، دانش‌کده هنرهای زیبا.
16. قزوینی، زکریا (1366)، آثارالبلاد و اخبار البلاد، ترجمه عبدالرحمان شرفکندی، تهران، مؤسسه علمی اندیشه جوان.
17. گروسه، رنه (1368)، امپراتوری صحرانوردان، ترجمه عبدالحسین میکده، چاپ سوم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
18. مارکوپولو، مارکو (1363)، سفرنامه، ترجمه منصور سجادی، تهران، انتشارات گویش.
19. مستوفی، حمدالله (1336)، نزهة القلوب، به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، انتشارات کتاب‌خانه طهوری.
20. نخجوانی، محمد بن‌هندوشاه (1976)، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، به سعی و اهتمام و تصحیح عبدالکریم اوغلی زاده، مسکو، اداره انتشارات دانش.
21. وصاف الحضره، فضل الله بن‌عبدالله (1338)، تجزیه الامصار و تزجیه الاعصار (تاریخ وصاف الحضره)، به اهتمام محمد مهدی اصفهانی، تهران، کتاب‌خانه ابن‌سینا و کتاب‌خانه جعفری تبریز.
22. همدانی، رشید الدین فضل الله (1362)، جامع التواریخ، به کوشش بهمن کریمی، چاپ دوم، تهران، انتشارات اقبال.
23. ــــــ (1350)، وقف‌نامه ربع رشیدی، زیر نظر مجتبی مینوی و ایرج افشار، تهران، انجمن آثار ملی.
24. ــــــ (1945)، مکاتبات رشیدی، گردآوری مولانا محمد ابرقوهی، به سعی و اهتمام و تصحیح محمد شفیع، پنجاب.
25. Bonin, Michael. 1987, ‘Bazar’, p.20. In: Encyclopedia Iranica. VoL.III. Fascicle.7.
26. Floor,Willem,“Bazar, organization and function”,.Encyclopedia of Ianina, london and New york. 1987
26. Hourani, A.H. 1970.’The Islamic City In The Light Of Recent Research,.in: Stern. S.M. The Islamic City, A Colloquium, Scotland and S. Mackay and Co. LTd. 1970.

تبلیغات