مدرنیزاسیون تدافعی امپراتوری عثمانی از منظر سیاسی و نظامی، افول تکثر فرهنگی و پیدایش تمرکزگرایی سیاسی را رقم زد. از منظر اجتماعی و فرهنگی، اصلاح ساختار آموزشی و بروکراسی را به دنبال داشت که منجر به شکل گیری اقشار اجتماعی مدرن و پیدایش روشنفکرانی شد که بعدها بانی ایده های ناسیونالیسم، لیبرالیسم و روشنگری شدند. پژوهش حاضر با تکیه بر مفاهیم نظری ای همچون مدرنیته استعماری، مسئله روشنفکران و ایده ملت و استفاده از روش شناسی تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف به بررسی متون روزنامه ی کٌردستان (۱۹۰۲-۱۸۹۸) به مثابه یکی از تجلی های ایده های مدرن روشنفکری اواخر امپراتوری عثمانی می پردازد. نتایج تحلیل ها نشان می دهد روزنامه کٌردستان مدرنیته و مواجهه آغازین با آن را به مثابه روشنگری و درک عقب ماندگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کٌردها توصیف می کند. با توجه به بافت موقعیتی و بینامتنیت این روزنامه می توان از گفتمان های رقیبی همچون گفتمان اصلاحات عثمانی و ملی گرایی کٌردی درون آن نام برد. همچنین این گفتمان های متناقض برآمده از توسعه ناموزون امپراتوری و شکل گیری یک ملی گرایی نابهنگام است که چندان پایه های مادی اش در آن دوران فراهم نبود. خلاصه اینکه، آنچه نسل اول روشنفکری کٌرد از مفهوم مدرنیته برساخت، مفهومی روشنگرانه نسبت به درک عقب ماندگی جامعه کٌردی بود که علم، معرفت و یادگیری فنون را راه پیشرفت جامعه کٌردی و اتحاد و فهم تاریخ گذشتگان را مسیر توسعه سیاسی قلمداد می کرد. این درک از مدرنیته درواقع بنیان گذار دو مسئله اساسی در گفتمان سیاسی-روشنفکری کٌردها بود که عبارتند از: علم و آگاهی به مثابه راه برون رفت از عقب ماندگی جامعه و ایده ملت همچون راه نجات و توسعه سیاسی جامعه کٌرد.