یکی از مهم ترین برنامه های کلان برای احیاء تمدن اسلامی و خروج جهان اسلام از وضعیت عقب ماندگی و انحطاط تمدنی، پروژه ی «ایدئولوژیک کردن اسلام» بوده است. برنامه ای که اجمالا با رویکرد سیدجمال به اسلام و جهان اسلام، آغاز شده و به وسیله ی شاگردان او پی گرفته شده است. در این رویکرد، اسلام مهم ترین ابزار پیشرفت جامعه عرب در صدر اسلام معرفی شده که توانسته است در مدت کوتاهی تمدن اسلامی را به وجود آورد. ابزاری که می توان با به کارگیری مجدد آن، بار دیگر جهان اسلام را به اوج ترقی رساند. رویکردی که دو روشنفکر مشهور جهان اسلام، دکتر علی شریعتی در فضای شیعه و سید قطب در فضای اهل سنت، مشهورترین منادیان آن هستند. رویکردی جدید به دین و تفسیری جدید از قرآن که با تفسیر علمای سنتی در حوزه های علمیه شیعه و اهل سنت کاملا متفاوت است. با توجه به نفوذ گسترده این رویکرد در میان قشر دانشگاهی در فضای جهان اسلام، این رویکرد سبب اقبال بیشتر افراد جامعه به دین و علی الخصوص بُعد تمدن سازی آن شد؛ اما علی رغم این نقطه ی مثبت، این اندیشه سبب شکل گیری گروه های سیاسی و جهادی، چون اخوان المسلمین، طالبان، القاعده، داعش و ... در فضای اهل سنت، و گروه هایی چون سازمان مجاهدین خلق و فرقان و .. در فضای شیعه شده است. در این نوشتار سعی شده است که با تحلیل مبانی این دیدگاه، ظرفیت های تمدنی آن و خطرات ویرانگر این رویکرد به دین و علی الخصوص قرآن کریم بررسی شود.