آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۵

چکیده

منظر شکل یافته از مکان های متبرکه شهرهای زیارتی، جزو اصلی در شناسایی شاخصه های کالبدی و معنایی آن ها به شمار می رود. این مناظر ضمن گسترشِ کلیتی یکپارچه در ابعاد زمانی و مکانی، آئین ها و مراسم مذهبی وابسته به خود را در یک چهارچوب روایی متحد می سازند. بدیهی است جانِ متصل به این مناظر، روح انسان است؛ پس هرآن چه منجر به برهم زدگی و آشفتگی این ارتباط گردد، نه تنها اصالتِ این اماکن مقدس و یکپارچگی بافت های بلافصل آن را مخدوش می سازد؛ بلکه اثرات منفی غیرقابل انکاری بر امرِ زیارت برجای خواهد گذاشت. از آنجاکه این فضاها همواره مرکزِ توجه مجاوران، زائران و حتی سیاحان بوده است، اسناد مکتوب و مصورِ آن ها می تواند در بازنمایی وجوه عینی و ذهنی مناظرِ فوق الذکر موردِ مداقه قرار گیرد. درهمین ارتباط پژوهشِ حاضر با طرح این پرسش که در طولِ اعصار پیشین، ساختارِ کالبدی و معنایی مناظرِ یادشده چه وجوهی را دربر می گرفته است؟ درصدد یافتنِ ابعادِ پیدا و پنهانِ این گستره با هدفِ بازنمایی ویژگی های اصلی منظرِ شهرهای زیارتیِ مذهبِ تشیّع و نقشِ بقاعِ متبرکه آن ها بوده است. از این حیث با تکیه بر روش تفسیری-تاریخی و تحلیلِ مضمون، رویکردی استنتاجی را انتخاب نموده و به بررسی متون و تصاویر 29 سفرنامه نگارش شده در فاصله زمانی قرن ششم تا چهاردهم هجری قمری، پرداخته است. یافته ها حکایت از آن دارد که اماکن مذکور به عنوانِ «نماد و شاخصه شهر زیارتی»، همواره «متمایز از محیط پیرامونِ» خود و در عینِ حال با «انسجامی یکپارچه» در بسترِ طبیعی شهر، منظری را به شکلِ مجموعه ای واحد انتظام می داده که تمامی روابط، رویدادها، آداب و آئین های بومیِ مرتبط با خود را شامل می شده است. نتیجه حاصل گویای آن است که منظر مقدسِ این اماکن شبکه ای معنوی و زنجیره ای از ارزش ها و عناصر ملموس و ناملموس بوده، که توجه بیش از پیش به حفاظت از حریمِ بصری آن ها و بازنگری در طرح ها و اقدامات جاری را ایجاب می نماید.

تبلیغات